فقدان رهبری، دغدغه فردای لیبی
اساسا وضعیتی که امروز در لیبی شاهد آن هستیم به این صورت است که قذافی و هوادارن او قسمت غربی لیبی و مرکزیت سیاسی این کشور را در اختیار دارند و گروههای مخالف در حوزه شرق کشور یعنی بنغازی، مصراته و سایر شهرها کنترل امور را در دست دارند و میان این دو گروه درگیریهای نظامیوجود دارد. این امر باعث شده است که لیبی به دو پارچه متفاوت تبدیل شود که دارای دو حوزه حاکمیتی متفاوت است.
علاوه بر این با قذافی با توجه به شرایطی که پیش آمده تلاش میکند با وارد کردن فشار نظامیبر گروههای مخالف و لابیهایی که با کشورهای اروپایی بالاخص از طریق دوستان سابق لیبی از جمله ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی برقرار میکند، بتواند بقای خود را حفظ کند و از طریق معامله ای که با اروپاییها انجام میدهد بتواند به نوعی استقرار قدرت خود را برگرداند.
اما با توجه به همه این قضایا امروزه شاهد آن هستیم که بازیگران در لیبی هم داخلی هستند و هم خارجی و این مسئله را پیچیده تر کرده است.
آقای دکتر شما نقش ناتو را در این مسئله چگونه میبینید؟ آیا ممکن است ناتو با شرایطی که پیش آمده به نوعی از لیبی عقب نشینی کند؟
ناتو اساسا به عنوان یک ابزار نظامیدر دست کشورهای غربی تعریف میشود و عملا وقتی آنها میبینند میتوانند از طریق این ابزار نظیر سایر ابزارها که در دست دارند نظیر سازمان ملل متحد و غیره از شرایط بهره برداری کنند، این ابزارها را وارد معادلات میکنند. قطعا ناتو هم به عنوان یک مجموعه نظامیدرگیر یک برآورد هزینه- فایده است. این معادله هزینه و فایده منجر میشود که در برنامه ریزیهای عملیاتی خود هنگامیکه هزینهها بالا میرود، بتواند با عقب نشینی این هزینهها را کاهش دهد.
عملا خارج از این هم مانند آن چه برخی میگویند و این سازمان را مدافع حقوق بشر میدانند، نمیتوان این سازمان را تعریف کرد. تمام سازمانها امروزه در نظام بین الملل توسط قدرتهای جهانی به صورت ابزاری مطرح میشوند و عملا حمایت آنها در برخی موارد در حوزههای داخلی کشورها بیشتر ابزاری است.
اتحادیه افریقا از طرفی با بحث صدور قرار بازداشت قذافی از سوی دادگاه لاهه مخالفت کرده است و از طرف دیگر از قذافی خواسته است که از مذاکرات خارج شود. این موضع اتحادیه افریقا را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما این مذاکرات چه تاثیری بر حل بحران خواهند داشت؟
اساسا چیزی که در رفتار سیاسی معمر قذافی با گروهها و سازمانهایی که از خارج از این کشور اقدام میکنند مانند اتحادیه اروپا، اتحادیه افریقا یا ناتو مشاهده میشود نشان دهنده این نکته است که امروز نمیتواند در وضعیت لیبی تصمیم گیری مشخصی انجام شود و اساسا بازیگران مختلف در حال تلاش برای این نکته هستند که با زمان دادن به موضوع، با تاکید بر مواضع خود و حتی در بعضی موارد پایین آمدن از بعضی مواضع و اتخاذ مواضع جدید بتوانند شرایط و قاعده بازی جدیدی را مطرح کنند.
امروز عملا لیبی شرایط مشخصی برای یک تصمیم گیری یکسان و یکنواخت وجود ندارد و عملا تمام جریانات و گروهها با توجه به شرایطی که در لیبی پیش میآید دست به موضع گیری میزنند.
