تعادل گاز منطقه در دست ایران است
پروژه خط لوله ناباکو قرار است، گاز دریای خزر را از طریق بالکان و ترکیه به اروپا برساند. این پروژه 30 میلیارد مترمکعب گاز دریای خزر را به اروپا ارسال خواهد کرد اما نیاز اروپا بیش از این است که بخواهد برای تامین گاز خود با ایران وارد معامله نشود. دیپلماسی ایرانی در گفتوگو با مهندس منصور دفتریان، رییس هیات مدیره انجمن گاز ایران و رییس انجمن نفت ایران ابعاد مختلف صادرات گاز ایران به اروپا را بررسی کرده است.
آقای مهندس، لطفا در مورد خط لوله ناباکو، اهداف آن و شرایط ایران در این پروژه توضیحاتی بدهید
از اوائل دهه نود میلادی به موازات بحث های گرمایش کره زمین یا Global Warming، ما از طرف انجمن نفت ایران این مسئله را مطرح کردیم که با این امتزاجی که دنیا در حال مصرف انرژی است، اکولوژی کره زمین بهم خواهد خورد. بیشتر حمله ما به مصرف ذغالسنگ بود. از زمانی که ایران در سال 1973 قیمت نفت را بالا برد، کشورهای غربی برای اینکه بتوانند عرضه و تقاضای نفت را بهم بزنند و قیمت را کاهش دهند به سمت مصرف بیشتر ذغالسنگ روی آوردند.
نتیجه این شد که تقاضا برای نفت کاهش پیدا کرد و قیمت نفت نیز به دنبال آن پائین آمد. ولی تبعات آن، این بود که کره زمین با مشکل روبهرو شد.
امروز سوخت نزدیک به 50 درصد از برق ایالت متحده امریکا، معادل حدود 550 میلیارد متر مکعب (نزدیک به TCF 20) گاز در سال، از ذغالسنگ تامین میشود و درحال حاضر دو سوم حدود هزار گیگاوات برق در جهان با استفاده از سوخت ذغالسنگ تولید و از این بابت 4 گیگاتن CO2 در سال متصاعد میشود.
در نتیجه استفاده فزاینده از ذغالسنگ در سبد انرژی جهانی میزان گازها ی گلخانهای در یونیسفر که به صورت طبیعی برای میلیون ها سال همواره در محدوده لازم برای حفظ گستره مطلوب گرمای کرهزمین ثثیبت میشد، طی دو دهه اخیر به مقدار قابل ملاحظهای افزایش یافته و باعث پدیده گرمایش و بروز مشکلات خارقالعاده و غیر قابل برگشت زیست محیطی کره زمین شدهاست.
تصویرهای ماهوارهای یخهای قطب شمال که به ترتیب در سالهای 1980 و 2003 گرفته شدهاست، گویای میزان نگرانکننده تاثیرگذاری سیاستگزاریهای مصرف انرژی در دو دهه اخیر در اکولوژی کره زمین است و نشان میدهد که در این مدت بالغ بر 6/1 میلیون کیلومتر مربع از سطح یخهای قطب شمال کاملا آب شده و مضافا ضخامت یخهای باقیمانده نیز کاهش یافتهاست. (این عکس ها را میتوانید در سایت انجمن مهندسی گاز ایران مشاهده کنید.)
این دو عکس نشان میدهد که طی بیست سال گذشته 3/1 یخهای قطب شمال آب شدهاست. اینها تبعات استفاده از ذغالسنگ است. این بحثی که ما در انجمن نفت ایران مطرح میکردیم، از آنجا که ملاحضات زیست محیطی با منافع اقتصادی کشورهای صنعتی در تضاد بود، مورد استقبال قرار نمیگرفت. تا اینکه طوفانهایی در نقاط مختلف دنیا مانند، نیواورلئان و اندونزی اتفاق افتاد و متوجه شدند که اعلام خطر ها جدی است و تصمیم گرفتند سهم ذغالسنگ را در سبد انرژی کاهش دهند و به جای ذغالسنگ حدالمقدور از گاز طبیعی استفاده کنند. گاز طبیعی برای محیط زیست مناسبتر است. این درحالی است که تولید گاز اروپا در حال کاهش است.
