نشانه های امیدوار کننده در روابط تهران- ریاض
نه تنها موقعیت ژئوپلتیکی بلکه وضعیت فرهنگی، مذهبی و تاریخی ایجاب میکند که روابط متقابل ایران و عربستان بیش از حد مشخصی متلاطم نباشد در جهان اسلام قدرتهای بزرگ دیگری تقریباً همپای این دو کشور وجود دارند که از آن جمله میتوان به کشورهایی چون مصر، ترکیه، مالزی، اندونزی و حتی پاکستان اشاره کرد.
کشورهایی که به لحاظ نفوذ، قدرت اقتصادی، جمعیت و فاکتورهای دیگر قطبهایی در نوع خود محسوب میشوند اما واقعیت صحنه این است که روابط ایران و عربستان بیش از تمام روابط دیپلماتیک دیگر در این حوزه مناسبات کشورهای اسلامی و موقعیت این کشورها در دنیا را تعیین میکند و بر آن اثرگذار است. این مهم دلایل زیادی دارد؛ از جمله اینکه دو کشور دو قطب اصلی تولید نفت و گاز در دنیا هستند و از ابعاد فرهنگی و مذهبی نیز ایران قطب جهان شیعه و عربستان حداقل از منظر سیاسی مرکز تسنن محسوب میشود. بر اینها میتوان همجواری جغرافیایی در یکی از مهمترین آبراههای جهان یعنی خلیج فارس و تنگه هرمز را اضافه کرد. در صحنه بینالملل همان طور که ایران عنصری فوقالعاده مهم و تعیینکننده محسوب میشود، عربستان نیز دارای دایره نفوذ بر بخشی از کشورهای کوچکتر جهان اسلام و همین طور به واسطه مسائل اقتصادی دارای تأثیر در بخشهای دیگر بینالملل است.
جای شکی نیست که هر دو طرف یعنی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بخوبی بر این وضعیت اشراف دارند و متوجه هستند که تلاطم روابط فی مابین تا چه اندازه میتواند اثرگذار باشد. جمهوری اسلامی ایران خصوصاً در ماههای اخیر با پیش کشیدن طرحهایی چون امضای پیمان عدم تجاوز و یا طرح صلح هرمز به روشنی نشان داده که در افق نگاه خود به دنبال چه نوع مراوداتی در سطح منطقه خصوصاً با عربستان سعودی میگردد. در طرف مقابل هم فارغ از سوابق سالهای اخیر، نشانههایی قابل ملاحظه است مبنی بر اینکه در عربستان نیز تمایلاتی برای تغییر وضع فعلی روابط با جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. به عبارتی این طور به نظر میرسد که عربستان سعودی نیز قدری متوجه این واقعیت شده که هزینههای چند صد میلیاردی نظامی که به جیب کشورهایی چون امریکا ریخته الزاماً تضمین کننده موقعیت و موفقیت او در منازعات منطقه نیست. خصوصاً به بنبست رسیدن جنگ یمن و تغییر معادلات در آن جبهه هم در تغییر تحلیل و نگاه سران سعودی مؤثر بوده است. تغییر لحن مقامات سعودی در قبال ایران طی هفتههای اخیر واضح بوده. اوج آن مصاحبه اخیر محمد بن سلمان با شبکه CBS امریکا بوده که گفته قصد درگیری نظامی با ایران را ندارد. باید دقت کرد که این، سخنان مقام ارشد کشوری است که در روزهای اول قدرت گرفتن ترامپ در امریکا از کشاندن درگیری و نزاع به داخل مرزهای ایران سخن گفته بود. شاید بتوان گفت توجه پیدا کردن حاکمان ریاض به رفتار سه سال اخیر ترامپ در قبال آنها در رسیدن عربستان به موضعی تازه در قبال ایران مؤثر بوده.
اما آیا چشمانداز شرایط امیدبخش است؟ فعلاً نمیتوان به این سؤال پاسخی قطعی داد اما به نظر میرسد امیدها برای آینده روابط دو کشور پر رنگتر است. در این عرصه میتوان سه نشانه مشخص را پیش کشید؛ یکی مذاکرات حج که بدون مانع و با رسیدن به نتایج حداکثری بین مقامات ایران و عربستان انجام شد. دومین نشانه هم شاید مذاکرات مستقیم وزرای نفت ایران و عربستان در نشست مسکو بود که در آنجا طرفین علی رغم تنشهای سالهای اخیر یکدیگر را «دوست» خطاب کردهاند. این خطاب در دنیای روابط بینالملل نمیتواند بی پشتوانه و بدون دلیل سیاسی باشد. اما سوم و مهمتر از همه هم طرفهایی است که به طور روشن عربستان از آنها خواستار میانجیگری با ایران شده است. این خود به تنهایی نشانی محکم از وجود امیدهای پر رنگ به تنشزدایی در روابط دو طرف است. در این میان البته هنوز بیمها و نگرانیها نیز کم نیستند. بی شک برخی از بازیگران حاضر در منطقه و در رأس آنها رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان تنشزدایی در این حوزه را بر نخواهند تافت. حتی امریکا هم در این زمینه به صورت بالقوه میتواند همموضع با اسرائیل باشد چرا که ادامه تنش در خاورمیانه حداقل نتیجهاش برای واشنگتن ایجاد یک بازار پر سود برای فروش تسلیحات نظامی است.
مضافاً اینکه چنین تنشی بهانه را برای پذیرش سیاستهای تقابلی امریکا علیه ایران در دنیا افزایش میدهد. اما در این میان چیزی که میتواند تلاشهایی از این دست را ناموفق بگذارد و در واقع تسهیل کننده بهبود روابط میان ایران و عربستان باشد، تمایل جدی کشورهای منطقه و خصوصاً بازیگران مهمی چون عراق و پاکستان است. خلاصه مسأله این گونه است که هم اکنون روابط دو کشور و موقعیت آنها به گونهای است که سرنوشت این تنشزدایی میتواند سرنوشت بخشهای وسیعتری از منطقه خاورمیانه در سالهای آینده را مشخص کند.
*نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
نظر شما :