مخالفت روسیه و اتحادیه افریقا با اقدامات نظامیای که در لیبی در حال انجام است را چقدر در ایجاد انشقاق در جبهه ای که در حال جنگ در لیبی است موثر میدانید؟
مشکل روسیه با ایالات متحده امریکا و غرب در حوزه نظامیاز گذشتهها وجود داشته است. هر جا که امریکاییها و ناتو میخواهند حوزه نظامیخود را گسترش دهند با مقابله روسها مواجه میشوند. اگر این بحث در لیبی هم نباشد و در نقطه دیگری از جهان هم باشد روسها همین موضع گیری را خواهند داشت. روسیه برای منافع مردم کشورها موضع گیری نمیکنند. دیپلماتهای کهنه کار روس در نظام بین الملل تنها منافع ملی کشور خود را در نظر میگیرد. بنابراین روسیه با امریکا در بحث گسترش ناتو و بحثهای نظامیمشکل دارد.
اتحادیه افریقا و کشورهای افریقایی هم اساسا نگران این هستند که اگر این وضعیت در لیبی به وجود آید که نیروهای ناتو به خود اجازه دهند که وارد این کشور شوند، ممکن است دیگر کشورهای افریقایی هم با این تهدید مواجه باشند. یعنی روسای کشورهای افریقایی نگران این موضوع هستند که اگر ناتو در لیبی وارد شود و گزینه نظامیبه نوعی مورد توجه قدرتهای جهانی مانند امریکا و کشورهای اروپایی قرار گیرد، در آینده در دیگر کشورهای افریقایی نیز مستمسک حقوق بشر وجود دارد و بنابراین ممکن است در این کشورها هم همین اتفاق بیفتد.
چشم انداز آینده بحران در لیبی را چگونه میبینید؟
در علم سیاست نباید پیش بینی کرد چون پیش بینی کار جادگرهاست! در علم سیاست میتوان تخمین زد. توازن قدرت در لیبی امروز متفاوت است. یعنی کاملا شاهد آن هستیم که گروههای داخلی، خود معمر قذافی و نیروهای خارجی به عنوان سه حوزه قدرت در لیبی ترسیم میشوند که نیروهای خارجی تلاش میکنند که از آب گل آلود ماهی خودشان را بگیرند. یعنی برای منافع مردم لیبی نیست که این نیروها وارد عمل میشوند.
از طرف دیگر معمر قذافی و مجموعه ای که هوادار او هستند حوزههای خوبی را در لیبی در دست دارند. یعنی مناطق غرب کشور و مرکز کشور که حوزههای حساس در لیبی هستند در اختیار قذافی و نیروهای هوادار او است. در کشورهای افریقایی و کشورهای عربی، ما شاهد نوعی انتقال قدرت در چارچوب خاص هستیم و آن هم این است که هر گروهی که مرکز کشور را در اختیار داشته باشد در قدرت است. مثلا در افغانستان اگر کابل در اختیار گروهی باشد، آن گروه در قدرت است؛ در عراق هر گروهی که بغداد را در اختیار داشته باشد در قدرت است؛ در لیبی نیز هر گروهی که طرابلس را در دست داشته باشد قدرت دارد. یعنی عملا داشتن مراکز سیاسی کشورها به دلیل پتانسل قوی مالی و اقتصادی و سیاسی ای که دارا است، تعیین کننده این است که چه کسی قدرت را در اختیار داشته باشد.
این مسئله است که امروز در لیبی باعث شده است که در لیبی به نوعی بالانس منافع داخلی به وجود آید. به نظر من این دوره، دوره گذار لیبی است. یعنی این دوره مدت دار است و عملا در آینده احتمال این میرود که شاید معمر قذافی کنار رود یا فشار ناتو برای کناره گیری قذافی بیشتر شود یا حتی ممکن است که اروپا و ناتو به مصالحه ای با قذافی برسند. بنابراین گزینههای مختلفی تخمین زده میشود و پیش بینی این که چه اتفاقی در لیبی به وقوع خواهد پیوست به نوعی خارج از قاعده است.
مضاف بر این که در لیبی نیروی دومیهم که در صورت کناره گیری قذافی جای او را بگیرد وجود ندارد. خود مخالفین چنین شخصیتهایی که توانایی قدرت گرفتن در لیبی را داشته باشند، در اختیار ندارند و چنین افرادی در لیبی پرورش پیدا نکرده اند. برخی از رهبران و سردستههای گروههای مخالف هستند که هنوز موقعیت غالب در میان خودشان پیدا نکرده اند. در دایره معمر قذافی نیز شخص دومیوجود ندارد. چون عملا در طی این دوران او تلاش کرده است که چنین فردی به وجود نیاید.
نظر شما :