در حال حاضر اروپا 530 میلیارد مترمکعب گاز در سال مصرف میکند. در سال 2015 که فاصله زیادی هم با آن نداریم، میزان مصرف اروپا به 700 میلیارد مترمکعب خواهد رسید. البته مصرف کلی انرژی (total energy) که در اروپا مصرف میشود، تغییر زیادی نخواهد کرد. انواع سوخت تغییر میکند و سهم گاز بیشتر میشود. اروپا از این 530 میلیارد متر مکعب گازی که مصرف میکند، 228 میلیارد مترمکعب آن را خودش تامین میکند و مابقی آن را (302 میلیارد مترمکعب در سال) را وارد میکند.
در این فاصله تولید گاز اروپا از 228 میلیارد مترمکعب در سال به 175 میلیارد مترمکعب در سال کاهش پیدا خواهد کرد. چرا که تولید مخازن قدیمی گاز اروپا کاهش پیدا خواهد کرد. از یک طرف تقاضایش برای گاز بیشتر میشود و از طرف دیگر سهم تولید داخل نیز کاهش پیدا میکند، بنابراین میزان واردات گاز به اروپا که در حال حاضر 302 میلیارد متر مکعب در سال است، در سال 2015، به 525 میلیارد مترمکعب در سال افزایش پیدا خواهد کرد.
یعنی اروپا طی 6-7 سال آینده به 222 میلیارد مترمکعب گاز اضافی در سال نیاز پیدا خواهد کرد که باید این مقدار را وارد کند.
به این منظور پروژهای وجود دارد به نام جریان شمالی (North Stream) که قرار است خط لوله آن از روسیه به آلمان از زیر دریای بالتیک کشیده شود. این خط لوله 50 تا 55 میلیارد مترمکعب گاز از نیاز 222میلیارد متر مکعب اروپا یعنی حدود 25 درصد از آن را تامین خواهد کرد. بقیه نیاز اروپا نیز باید تامین شود. آنها فکر کردهاند که حدود 40 میلیارد مترمکعب آن را از کشورهای افریقایی مانند الجزیره و لیبی تامین کنند و بقیه آن را باید از ایران و آسیای میانه تامین کنند، که در مورد آسیای میانه شک و تردید وجود دارد. در آسیای میانه عمدتا ترکمنستان مطرح است که روسیه ترجیح میدهد آن را در مسیر خود نگه دارد و گاز ترکمنستان را بخرد و خودش بفروشد. از همین رو قیمت گاز آنها را نیز کمی بالا برده است تا ترکمنستان از روسیه جدا نشود. اما در هر صورت یکی از گزینههای آنها ترکمستان است. گزینههای دیگر دریای خزر و ایران است.
از آنجا که زمان نیاز اروپا به گاز نزدیک است، و از طرفی میبینند که این پتانسیل در این سمت وجود دارد، تصمیم گرفتند خط لولهای را که ما به ترکیه کشیدیم و تا آنکارا رفتهاست را ادامه دهند و به اتریش وصل کنند و از آنجا به دروازه اروپا متصل کنند.
نام این خط لوله را ناباکو گذاشتهاند و این خط لولهای است که قرار است از دریای خزر، آسیای مرکزی و ایران یا از همه اینها گاز را به اروپا برساند. اما به دلایل تحریمهایی که علیه ایران وجود دارد، مقداری گفتمانشان را به شرایط مناسبتری موکول کردهاند و هنوز منبع تامین انرژی مشخص نیست اما برای احداث این خط لوله در حال یرنامه ریزی هستند.
