صداى ايرانى با لهجه آمريکايى
محمد جواد ظريف چنان زياد در دانشگاهها، مجامع سياسى و اجتماعى و باشگاههاى سياسى براى سخنرانى حضور پيدا مىکند که ليسا آندرسون رييس موسسه امورعمومى و بين المللى دانشگاه کلمبيا اخيرا بطور کنايه آميزى از او پرسيد که آيا قرار است در رقابت هاى انتخاباتى در آمريکا شرکت کند؟
جالب اين است که آقاى ظريف، سفير ايران در سازمان ملل است و ايران از 1980 به بعد هيچ روابط ديپلماتيکى با ايالات متحده ندارد. آقاى ظريف 47 ساله، بخش عمده اى از زندگى خود را در ايالات متحده گذرانده و انگليسى محاورهاى را با لحجه امريکايى صحبت مىکند.
درباره توانمندى وى براى برقرارى روابط صميمانه با بسيارى از رهبران ايالات متحده و با جمع آمريکايى هايى که وى معمولا براى آنها سخنرانى و از مواضع کشورش دفاع مىکند ، گزارشها و تفاسير متعددى نوشته شده است، به ويژه اکنون که پنج سال خدمت او در سازمان ملل متحد روبه پايان است.
او داراى ليسانس و فوق ليسانس از دانشگاه ايالتى سانفرانسيسکو و دکترا از دانشگاه دنور است. آقاى ظريف گرچه ايرانى لباس مىپوشد، پيراهن بدون يقه و بى کراوات است و مطابق شيوه ايرانىها با خانمها دست نمىدهد، اما غير رسمى برخورد مىکند و اظهاراتش را با خنده و لبخند همراه مى سازد.
محمد جواد ظريف اين راحت بودن با ظواهر و عادات آمريکايى را، با ابزارهاى ارتباطى نظير کنفرانس ويدئويى و تلويزيونى و سايت اينترنتى شخصى همراه کرده تا محدوديت هاى فضا براى خودش را بشکند و بر روابط ايران امريکا موثر باشد.
محمد جواد ظريف در خانوادهاى ثروتمند در امور نساجى و تجارت در تهران بدنيا آمد و خانواده همسرش داراى املاک بسيار وسيعى بودند که بخشى از آنها در جريان انقلاب 1979 از دست رفت، اما وى مىگويد که هيچيک از دو خانواده درگير مسايل سياسى نبودند و هيچ پيامد ديگرى براى آنها نداشت.
زمانى که وى آزمونهاى جامع دکترايش در دنور را در سال 1985 گذراند، اداره مهاجرت ايالات متحده، رواديد او را باطل کرد و شانسهاى او را براى تکميل تحصيلاتش از بين برد. او که مىخواست به صورت قانونى در آمريکا باشد، به نيويورک رفت و در نمايندگى ايران مشغول بکار شد. وى طى سه سال بعد و از راه دور، تحصيلاتش را تکميل کرد و در طول آن مدت ارزش خود را براى دولت ايران به اثبات رساند که از او خواست به وزارت خارجه ملحق شود.
ظريف مىگويد که من هم بصورت کاملا اتفاقى و هم بدليل تصميم اداره مهاجرت، ديپلمات شدم.
وى در منهتن در يک خانه زيباى نوکلاسيک سبک فرانسوى در خيابان پنجم زندگى مىکند که در سال 1912 ساخته شده و در دهه 1960 خريدارى و پيش از انقلاب ايران محل برگزارى مراسم ولخرجانهاى بود.
يکى از ميهمانان شام ظريف در سال گذشته جيمز بيکر، وزير خارجه سابق آمريکا و عضو هيات رييسه گروه مطالعه عراق بود که بلافاصله پس از آن توصيه کرد که واشنگتن ارتباط مستقيم با ايران برقرار کند.
ظريف مىگويد در خلال سالهاى حضور در نيويورک چنان گرفتار سخنرانىها بوده که وقت اندکى براى شناخت شهر و يا حضور در محافل جشن ديپلماتيک داشته است. او مى گويد که فردى مذهبى هستم. من و همسرم داراى محدوديتهاى مشخص مذهبى درباره غذاهايى هستيم که مىتوانيم بخوريم يا مراسمى که مىتوانيم شرکت کنيم و ما اين مسائل را چه فردى و يا رسمى مراعات مىکنيم.
در تعطيلات آخر هفته، وى خريدهاى منزل را با همسرش انجام مىدهد و در پارک مرکزى نيويورک قدم مىزند. «اگر قصد استراحت داشته باشم، به اين شکل آنرا انجام مىدهم.»
در مجامع عمومى به او با احترام گوش داده مىشود و به گرمى تشويق مى شود. « من مىدانم آنچه که مىگويم دقيقا آن چيزى نيست که آنها مىخواهند بشنوند اما من هيچ مشکلى در برقرارى يک ارتباط اصيل با گروه زيادى از آمريکايىها نمىبينيم.»
محمد جواد ظريف البته در سخنرانى ها و مصاحبه هايش يک حامى جدى براى ايران است. ظريف در باره هولوکاست استدلال مىکند که محمود احمدى نژاد اين موضوع را مطرح نکرده که آيا چنين چيزى رخ داده است بلکه صرفا مىگويد که فلسطينىها به اشتباه تاوان آن را مىدهند.
« فلسطينى ها هيچ ربطى به اين جنايت ندارند، و اين يک جنايت بوده و بايستى محکوم و نبايد هرگز تکرار شود. اين چيزى است که من در اينجا به مخاطبانم مىگويم.»
وى همچنين مىگويد که اعتقاد دارد ايالات متحده مدارک مربوط به اتهام ارسال بمب و سلاح به داخل عراق را جعل مىکند و درباره پرونده هستهاى مىگويد که غرب در خلال دو سال که ايران با تعليق غنى سازى اورانيوم موافقت کرده بود، از مذاکره اجتناب کرد و لذا تهران اعتماد به مذاکره را از دست داده بود.
از وى پرسيده شد که آيا رويکرد ايران را نيز داراى عيب و نقص مىبيند، ظريف فقط تاييد کرد که ما ممکن است بدليل تشريح نکردن وضعيت خودمان به بهترين نحو ممکن، در برخى سوءبرداشتها سهيم باشيم.
منتقدان ايران نظير جان بولتون، سفير سابق آمريکا در سازمان ملل، مىگويند که جذابيت محمد جواد ظريف يک ابزار سنجش مناسب و دقيق براى اندازه گيرى نيست. جان ولتون مىگويد وزارت خارجه ايران آخرين جايى است که از حوادث مطلع مىشود و اين امر کار را براى ظريف آسان مىکند که با يک چهره کاملا صريح و معصوم حرف خلاف بزند، زيرا وى از اوضاع بى اطلاع است.
ظريف در باره اين گزارشها گفته که برخى افراد احتمالا فکر مىکنند که فرهنگ لغات من نامناسب است و به من بابت لحنم حمله مىکنند و مىگويند که تلاش مىکنم خيلى همراه باشم.
درحاليکه آقاى ظريف برمىگردد تا به آرزوى اصلىاش براى تدريس در دانشگاه تهران جامه عمل بپوشاند، آيا وى فکر مىکند که تلاشهايش در اينجا براى رفع شکاف موجود موفقيت آميز بوده است؟ اگر به ايجاد صرفا يک خراش بر روى سوتفاهم موجود کمک کرده باشم، راضى خواهم بود و فکر مىکنم اين کار را کرده باشم.
نظر شما :