جهان چشم به راه لیبی بدون قذافی
دکتر احمد بخشی، استاد دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مسائل آفریقا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به آخرین تحولات لیبی می پردازد و با اشاره به صدور حکم جلب قذافی از سوی دادگاه بین المللی کیفری معتقد است به زودی شاهد لیبی بدون قذافی خواهیم بود.
آقای دکتر آخرین وضعیت درگیری ها در لیبی به چه شکل است؟ آیا امکان این که به زودی اخباری از تحولات جدی شاهد باشیم وجود دارد؟
برای ارزیابی آخرین وضعیت در لیبی و احتمال خروج قذافی از لیبی باید اخبار یک هفته گذشته را در کنار یک دیگر بگذاریم. اخباری که منتشر شده گویای این هستند که مخالفان قذافی پیش روی هایی داشته اند و مخالفان در نزدیکی طرابلس هستند. اخبار دیگری هم منتشر شده است مبنی بر این که قذافی بحث میانجی گری اتحادیه افریقا را پذیرفته است. از صحبت های میانجی اتحادیه افریقا می توان دریافت که قذافی پذیرفته است که از قدرت کناره گیری کند.
موضوع دیگری که این روزها در مرکز توجه قرار گرفته است تلاش های ترکیه برای وساطت است. ترکیه در صدد است آقای قذافی فارغ از بحث محاکمه، انقلابیون را راضی نگه دارد تا بتواند از کشور خارج شود. یعنی بحث خروج قذافی از کشوربه طور جدی در رایزنی های ترکیه مطرح است.
بحث دیگر مسئله دادگاه لاهه است که در حال تصمیم گیری درباره صدور حکم بازداشت آقای قذافی است و می دانید که این تصمیم گیری عملا دومین تصمیم گیری است که علیه یک رئیس جمهور یا حاکمی که هنوز بر سر کار است اتفاق می افتد. اولین مورد این اتفاق در سال 2008 و برای آقای عمر البشیر در بحران دارفور بود.
همه این علائم و قراینی که از طریق اخبار می توان مشاهده کرد، حکایت از این دارد که به همین زودی باید منتظر لیبی بدون قذافی بود. یعنی ساختار سیاسی آینده لیبی، قطعا بدون معمر قذافی خواهد بود.
از طرفی هم باید توجه داشته باشیم که مجوزهایی که شورای امنیت به کشورهای اروپایی و کشورهایی که می خواستند در این زمینه همکاری کنند ارائه کرده بود یا مجوزی که کنگره برای مشارکت امریکا در حمله به لیبی به اوباما داده بود، تقریبا رو به پایان است. به طور حتم کنگره بر دولت آمریکا فشارهای جدی تری وارد خواهد کرد. علاوه بر این مخالفت شورای امنیت، چین و روسیه به نحوی در این مسئله موثر است.
در کنار این باید توجه داشت که بر اساس آخرین نظر سنجی ها اگر نیروهای خارجی نتوانند اوضاع در لیبی را به سامان برسانند، میزان حمایت از حمله به لیبی بسیار کاهش پیدا خواهد کرد. بر اساس آخرین اطلاعاتی که در دسترس است در ماه مارس 57 درصد مردم امریکا موافق این حمله بودند اما در حال حاضر نزدیک به 39 و کمتر از 40 درصد مردم امریکا با این اقدام موافق هستند.
علاوه بر این تقریبا تمام کشور در دست انقلابیون است و بسیاری از کشورها فرایند پذیرش انقلابیون را در دستور کار خود قرار داده اند. الان نزدیک به سیزده کشور انقلابیون لیبی را به رسمیت شناخته اند. به طور حتم این فرایند به طور تدریجی در حال اتفاق است که قذافی از صحنه لیبی حذف شود.
حتی اگر قذافی از کشور خارج شود و لیبی بدون قذافی را تصور کنیم، آیا مخالفان آن قدر قدرت دارند که بتوانند به سرعت بحران را خاتمه دهند؟
هرچند که باید گفت لیبی پس از قذافی وضعیتی بحرانی خواهد داشت ولی باید توجه داشت که این یک فرایند است. برای من و شاید همه علاقمندان به این بحث، هم این سوال و این شک مطرح است که سرنوشت لیبی بعد از قذافی چه خواهد شد. به این دلیل که ساختار سیاسی لیبی و قبیله ای بودن این کشور چنین اجازه ای نمی دهد. یکی از دلایلی که غرب هم مماشات و تساهل به خرج می دهد و به طور فوری بحران را حل نمی کند، این است که جایگزینی برای معمر قذافی ندارد و عملا هم هنوز شاهد کسی که بتواند این کار را انجام دهد نیستیم. البته شورای انتقالی شکل گرفته است و مذاکراتی در بنغازی انجام می شود اما حداقل بحث این بود که بتوانند به نحوی و بر اثر زمان مشروعیتی به دست آورند و تا حدی موفق باشند که بتوانند شورای انتقالی را به نحوی صدای انقلابیون و بقیه جامعه باشد.
