طالبان هم کابل را دور زد هم اسلام آباد
به نظر می رسد روند جدیدی درباره مذاکرات صلح و آشتی ملی در افغانستان آغاز شده است. این روند را با توجه به بحث احتمال گشایش دفتر سیاسی طالبان در قطر چگونه ارزیابی می کنید؟
مذاکراتی که میان امریکایی ها و طالبان در جریان بوده تقریبا از ده روز پیش علنی شد. هر دو طرف مواضع متفاوتی از گذشته اتخاذ کردند. قبلا طالبان حاضر نبودند هیچ نوع مذاکره ای را انجام دهند یا اگر مذاکره می کردند به شکل کاملا محرمانه بود و نمی خواستند این مسئله علنی شود. حتی یک بار طیب آغا که در آلمان با امریکایی ها مذاکره می کرد، به محض لو رفتن مذاکرات توسط روزنامه ها، مذاکرات خود را قطع کرد.
اما این بار برای اولین بار خود طالبان پیش قدم شده اند و گفته اند که مذاکراتی بوده و توافقاتی صورت گرفته است که بر اساس آن قرار است طالبان دفتر سیاسی خود را در قطر افتتاح کنند. به نظر می رسد این یک تحول جدی است. به این دلیل که اولا طالبان که تا این حد جلو آمده اند نشان می دهند که برای یک سری مذاکرات جدی و احتمالا کنار آمدن با امریکایی ها آمادگی دارند. اگر این روند ادامه داشته باشد، احتمالا دولت کابل هم در همین مسیر حرکت خواهد کرد و در ادامه مذاکرات میان طالبان و امریکایی ها که در حال حاضر قطر آن را میزبانی می کند، وارد خواهد شد. قطر در حال حاضر آدرس مشخصی است و هر کسی که بخواهد با طالبان مذاکره کند می داند که باید به کجا مراجعه کند.
بنابراین خواه ناخواه دولت افغانستان و بعد از آن دولت پاکستان هم در همین مسیر قرار خواهند گرفت. یعنی درست است که امریکایی ها در این مرحله هم افعانستان را دور زده اند و هم پاکستان را؛ اما در نهایت هیچ نوع صلحی بدون این که دولت کابل در آن بگنجد یا پاکستان در آن دخالت داشته باشد، به جایی نمی رسد. بر این اساس به نظر می رسد امریکایی ها اولین گام جدی را برای این که بتوانند از مخمصه افغانستان به طور آبرومندانه ای خارج شوند برداشته اند و از آن طرف هم طالبان به این گام پاسخ داده است.
به نظر می رسید که تا قبل از این دولت افغانستان راسا پیگیر بحث مذاکره با طالبان است. این که امریکا وارد این میدان شده آیا مورد قبول دولت در کابل هم هست؟
در ابتدای کار دولت در کابل با هر نوع مذاکره ای خارج از چارچوب دولت مخالفت کرد. دولت ترجیح می دهد که مذاکرات بین الافغانی باشد. یعنی در افغانستان برگزار شود و میان دولت و طالبان. اما وقتی که دیدند مسئله جدی است و امریکایی ها و طالبان با هم مذاکره کرده اند، تغییر موضع دادند. یعنی الان دولت کابل می گوید که هر کشوری که طالبان در آن مستقر شوند را تایید می کند؛ به رغم این که در مرحله اول سفیر خود را از قطر فراخواند که این کار نوعی اعتراض به دولت قطر به حساب می آمد. اما واقعیت این است که دولت در کابل هم به این نتیجه رسیده است که امریکایی ها برای مذاکره با طالبان تصمیم جدی دارند و می خواهند به نوعی با طالبان مصالحه کرده و آبرومندانه از افغانستان خارج شوند، یا حداقل تغییر موضعی دهند و نیروهای خود را در پایگاه های نظامی مطمئن مستقر کنند.
این تصمیمی که دولت افغانستان در حال حاضر گرفته است تحت فشار است؛ نه این که داوطلبانه آن را پذیرفته باشد. چون هنوز سیاست رسمی دولت این است که با طالبان مذاکره کند و خود ابتکار صلح را به دست داشته باشد.
