خروج آمریکا از افغانستان؛ انگیزه ها و ابهامات

۰۸ تیر ۱۳۹۰ | ۱۳:۴۴ کد : ۱۴۱۹۰ آسیا و آفریقا
گفتاری از محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در افغانستان برای دیپلماسی ایرانی.
خروج آمریکا از افغانستان؛ انگیزه ها و ابهامات

محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در افغانستان در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان می پردازد و معتقد است آمریکاییها به دنبال شرایطی هستند که افغانستان با انعقاد پیمان استراتژیک با آمریکا موافقت کند.

 باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا هفته گذشته با اعلام استراتژی آمریکا در مورد خروج نیروهای خود از افغانستان از خروج ده هزار نظامی مستقر در افغانستان تا پایان سال میلادی جاری و خروج سی هزار سرباز این کشور در 14 ماه آینده خبر داد.  

در طول حضور دموکرات ها در کاخ سفید تاکنون سه بار استراتژی آمریکا در مورد افغانستان تغییر کرده است. در سال نخست ریاست جمهوری باراک اوباما سی هزار نیروی اضافه به افغانستان اعزام شدند. بنابراین تا پایان تابستان آینده صرفا نیروی اضافی که در دوره دموکرات ها به این کشور اعزام شد، خارج خواهند شد و تعداد نیروها به قبل از زمان اوباما باز می گردد. یعنی این کشور همچنان نزدیک به هفتاد هزار نیروی نظامی در این کشور خواهد داشت. شایع است که آمریکا بنا دارد ظرفیت پایگاه نظامی خود را در حد چند ده هزار نفر نگه دارد. بنابراین این اتفاق چندان مهم نیست.

با این وجود، اکثر مقامات فعلی افغانستان اعم از رئیس دولت و برخی نمایندگان مجلس و همچنین برخی مقامات قبلی افغانستان از اعلام این خبر استقبال کرده اند. به تبع آن وزیر خارجه انگلستان و فرانسه و آلمان نیز از این موضوع استقبال کردند و فرانسه نیز برنامه مربوط به مراحل خروج چهار هزار نیروی نظامی این کشور از افغانستان را اعلام کرد. این موضوع مورد استقبال افکار عمومی آمریکا نیز قرار گرفته است چرا که آنها تمایل ندارند بیش از این در افغانستان هزینه های مالی و جانی بپردازند.

بنابراین بحث خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان فی نفسه مورد استقبال قرار گرفته است. اما این که این اتفاق چه تاثیری در افغانستان خواهد داشت مسئله دیگری است.

این نکته قابل توجه است که وقتی نیروهای فرامنطقه ای و آمریکایی در افغانستان مستقر شدند نظر مردم افغانستان را جویا نشدند و در مورد خروج نیز نظر مردم افغانستان پرسیده نشد، بلکه آنها در راستای سیاست های خود در حال خارج شدن از افغانستان هستند. همانطور که حضور آنها در افغانستان کمکی به بهتر شدن اوضاع نکرد، خروج آنها بدون انجام تعهدات خود نیز می تواند تبعاتی به دنبال داشته باشد. حضور آنها در این کشور عملا به تشدید مشکلات منجر شد، به طوری که در طول ده سال گذشته به طور روزانه هرچه که از حضور نیروهای فرامنطقه ای در افغانستان گذشته به همان میزان جریان افراط توانسته توسعه پیدا کند. به طوری که امروز یکی از عناصر مطرح در افغانستان، بدون این که آن را مثبت یا منفی بدانیم، بحث جریان افراط است و یکی از دلایل اصلی این وضعیت حضور نیروهای خارجی در این کشور بوده است. به نظر می رسد خروج این نیروها در چنین شرایطی و بدون این که به تعهدات خود عمل کنند، لزوما به بهتر شدن اوضاع افغانستان منتج نخواهد شد.

به نظر می رسد در حال حاضر اظهار نظر در مورد این که نیروهای منطقه ای و کشورهای همسایه افغانستان تا چه حدی می توانند به تامین امنیت این کشور پس از خروج نیروهای فرامنطقه ای کمک کنند، خالی از جایگاه باشد. چرا که ده سال زمان از دست رفته است. ده سال طلایی، که فرصتی جدی برای همه کشورهایی که برای بازسازی افغانستان و کمک به بازسازی ارتش پلیس و نیروهای امنیتی تعهد کرده بودند محسوب می شد. در این سالها جامعه بین الملل و نیروهای فرامنطقه ای به تعهدات خود عمل نکرده اند و الان که شرایط به مراتب پیچیده تر از زمان ورود نیروهای خارجی به افغانستان شده است به نظر نمی رسد همسایگان افغانستان کار اساسی بتوانند انجام دهند. در ابتدا به نظر می رسد که باید نهادهای بومی افغانستان تقویت می شدند که نشده است و این زمان ده ساله از دست رفته است و شرایط شرایط سختی ایجاد شده است. در زمانی که باید از ظرفیت های منطقه ای و پتانسیل های بومی افغانستان استفاده می شد، نشد. همسایگان افغانستان هم درحال حاضر مشکلات خود را دارند و و الان شرایط به گونه ای است که به نظر می رسد پیچیدگی کار بیشتر شده است و کار برای همسایگان افغانستان هم بر فرض این که چینین ظرفیتی برای تامین امنیت در افغانستان هم داشته باشند بسیار سخت شده است.

علاوه بر این نباید بحث خروج نیروهای آمریکایی را از بحث پایگاه های آمریکا در افغانستان جدا دانست. آمریکاییها بنا دارند با طرح بحث خروج شرایطی را فراهم کنند که مقامات افغانستان تن به امضای پیمان استراتژیک بدهند. سابقه پیمان های استراتژیک آمریکا با هر کشوری نشان داده که این پیمان ها به معنای تامین و تضمین منافع آمریکا است و لزوما به حمایت از آن کشور و حکومت منتج نشده است. تجربه های گذشته در جای جای دنیا نشان داده که هرجا که آمریکا با کشوری پیمان استراتژیک داشته است به حفظ و تقویت آن کشور و وضعیت آن کشور منتج نشده است بلکه به معنی حفظ منافع آمریکا بوده است. این یک ابهام و مسئله جدی در ذهن همگان است که پاسخی ندارد. بنابراین به نظر می رسد آمریکا به دنبال این است که شرایطی به وجود بیاید که این پیمان استراتژیک، که هیچ اطلاعات رسمی و کاملی نسبت به آن نه به مقامات افغانستان نه به افکار عمومی و نه به کشورهای منطقه داده اند، به امضای مقامات افغانستان برسد.  

 


نظر شما :