به نظر من در این فرصت چند ماهه توانستند تا حدی به این هدف برسند اما باید در نظر داشت که تنها فرایند انتقال مطرح نیست. مسئله مهم تر پذیرش این فرایند از سوی جامعه است. جامعه لیبی هم به این دلیل که قبیله ای است و ساختار قبیله ای دارد، چندان توان تحمل تغییرات سریع را ندارد. از سوی دیگر معمولا میان هواداران رژیم قبلی و رژیم جدید اختلافاتی به وجود می آید. این اختلافات زمانی پررنگ می شود که اسلحه در اختیار مردم باشد. در این شرایط درگیری ها رنگ خون می گیرد. در حال حاضر در گوشه و کنار لیبی اسلحه در دست مردم فراوان است. به طور حتم این قبیله ها پس از از بین رفتن دشمن مشترک شان که آقای قذافی است، به دنبال تسویه حساب ها یا بازی های قدرتی خواهند بود که هر گروه بتواند با گروه های دیگر ائتلافی انجام دهد که هژمون غالب شود. این فرایند یعنی تبدیل شدن یک گروه به هژمون غالب، هم زمان بر است و هم هزینه بر.
بنابراین باید حتما منتظر این باشیم که فضای بعد از قذافی، چندان حالت آرامش نداشته باشد. وقتی این گونه قضایا رنگ خون به خود می گیرد، هر چه شدت برخوردهای خشونت آمیز بیشتر باشد، فرونشاندن آن سخت تر خواهد بود. همان طور که می توان در مسئله تونس به وضوح این جریان را دید که به دلیل این که خشونت کمتری در کار بود، با سرعت بیشتری آرامش به این کشور برگشت. البته ممکن است کسانی بگویند این سناریو غرب است اما به نظر من هر چه خشونت کمتری اعمال شود، فرایند بازگشت آرامش به کشور سریع تر انجام خواهد شد.
بنابراین چون برخوردها در لیبی شدید تر بود و رنگ خون به خود گرفت، در آینده تسویه حساب هایی اتفاق خواهد افتاد و علاوه بر آن عدم وجود یک جایگزین، ما را به این سمت سوق می دهد که منتظر زمان باشیم تا ببینیم که چه فرایندی رخ خواهد داد و چه ترکیبی از گروه بندی های اجتماعی شکل خواهد گرفت.
هرچند که در این بین نباید نقش نیروهای منطقه ای و نیروهای خارجی را دست کم گرفت. غرب، ناتو و امریکا در بحران لیبی هزینه کرده اند و برای لیبی بعد از قذافی برنامه دارد. آن ها هم این نگرانی ها را دارند و سعی می کنند در مدیریت این فرایند به نحوی تلاش کنند که کمترین هزینه را متحمل شوند. زیرا لیبی یک کشور نفت خیز است و هر روز که این بحران ادامه یابد، صادرات نفت کمتر می شود. علاوه بر این بحث بازسازی و ثباتی که مد نظر غرب برای لیبی بعد از قذافی است، غربی ها را به این سو خواهد برد که برنامه ریزی جدی برای استقرار ثبات در این کشور داشته باشند.
با توجه به معادلاتی که در حال حاضر در جریان است چه سرنوشتی برای قذافی پیش بینی می شود؟ بحث پناهندگی یا بازداشت او تا چه حد محتمل است؟
به نظر من و با توجه به نشانه هایی که در طی روز های اخیر به چشم می آید، تلاش بر این است که قذافی را راضی کنند و خبرهایی هم وجود دارد که او دیگر در مذاکرات شرکت نمی کند. وقتی در مذاکرات شرکت نمی کند یعنی سهمی از قدرت و ثروت آینده نخواهد داشت. اگر در مذاکرات شرکت می کرد روند انتقالی به خود می گرفت و این معنا استنابط می شد که او به دنبال سهمی برای خود در آینده خواهد بود.
اما با این وضعیت و اقداماتی که ترکیه در راستای میانجی گری انجام می دهد و اخبار و اطلاعات منتظر شده از سوی اتحادیه افریقایی، جریان بیشتر به این سمت پیش می رود که به نحوی رضایت قذافی را جلب کنند تا از کشور خارج شود. از طرف دیگر انقلابیون را راضی کنند که از بازداشت و تعقیب و محاکمه او خودداری کنند. به این نحو هر دو طرف امتیازی به دست می آورند. از یک سو انقلابیون را راضی خواهند کرد که به جنگ فرسایشی خاتمه دهد و از سوی دیگر قذافی را راضی خواهند کرد که از کشور خارج شود. البته این فرایند دادگاه بین المللی و صدور حکم جلب او هم این فرضیه را تصدیق می کند که این هشدار را به قذافی بدهند که زودتر این کار را انجام دهد.
نظر شما :