در آخرین نشست در بوداپست هم ایران را دعوت نکرده بودند. اما ما نباید نگران باشیم چرا که اروپا در آخر به ما احتیاج خواهد داشت. نباید نشان دهیم که از عدم دعوت خوشحال و یا ناراحتیم. چراکه اعداد و ارقام نشان میدهد که اروپا مقدار قابل ملاحظهای گاز احتیاج دارد که این گاز را روسیه نمیتواند تامین کند، یعنی 55 میلیارد مترمکعب گازی که روسیه میتواند به اروپا صادر کند، در شرایط موجود حداکثر میزانی است که میتواند صادر کند و حتی اگر بخواهد این گاز را از پروژههای بسیار گران قیمت تامین کند این عدد میتواند به 70 یا حداکثر 80 میلیون مترمکعب گاز در سال برسد. بنابراین اروپا در نهایت مجبور است که گاز خود را از ایران تامین کند.
برای ما اروپا شاید یکی از بهترین مشتریها باشد. چراکه هم وضع مالی خوبی دارد و میتواند تعهداتش را پرداخت کند و هم اینکه اگر گازمان به اروپا وصل شود از نظر امنیتی هم برای ما اهمیت دارد.
این بازار مال ماست. در حال حاضر هم ما شرایط مناسبی در معاملات جهانی نداریم و از نظر عقلانی به صلاح است که عجله نکنیم و اجازه بدهیم که خود آنها به سراغ ما بیایند و تا به موقع معامله کنیم.
بعد از اینکه ایران را در نشست بوداپست دعوت نکردند روزنامهها ابراز نگرانی کردند. جایی برای نگرانی نیست. چراکه تعادل گاز منطقه در دست ما است و هیچ عجله ای برای صادرات گاز نداریم. در حال حاضر بسیاری از پروژههای گاز خودمان اولویت دارد که روی آنها کار میکنیم. عجلهای نداریم و میدانیم که آنها بالاخره به سراغ ما خواهندآمد، بخصوص با توجه به تبعاتی که استفاده از ذغالسنگ برای آنها به همراه داشت، میدانند که دیگر راه گریزی به جز تغییر نوع سوخت خود از ذغالسنگ به گاز طبیعی ندارند.
گفته می شود که منابع مالی این پروژه چندان شفاف نیست و این خط لوله برای اروپا توجیه مالی ندارد، یکی از دلایل تاخیر در انجام این پروژه هم این است.
اولا که پروژه با تاخیر مواجه نشدهاست و قرار است که در سال 2011 اولین فاز احداث آن شروع شود. بنابراین پروژهای نیست که با تاخیر مواجه شده باشد. در ثانی منابع مالی آن هیچ مشکلی ندارد، چراکه کشورهایی که در این پروژه شریک هستند و زمینهسازیهایی که انجام شده برای اینکه این پروژه را در میان پروژههای مطرح اروپا قرار دهند، سبب شدهاست تا از هر جهت پشتیبانی داشته باشند و هیچ مشکل مالی و تاخیر ندارد.
آیا مسائل سیاسی بر مسائل تجاری در این پروژه غلبه کرده است. آیا مسائلی مانند دعوای روسیه و اوکراین بر روی این پروژه تاثیر گذار بود؟
اینها درست نیست. اروپا قسمت عمده گاز خود را از روسیه تامین میکند. این دو سالها با یکدیگر مماشات داشته اند و باید در آینده هم به این روند ادامه دهند. این تعبیر برخی از مفسرین کم اطلاع است. اینکه اروپا میخواهد به دنبال منابعی به غیر از روسیه برود، به این دلیل نیست که با هم اختلاف دارند، به این دلیل است که روسیه نمیتواند تمامی نیاز گاز اروپا رااز منابع توسعه یافته خود تامین کند. روسیه دارای منابع غنی است اما برخی از این منابع در محلهای غیر اقتصادی است و برخی در محلهایی است که از نظر اقتصادی گران است. یعنی اگر بخواهد برود در نقاطی که توسعه آنها بسیار مشکل است قیمت گاز بالا میرود. بنابراین منطق اقتصادی حکم میکند، که روسیه همین 55 میلیارد مترمکعب گازی را که میخواهد از طریق خط لوله جریان شمالی به صادرات خود به اروپا اضافه کند، حداکثر میزانی باشد که توانایی صادرات آن را در گستره منطقی بازار دارد، اما اروپا 4 برابر این مقدار گاز نیاز دارد و باید به سراغ منابع دیگر برود که یکی از این منابع ناباکو است. البته افریقا را هم در نظر میگیرند. ایران را هم مجبورند که در نظر بگیرند.
