تروریست‌ها مانند یک شرکت تعاونی عمل می‌کنند

۱۱ آذر ۱۳۸۷ | ۰۲:۴۳ کد : ۳۳۰۹ گفتگو
گفت‌و‌گو با محمدابراهیم طاهریان، ‌سفیر سابق ایران در پاکستان
تروریست‌ها مانند یک شرکت تعاونی عمل می‌کنند
حوادث اخیر هند نشان داد که آتش تروریسم همچنان جان انسانها را می سوزاند. هرچند این اولین باری نیست که نیروهای امنیتی هند با چنین موجی در این کشور مواجه می شوند اما این بار گستردگی این حوادث، به قدری است که آن را با حملات 11 سپتامبر مقایسه می کنند.
محمدابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در پاکستان معتقد است که امروز اتاق فکری تمام ترویست ها و افراط­گراها یکی است. گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با محمد ابراهیم طاهریان.
 
با توجه به حوادث تروریستی اخیر در هند، شما عوامل این حادثه را چه می دانید؟
تصور من این است که بازخیزی جریان افراط گرایی تاریخچه اش به بیش از دو سال قبل در منطقه باز می­گردد. مجموعه اتفاقاتی که در منطقه افتاد و عناصر مختلف دست به دست یکدیگر دادند تا شرایطی را فراهم کند که جریان افراط گرایی دوباره خودش را به معرض نمایش بگذارد که شاید بروز و ظهورش از گذشته نه چندان دور، اتفاقاتی است که در موسی قلعه افغانستان افتاد. آدرس بعدی مجموعه حوادثی بود که در مسجد لال اسلام آباد رخ داد و بعد هم منابع ظهورش همه شرق و جنوب افغانستان بود.
 
شاید در این مجموعه تحولات کشورهای مختلف چه غربی و چه کشورهای منطقه و حتی برخی از کشورهای عربی فکر می­کردند که می­توانند از این جریان در جهت منافع کوتاه مدت خودشان بهره برداری کنند، غافل از اینکه این پدیده سرکش به هیچ کسی سواری نمی­دهد.
 
من فکر می کنم آن چیزی که امروز در بمبئی هند اتفاق افتاده است، تکامل این جریان است که به این ترتیب خودش را به نمایش گذاشت و اگر یک همگرایی در منطقه در برخورد با جریان افراط گرایی به وجود نیاید، حتما باز جایی دیگر این غده ظهور خواهد کرد.
 
برخی معتقدند که حوادث بمبئی ادامه حملات تروریستی 11 سپتامبر است. بدین معنا که معتقدند که از آنجا که ترورویست ها نمی توانند نقشه های خود را در امریکا پیاده کنند به کشورهای آسیایی مانند هند، افغانستان و حتی عراق روی آورده اند. نظر شما چیست؟
به نظر می رسد که جنس این حملات ممکن است که از جنس حملات 11 سپتامبر باشد. به هر صورت این جراین در یک مقطعی با آن شدت خودش را در 2001 در امریکا به نمایش گذاشت، در نقاط دیگر خودش را بازسازی کرد. چه در عراق و چه در اروپا. امروز هم برای طرح منطقه خودش و تسبیط خودش در جغرافیایی که الان از نظر من در بخشی از پاکستان و افغانستان خودش را تسبیط کرده رفتاری از این جنس بروز داده که مجموعه اتفاقات بمبئی است.
 
من فکر می کنم مجموعه اشتباهاتی که کشورها در تحلیل و نوع برخورد با این قضیه دارند به این موضوع دامن زده است. من بازهم تاکید می کنم که تک تک کشورها فکر می کنند که می توانند از این جریان در جهت منافع خودش استفاده کنند.
 
