تنش در روابط اسلام آباد - واشتنگتن
حمایت از جریان افراط کار دست پاکستان داد
دیپلماسی ایرانی: امریکا که در گذشته دست طالبان را برای دوستی فشرده بود، اما پس از انفجار برجهای دوقولو دیگر طالبان را دشمن اصلی خود میدانست. طالبان که با حمایت امریکا و در پاکستان رشد کرد، در خفا همچنان از مهربانیهای پاکستان برخوردار است. همین رویکرد دولت پاکستان است که سبب نارضایتی امریکاییها را فراهم کرده و تنش در روابط این دو کشور را روزبروز گسترش داده است. در این میان کشور همسایه پاکستان، افغانستان هم مزید بر علت شده و سبب ایجاد ریشههای عمیقتر اختلاف میان واشتنگتن اسلام آباد شده است.دیپلماسی ایرانی با میرمحمود موسوی، سفیر اسبق ایران در هند و پاکستان، در خصوص علل اصلی تنش در روابط پاکستان، امریکا گفتگویی داشت که در زیر میخوانید:
با وجود گذشت بیش از یک سال از کشته شدن اسامه بن لادن در خاک پاکستان توسط کماندوهای امریکایی هنوز فضای تنش آمیزی که فرزند اختلاف میان دو کشور در آن زمان بود، ادامه دارد. اخیرا پاکستان حکم حبس پزشکی که اطلاعات مربوط به محل اختفای بن لادن را به امریکا داده بود،صادر کرده و امریکایی ها نیز کمک های خود به اسلام آباد را تا رقم قابل توجهی کاهش داده اند، ریشه اصلی این اختلاف ها در چیست؟
ریشه این تنشها را باید در دو دوره زمانی ملاحظه و خلاصه کرد.یکی دوره یک ساله اخیر است و دیگری مربوط به یک دوره ده ساله گذشته میشود.
بخشی که در ارتباط با مسائل یک سال اخیر سبب تنش در روابط میان دو کشور شده به طور عمده موضوعات زیر است:
۱. عملیاتی که امریکاییها برای کشتن بن لادن انجام دادند که به نظر میرسد بدون هماهنگی با پاکستانیها و در خاک این کشور صورت گرفت .قطعا این عمل خلاف تمام قوانین ومعاهدات بین الملل بود.
۲. نیروهای ناتو 27 نفر ازنیروهای پاکستانی را در پاسگاهی در داخل پاکستان در مجاورت مرز افغانستان کشتند.این قضیه خشم مردم، نیروهای مسلح،گروهها و فعالان سیاسی را برانگیخت و علیرغم خواست مکرر پاکستان امریکا حاضر به عذر خواهی نشد.عملیات امریکاییها در کشتن بنلادن با درگیری مرزی که نیروهای ناتو با نیروهای پاکستانی داشتند، سبب تشدید تنش در روابط دو کشور شد که در این درگیریها چند تن از پاکستانیها را در مجاورت مرز و در داخل خاک پاکستان کشته شدند. به علاوه مشکلات کوچک دیگری همچون دستگیری چند امریکایی در پاکستان و همچنین فعالیتهای گسترده سیا در این کشور و مسائل دیگر که در تنش روابط میان دو کشور نقش داشته است.
۳. مساله مهم دیگر عملیات هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی در مناطق شمالی پاکستان است علیرغم آنکه گفته می شود برخی هماهنگیها وجود دارد، اما بسیاری از افرادی که در صحنه سیاسی این کشور فعال هستند به دولت پاکستان فشار آوردهاند که این عملیات باید متوقف شود.حتی اخیرا شکایت به مجامع بین اللملی مطرح شده است.
علاوه بر این سه موضوع اصلی موارد دیگری از قبیل فعالیت گسترده سیا در خاک پاکستان و یا دخالت در بلوچستان و غیره نیز اختلاف طرفین را تشدید میکند.
اما ریشه بسیار اساسی تنشها در روابط دو کشور پاکستان و امریکا به موضوع قدیمیتری برمیگردد که آن اختلاف نظر امریکا و پاکستان در مورد افغانستان است.
مواضع وسیاستهای امریکا و پاکستان در رابطه با تحولات افغانستان در دهه 80 میلادی همسو و همجهت بود.در جهان دو قطبی شوروی به عنوان قطب مقابل، خاک افغانستان را اشغال کرده بود اما این دوره با خروج نیروهای شوروی و فروپاشی حکومت آن به پایان رسید. در دهه 90 میلادی امریکا خود را از جریان افغانستان کنارکشیده وبه طور نیمه فعال از سیاستهای پاکستان حمایت میکرد. در آن دوران پاکستان ایجاد و حمایت از طالبان را در دستور کار خود قرار داده بود. رشد افراطگرایی در منطقه در نهایت منجر به حمله القاعده به برجهای مرکز تجارت جهانی درنیویورک شد. شوک حاصل از این عملیات امریکا را به میدان افغانستان برگرداند و در مقابل پاکستان و سیاستهای دولت نظامی آن قرار داد. این تقابل پیش بینی نشده با توجه به قدرت امریکا، پاکستان را ناچار کرد تا ظاهرا حمایت خود را از طالبان کنار بگذارد و سیاست جدید ی با عنوان همراهی با امریکا برعلیه تروریسم دنبال کند .