مباحث سیاسی که اروپا با ایران دارد که عمدتا به اسراییل و مسئله فلسطین باز میگردد، مقداری بر روی مسئله تاثیر میگذارد، اما اروپا همین طور که در این شرایط تحریم از ایران نفت میخرد، گاز هم میتواند بخرد. منتها به دلیل اینکه میخواهد مراعات برخی از ملاحظات امریکا و اسراییل را داشته باشد، مقداری از مذاکرات خود را به تعویق میاندازد.
هم اروپا مشتری خوبی است و هم ما به تعهداتمان تاکنون عمل کردهایم. ایران 100 سال است که به دنیا انرژی صادر میکند و همه میدانند که ما به تعهداتمان وفادار هستیم. انقلاب کردیم، جنگ کردیم اما به تعهدات صادرات انرژی خود وفادار بودیم و هرگز انرژی را اهرمی برای منافع سیاسی خود قرار ندادیم. هم آنها ما را میشناسند و میدانند که ما انسانهای متعهدی هستیم و هم ما آنها را میشناسیم و میدانیم که آنها متعهد هستند.
آیا آذربایجان میتواند یکی از منابع تامین کننده گاز خط لوله ناباکو باشد؟ اعلام شده است که منابع گازی آذربایجان محدود است و این منابع تا سال 2020 به اتمام خواهد رسید.
هر نقطهای که تولید کننده گاز باشد، میتواند به این خط لوله گاز برساند. این خط لوله از مرز ترکیه آغاز میشود و به اروپا میرود. هرکسی میتواند یک لوله وصل کند و گاز خود را به اروپا بفرستد. آذربایجان و سایر نقاط مقدار گازی که دارند در یک مخزن ممکن است که تمام شود ولی شاید مخزن جدیدی پیدا کنند. این مباحث اصلا مطرح نیست. اما عددهای عمدهای که اروپا برای گاز خود نیاز دارد، در ایران وجود دارد. منابع عمدهای که قادر به تامین گاز اروپا است، یکی ایران است، یکی قطر و دیگری منبع جدیدی است که اگر درست باشد، در ترکمنستان کشف شدهاست. قطر پروژههای بعدی گاز خود را برای امریکا تخصیص داده است. بالاخره آنها باید با ایران مذاکره کنند، اگر ارمنستان و آذربایجان هم در این پروژه باشند صدمهای به ایران نمیزند. از طرفی هم ما در حال حاضر نفت صادر میکنیم و عجلهای در صادرات گاز نداریم. هر وقت که مناسب باشد این کار را خواهیم کرد.
ما به عنوان بزرگترین منابع گازی بعد از روسیه - که در آینده هم با توجه به اطلاعات زمینشناسی منابع ما بیشتر هم خواهد شد - مطرح هستیم. مطالعات زمینشناسی ایران نشان میدهد که در آینده منابع ما افزایش پیدا خواهد کرد.
پس در واقع خط لوله ناباکو احداث میشود تا گاز ایران را به اروپا برساند؟
نه الزاما، خط لوله ناباکو قرار است 30 میلیارد متر مکعب گاز به اروپا برساند. 30 میلیارد رقمی است که اروپا میتواند خارج از ایران هم آن را تامین کند. ولی اینکه از ایران گاز به اروپا منتقل شود 100% اجرا خواهد شد. ممکن است خط لوله جدیدی که در حال حاضر با عنوان Persian Pipeline روی آن کار میشود جداگانه کشیده شود. ولی از ایران به اروپا مسلما گاز ارسال خواهد شد.
نظر شما :