اتفاقاتی که اخیرا درماریوت در اسلام آباد افتاد و یا اتفاقاتی که در روبه روی سفارت هند در کابل افتاد. جنس همه یکی است، یعنی در حقیقت اتاق فکری که این نوع رفتار را برنامه ریزی می کند یکی است اما ممکن است که عناصر میادانی در برنامه ریزی و انجامش متفاوت باشد. آنچه که مسلم است این است که در بمبئی مجموعه متفاوتی از انسان های مختلف ولی با یک اتاق فکر است. این عملیاتی کاملا متفاوت است و با آنچه به عنوان مثال گروه های منطقه ای پیش از این در هند انجام می دادند فرق می کند. لذا به نظرم می رسد که اتاق فکری که این عملیات را انجام می دهد می تواند، همان اتاق فکری باشد که برای 11 سپتامبر برنامه ریزی کرده بود ولی اینجا خودش را با عناصر میدانی متفاوت به نمایش گذاشته است.
 
پس به نظر شما این حوادث نمی تواند ارتباطی به مسئله کشمیر داشته باشد؟
تروریست ها مانند یک شرکت تعاونی عمل می کنند. اصلا نمی توان به صورت مطلق این مسئله را رد کرد. اتاق فکر جریان افراط گرایی امروز یک اتاق همگرایی است در سراسر دنیا. یعنی اتفاقاتی که در شاخ افریقا می افتد، اتفاقاتی که منطقه پیرامونی ما و یا در امریکا و اروپا می افتد را نمی توان از یکدیگر مجزا کرد. به نظر من اینها به بلوغی رسیده اند که امروز برای خودشان استراتژی تعریف می کنند که به لحاظ یارگیری هایی که دارند ممکن است که همه عناصری که رفتاری رادیکال داشته اند در این اقدامات مشارکت کنند.
 
با وجود تمام تدابیری که نه تنها غرب که حتی کشورهای منطقه برای مبارزه با تروریسم داشتند شاهد این موضوع هستیم که روز به روز تروریست ها قوت بیشتری می گیرند. چه تغییر موضعی می تواند سبب کاهش این روند شود؟
همان طور که جریان افراط گرایی به سمت یک رفتار همگرا رسیده است و به عنوان یک شرکت مشترک در جهت رسیدن به اهدافشان عمل می کنند، کشورهای منطقه هم باید یک رفتار همگرا داشته باشند. هیچ کشوری به تنهایی امروز قادر نیست از این روند جلوگیری کند. بنابراین کشورها نیاز به یک همگرایی دارند، چیزی که امروز وجود ندارد. حتما کشورهای اروپایی مسوول اتفاقانی بودند که در موسی قله افتاد. آنها در آن مقطع فکر می کردند که می توانند مشکل خودشان را حل کنند. نوع ملاحظاتی که اخیرا دولت مردهای کابل از خودشان را بروز داده اند نشان می دهد که آنها فکر می کنند که می توانند جداگانه با تروریسم مبارزه کنند.
 
حتی اتفاقاتی که در پاکستان با روی کار آمدن دولت جدید افتاد علامت هایی را در جهت یک نوع تعامل با جریان افراط را از خود صادر کرد. این برداشتی اشتباه از قضیه است و به دلیل نداشتن دیدگاه صحیح از حوادث است. اگر شما بخواهید مقطعی برخورد کنید به نتیجه نمی رسید. بنابراین در کنار همگرایی، ارزیابی و تحلیل محتوای صحیح از مسائل می تواند در درجه اول افکار عمومی مردم منطقه را به یک واحد مشترک برساند و بعد هم اقدام مشترک می تواند کارساز باشد.
 
در هر صورت کارکرد ناتو و کشورهای غربی در افغانستان تقویت و  توسعه جریان افراط است. خوب این بدان معنا است که جایی از کار می لنگد یا گیری از کار یا در برداشت از حوادث وجود دارد. لذا یک راه کار منطقه ای، بومی و همگرایی ممکن است که بتواند رشد این غده را کنترل کند و آسیب ها را کمتر کند.

نظر شما :