این موضع ،سیاست واقعی نبوده و پاکستان با توجه به اهداف،انگیزهها و سوابق تاریخی که دارد، طالبان را همیشه به عنوان ابزار خود به کار گرفته است. حداقل محافل بسیار قدرتمند در داخل پاکستان با اهداف سیاسی و ایدئولوژیک از طالبان در مقابل ناتو، امریکا و حکومت کابل حمایت کردهاند.
به تدریج در طول سالیان گذشته امریکا سیاستهای خود مبنی بر رویکرد نظامی را کمی تغییر داده وعرصههای دیگری از جمله همکاریها را با طالبان مطرح کرده است.اما علیرغم این تغییر اندک ،فاصله و اختلاف زیادی مین مواضع امریکا و پاکستان در قضیه افغانستان از جمله موضوع طالبان وجود دارد یعنی یک تقابل جدی که حداقل در میان مدت هم قابل رفع نیست.در پشت سر نمایشهای سیاسی آشکار شاهد هستیم که تقابل میان امریکا و پاکستان در حدود 10 سال به درازا کشیده است.
در نشست ناتو در شیکاگو امریکایی ها نتوانستند رضایت پاکستان را برای عبور دادن محموله های ناتو از خاک این کشور به سمت افغانستان جلب کنند، اختلاف میان واشنگتن و اسلام آباد تا چه اندازه بر سرنوشت امنیتی و سیاسی افغانستان تاثیر گذار است؟
این موضوع را باید در بستر شرایط منطقه بررسی کرد.مساله افغانستان مساله پیچیدهای است وبا گذر زمان در طول ده سال گذشته از این مشکلات چندان کاسته نشده است. مساله طالبان و مشکلات افراط گرایی همچنان وجود دارد. البته برخی قدمها نیز همچون تشکیل نیروهای امنیتی نظامی و انتظامی در افغانستان برداشته شده و همچنین بخشی از کارهای زیر بنایی همانند راه اندازی تجارت، راهها و سدها نیز انجام شده است. اما در یک کلام میتوان گفت افغانستان مرحله بحرانی خود را تمام نکرده و یا تمام نشده است.
درحال حاضر نیز که بحث خروج نیروهای ناتو از افغانستان مطرح شده نیز بسیاری از طرفهای درگیر نگران هستند. از سوی دیگراز طرف پاکستان نیز در مورد مساله افغانستان شاهد تغییر نیستیم. افق منطقه را روشنتر نمی بینیم، چراکه هستههای اصلی افراطگرایی در منطقه حضور دارند و اگر به ده سال پیش برگردیم این هستهها در افغانستان بودند، اما امروز در پاکستان و یا در حوزههای گستردهتری حضور دارند. حتی از مناطق شمالی پاکستان به مناطق جنوبیتر همچون منطقه پنچاپ، سند و بلوچستان رسیدهاند. بنابراین مشکلاتی که تحت عنوان افراطگرایی بوده همچنان وجود دارد.
از طرف دیگر حکومت در پاکستان موفق نشده است مسائل سیاسی و اقتصادی داخل کشور خود را سامان دهد. انتخاباتی هم که در پیش دارند نیز تب مبارزات سیاسی را بالا خواهد برد و انتقاداتی که متوجه دولت است را سنگینتر خواهد کرد.
میتوان گفت وضعیت پاکستان در یک سال آینده وضعیت پرتلاطمی خواهد بود. با توجه به تعاریفی که امریکاییها برای مساله تروریسم کرده و مبارزه با آن را که در راس برنامههای سیاسی خود قرار دادند و آن را چالش اصلی خود در منطقه تعریف کردهاند، اما هنوز موفق نشدند تا آن را به مرحله قابل قبولی رسانده و احساس امنیت کنند.
با توصیف خلاصه شرایط منطقه نمیتوان انتظار یک تحول جدی و تمام کننده را داشت اما در حوزههای محدود نظیر باز گشایی مسیر تردد کامیونهای ناتو از خاک پاکستان می توان گفت احتمال دارد تا به توافقاتی برسند. پیش از اجلاس شیکاگو در چندین نوبت مذاکرات فشردهای را با هم داشتند و چند قدم هم به جلو رفتند اما این طرح نهایی نشد. در حال حاضر پیرامون همین مساله در داخل پاکستان نه تنها دولت، بلکه احزاب مخالف و گروه های دینی و ملی موضع دارند و مخالفت جدی در صحنه داخلی پاکستان وجود دارد. حتی اگر دولت پاکستان با امریکا به توافق برسد باید کار بزرگی در توجیه افکارعمومی انجام دهد. چراکه از سوی گروههای مختلف تهدیدهایی مطرح شده است که اگر این راه باز شود این تهدید ها را عملی خواهد شد. به عنوان مثال یکی از این تهدیدها از سوی طالبان بوده است که اگر مسیر کراچی به مرز افغانستان باز شود، این کامیونها را که برای ناتو کالا حمل میکنند مورد هدف قرار خواهند داد. اگر چنین تهدیدی عملی شود بدین معناست که از شمال تا جنوب خاک پاکستان محل فعالیت طالبان در جهت از بین بردن این مسیر خواهد بود و این می تواند مشکلات بسیاری را برای پاکستان بوجود آورد. همچنین باید گفت که احزاب مخالف در آستانه انتخابات از این موضوع به عنوان دستاویزی علیه طرف مقابل استفاده میکنند.