با توجه به فضای متشنجی که در روابط پاکستان و امریکا وجود دارد و نقشی که پاکستان در رابطه با طالبان دارد، پیش بینی شما از واکنش پاکستان چیست؟
پاکستان هم چاره ای جز پذیرش واقعیت ها ندارد. اگر امریکایی ها درباره پاکستان تصمیم جدی بگیرند ـ همان طور که در مورد طالبان تصمیم جدی گرفته اند ـ پاکستان در موقعیتی نیست که بخواهد مقاومت کنند. پاکستانی ها اگر احساس کنند که امریکایی ها به طور جدی روی مسئله ای ایستاده اند شانس مقاومتی برای پاکستانی ها نیست. البته این به آن معنا نیست که پاکستان هیچ نوع ابزاری در اختیار ندارد تا بازی خود را انجام دهد و منافع خود را تامین کند. اما در نهایت به نظر می رسد که اگر طالبان با امریکایی ها کنار آیند، پاکستان راهی جز این که این واقعیت را بپذیرد پیش رو نخواهد داشت. به این دلیل که طالبان در حال حاضر از دست پاکستان هم خارج شده؛ هم چنان که از دست افغانستان هم خارج شده است. وقتی طالبان در قطر هیئت نمایندگی می زند در واقع نشان می دهند که پاکستان را دور زده اند. البته این درست است که ارتباطات پاکستان و طالبان، ارتباطات نزدیکی است اما به آن معنا نیست که طالبان تحت کنترل پاکستان است. به نظر می رسد پاکستان برای به دست آوردن امتیاز چانه زنی خواهد کرد اما نمی تواند جلوی این روند مقاومت کند.
رابطه طالبان با القاعده چه می شود؟ یکی از پیش شرط های امریکا برای مذاکره قطع ارتباط طالبان با القاعده است. مذاکره این قدر برای طالبان مهم هست که ارتباط خود را با القاعده قطع کند؟
من فکر نمی کنم که طالبان با القاعده قطع ارتباط کند. واقعیت این است که احتمال دارد سازمان القاعده و زیر مجموعه هایی که در وزیرستان دارد که عمدتا نیروهایی با ملیت های گوناگون هستند مثلا بنگلادش، اندونزی، ازبک، چچن، ایغور هستند، به این ارزیابی رسیده اند که امریکایی ها در این تصمیم که سازمان القاعده و گروه هایی که وابسته به این سازمان هستند جمع آوری شوند و به جاهای دیگر منتقل شوند جدی هستند. یعنی این خطر را احساس می کنند که اگر بیشتر مقاومت کنند نه تنها خود را در معرض خطر جدی قرار می دهند بلکه گروه طالبان را که حامی اصلی آن ها در منطقه است، با یک چالش بزرگ رو به رو می کنند. مذاکره طالبان با سازمان القاعده احتمالا به این معنا است که توافق کنند که سازمان القاعده به آهستگی نیروهای خود را از منطقه خارج کرده و به مناطق دیگر ببرد. قبلا هم بخشی از نیروهای خود را به یمن و سومالی و کشورهای عربی منتقل کرده بودند.
از آن جا که امریکا سازمان القاعده را یک سازمان جهانی می داند که توان عملیات از مناطق مختلف را دارد و طالبان را یک گروه محلی می داند که انگیزه و توانش محدود به منطقه خودش است، سیاست جدا کردن این دو را پیش گرفته است. ولی این که کاملا طالبان و القاعده از هم جدا شوند چندان عملی نیست. به این دلیل که تجربه نشان داده است که سازمان القاعده از حمایت طالبان برخوردار بوده است. اساسا اگر طالبان از القاعده حمایت نمی کردند حمله به افغانستان صورت نمی گرفت و طالبان قدرت را از دست نمی دادند.
بنابراین احتمال دارد که طالبان و القاعده با هم مذاکره کنند و توافق کنند که با توجه به شرایط خاص، تصمیم خاصی بگیرند و احتمالا آن تصمیم این است که سازمان القاعده بخش اصلی نیروهای خود را از منطقه وزیرستان خارج کنند و به ظاهر این گونه وانمود کنند که با طالبان به توافق رسیده اند و از آن مناطق خارج شده اند تا فشار امریکا بر طالبان کم شود.
نظر شما :