با برداشت مطبوعات خارجی از اظهارات رهبری مخالفم
آقای محبیان اظهارات اخیر مقام معظم رهبری در حمایت از آقای احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
این طور به نظر میرسد که موضعگیری مقام معظم رهبری پاسخگویی به یک سئوالی بود که در ذهن پارهای از سیاستمداران مطرح میشد و آن هم منطق حمایت قدرتمند رهبری از دولت نهم بود. رهبری در این پاسخ در واقع منطق حمایتی خودشان را بیان کردند مبنی بر این که اولا ایشان از همه دولتها بر اساس سنت و سیره امام حمایت مىکنند. دوم این که دولت طبیعتا بیشترین بار کشور را بر دوش دارد و بنابر این باید مورد حمایت قرار بگیرد. منطقا این کار کار درستی است. سوم این که دولت آقای دکتر احمدینژاد دارای سه شاخصه هست که این سه شاخصه آن را ارجحیت میبخشد و آن را شایسته حمایت میکند.
در مورد تذاکرات هم تذاکراتی را به دولت دادند که به نظر من برای دولت میتواند بسیار راهگشا باشد و اگر دولت به آن توجه کند بسیاری از بحرانها خلاصی پیدا میکند. یکی تذکر ایشان در مورد پذیرش نقدها بود و این که علی رغم این که بین تخریب و نقد فاصله وجود دارد ولی دولت سعه صدر خودش را در قبال نقدها نشان بدهد و حتی از مخالفان هم نقدها را پذیرا باشد و بتواند خودش را تقویت کند به وسیله توصیههای مثبتی که در درون نقدها وجود دارد.
نکته بعدی بحث گسترش چتر دولت بر سر نخبگان بود و این که دولت نخبگان را مورد توجه قرار بدهد و نقطه نظرات آنها را ارزیابی بکند و مورد استفاده قرار بدهد. نکته سوم در مورد اطلاعرسانی دولت بود مبنی بر این که دولت به نحو درست بتواند فعالیتهایش را بیان بکند. رفتارهای اطلاع رسانی دولت مبتنی بر نوعی رفتار روابط عمومی گونه صرفا نباشد که بخواهد بخشنامهای از نشریات بخواهد کارکردهایش را منتشر بکنند بلکه باید یک تعامل معقول و منطقیای را داشته باشند. مجموعه اینها نشان میدهد که رهبری حمایتی که از همه دولتها داشته به اضافه بعضی از شاخصههایی که دولت جدید دارد باعث شده که رهبری منطق حمایتیشان را این گونه سامان بدهند.
مطبوعات خارجی بخشی از اظهارات مقام معظم رهبری را منتشر کردند و بر روی آن تاکید کردند که ایشان به آقای احمدینژاد تاکید کردهاند که شما برنامههایتان را برای یک دوره پنج ساله طراحی کنید و به فکر یک دوره پنج ساله باشید و حمایتی که من از دولت شما کردم سابقه نداشته است. مثلا روزنامه الشرقالاوسط در شماره امروز خود بر روی این اظهارات بسیار متمرکز شده بود. نظر شما در این زمینه چیست و به نظر شما این حمایت تعریف تازهای از دیپلماسی ایران برای پنج سال آینده ارائه نمیدهد؟
ببینید وقتی که رهبری فرمودند که شما برنامهریزی که میکنید برای یک دوره باشد و این که از آن طرف هم فرمودند این سال آخر فعالیت شما است و شما سست نشوید. این تاویلاتی که برداشت میشود مبنی بر این که چون ایشان فرمودند سال آخر هست و بنابر این دولت در دور آینده حضور نخواهد داشت یا این که نه، فرمودند برنامههایتان را پنج ساله ببینید و بر برنامه پنج ساله تاکید بکنید، معنایش این است که دور بعد هم ایشان باید رئیس جمهور باشد، چنین برداشتی از صحبتهای رهبری درست نیست.
رهبری به قواعد دموکراتیک کاملا ملتزم هستند و بر آن تاکید دارد و همیشه بر رای مردم تاکید داشتند. لذا هیچ گونه دستور العملی مبنی بر این که دور بعد انتخابات ایشان رئیس جمهور باشد یا نباشد در سخنان رهبری مستفاض نمیشود و به نظر من آن چیزی که هست توصیه معقول رهبری بود مبنی بر این که چون سال آخر دولت هست شما سست نشوید و فعالیتهایتان کاهش پیدا نکند و در عین حال نگاه و گستره نگاهتان چون در سال آخر خودتان را میبینید بر اساس یک سال تنظیم نشود. بلکه در چارچوب یک برنامه پنج ساله عمل کنید.
آیا شما اظهارات ایشان را مبنی بر حمایت کامل از دیپلماسی آقای احمدینژاد برداشت نمیکنید؟
دیپلماسی ایران اساس و چارچوبش توسط رهبری تعیین میشود. لذا رئیس جمهور نقش دارد ولی نقش قاطع و استراتژیک توسط رهبری ایفا میشود. بنابر این رهبری از چارچوب دیپلماتیک حمایت میکند ضمن این که بر نوع برخورد فعال دولت آقای احمدینژاد در مقایسه با دولتهای پیشین بیشتر تاکید گذاشتند و این نشان دهنده این است که رهبری استحکام در مواضع البته در چارچوب عقلانیت و منافع ملی را کاملا تایید میکند.
شما پرونده دیپلماسی آقای احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من باید در یک نگرشی که نخبگان در این حوزه میاندازند نظرات جلب شود. نظر شخصی من این است که از پارهای از رویکردها دولت آقای دکتر احمدینژاد توانسته تفسیر مستحکمی از ایران ارائه بدهد ولی در عین حال آیا این همان چارچوب نهایی بوده که میتواند حداکثر منافع را تامین بکند در مورد این به نظر من جای سئوالهایی وجود دارد.
نظر شما :