همزمان با تشدید تنش میان اسلام آباد و واشنگتن، پارلمان افغانستان توافقنامه امنیتی با امریکا را با اکثریت قاطع آرا تصویب کرد. تاثیر تصویب این طرح بر روابط افغانستان با پاکستان چه خواهد بود؟ ممکن است اندکی در خصوص مفاد توافقنامه امنیتی به تصویب رسیده در پارلمان افغانستان و الزامات آن برای امریکا و افغانستان توضیح دهید؟
آنچه که بیش از همه در میان همسایگان افغانستان ایجاد حساسیت کرده است، از یک سو حضور نیروهای نظامی ناتو در منطقه و از سوی دیگر دادن پایگاه دائم به نیروهای غیرمنطقهای بوده است. این دو موضوع در طول دو سال گذشته با توجه به حساسیتهایی که کشورهای منطقه نشان دادند، از متن اصلی خارج شده و در حال مذاکره درباره آن هستند. آنچه که باقی مانده بیشتر جنبه حمایتی برای دولت حاضر در افغانستان دارد که شامل مسائل اقتصادی،آموزشی و سیاسی است و در جای خود قابل بررسی است. اما حساسیت اصلی بر دو موضوعی بود که در ابتدا به آن اشاره شد.
هر آنچه که یکی از کشورهای منطقه را به شکل غیرعادی به مراکز قدرت در دنیا پیوند دهد، از سوی سایر اعضای منطقه با دقت دنبال خواهد شد. بنابراین پاکستان برای امنیت ملی خود با حساسیت بسیار زیادی پیوندهای همسایگان خود را با مراکز قدرت دنبال میکند، حال این همسایه می تواند هند باشد و در زمانی که هند قراردادی را با امریکا امضا میکند، پاکستان آن را به دقت دنبال میکند و یا افغانستان و یا ایران نیز به همین شکل خواهد بود.
امااین موضوع که آیا شرایطی که بر روی کاغذ آمده به چه نحوی عملی خواهد شد را باید در آینده شاهد باشیم. نکته بسیار قابل تامل دیگر این است که اکثریت قابل توجهی از نمایندگان مجلس افغانستان به این توافقنامه رای مثبت دادند و در برخی از مصاحبههایی که با نمایندگان افغانستان انجام شده نیز اعلام کردند که چنین حمایتی از این قرارداد علت بسیار مهمی داشته و آن این است که بسیاری از آنها بر این باورند که همسایگان درطول سالهای اخیر در امور افغانستان دخالت کردند. بنابراین اگر افغانیها حمایتی از حضور نیروهای ناتو در کشور خود کردهاند، میگویند نگران استمرار دخالت کشورهای منطقهای هستند. به عبارت روشنتر افغانستان با کشورهای غیرمنطقهای پیمانهایی را امضا میکند، به این دلیل است که تهدیدهایی از سوی برخی کشورهای منطقه احساس میکند.
به نظر می رسد که این مشکل قابل بررسی است و باید بین افغانستان و همسایگانش به بحث گذاشته شود که چه عواملی سبب به وجود آمدن چنین ارزیابی شده است. اگر این نگرانیها کاهش پیدا کند، بهانهها برای حضور نیروهای ناتو و امریکا در افغانستان کاهش پیدا خواهد کرد.مجموعه دانسته های ما نشان میدهد جامعه افغانی راضی به حضور نیروهای خارجی در افغانستان نیست. اما تا زمانیکه تهدید و دخالت باشد شاهد اینگونه حمایتهای قوی افغانیها از حضور قدرت های غیر منطقه ای خواهیم بود. در نتیجه این مساله حیاتی ومهم باید از سوی متولیان روابط ما باافغانستان مورد بررسی کارشناسانه قرار گیرد.باید به این سوال حیاتی پرداخت که چه باید کرد که افغانستان نگرانی منطقهای نداشته باشد. ایران چه سهمی و چه سیاستی باید داشته باشد.پاکستان چه سهمی و چه سیاستی داشته باشد.همکاری منطقه ای در این قضیه یک امرضروری و حیاتی است که نباید به تاخیر بیفتد. فراموش نکنیم که قرارداد مهمتر در پیش است.قراردادی که مجوز حضور دایمی امریکا و ناتو در افغانستان میتواند باشد.
تهیهکننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :