پوتین نه بن علی است و نه حسنی مبارک

۰۵ اسفند ۱۳۸۹ | ۲۰:۴۶ کد : ۱۰۴۴۰ اروپا
يروز مردم روسيه هم به دنبال جلب توجه جامعه بين‌المللى به سمت خود بود. مدت‌هاست که شاهد اعتراض‌هاى مردمى و سپس تحولات عميق در کشورهاى منطقه هستيم. گفت‌وگوى ديپلماسى ايرانى با شعيب بهمن، کارشناس مسائل روسيه.
پوتین نه بن علی است و نه حسنی مبارک

ديپلماسى ايرانى: ديروز مردم روسيه هم به دنبال جلب توجه جامعه بين‌المللى به سمت خود بود. مدت‌هاست که شاهد اعتراض‌هاى مردمى و سپس تحولات عميق در کشورهاى منطقه هستيم. زمانى که مردم روسيه هم به نداشته‌هاى خود اعتراض کردند اين گمانه‌زنى را مى‌توان کرد که انقلاب مصر اين‌بار با روند کندترى در حال وقوع در کشورى همانند روسيه است. با توجه به تفاوت‌هاى عمده در ساختار روسيه با کشورهاى متحول شده در شمال افريقا آيا شباهتى هم بين اين آنها وجود دارد که ميخائيل گورباچف گفته است ما بايد منتظر همان نتايج در روسيه هم باشيم. شعيب بهمن، کارشناس روسيه، معتقد است که هم ساختارها با هم بسيار متفاوت بوده و هم اين اعتراض‌ها ره به جايى نخواهد برد.

میخائیل گورباچف رئیس جمهوری شوروى سابق در تازه ترین اظهارنظر خود تاکید کرده است که روسیه با این اندازه از نقض قوانین شهروندی در آستانه تبدیل شدن به مصری دیگر است اين موضع را تا چه اندازه تایید می‌کنید؟

پيش بينى چنين اتفاقى در روسيه بسيار سخت است، اگر شاهد چنين اتفاق‌هايى در کشورى همچون مصر هم بوديم، براساس متغيرهايى بود که به يکباره پيش امد و امرى از پيش تعيين شده نبوده است. کمتر کسى تصور مى کرد که رژيم مبارک يا بن على به اين شکل سقوط کند. اما صحبت‌هاى اخير اقاى گورباچف زمينه‌هايى دارد که مورد توافق و حتى حمايت مخالفان دولت هم قرار گرفته است. دليل اصلى اين نارضايتى‌ها را نيز بايد مسايل سياسى و اقتصادى مردم روسيه دانست. برخى از اين نارضايتى‌ها را مى‌توان همچون محدود شدن آزادى بيان، آزادى رسانه‌ها و نبودن حقوق بشر و دموکراسى دانست. مخالفان خواستار برگزارى انتخابات آزاد و دموکراتيک در روسيه هستند.

با توجه به روندى که در روسيه وجود دارد و انتخابات رياست جمهورى که سال آينده در پيش است، به نظر مى‌رسد که اين مخالفت‌ها بيشتر در ارتباط با روند انتخابات که لايه‌هاى بسيار را داراست، صورت مى‌گيرد.

درباره مسايل اقتصادى نيز بايد گفت که روسيه نيز از بحران اقتصادى که جهان را در برگرفته، نيز مصون نمانده است. هم اکنون تورم، بيکارى بسيار در روسيه افزايش پيدا کرده، که به نارضايتى‌هاى اجتماعى در اين کشور دامن زده است.

گورباچف با توجه به اين پيش زمينه‌ها اين نظريه را درباره اوضاع اخير روسيه از قدرت دولتی به خاطر نابود کردن آزادی بیان و انتخابات انتقاد کرده و گفته است اگر این وضع ادامه یابد، احتمال پیاده شدن سناریوی مصر بیشتر خواهد شد و شاید حتی بدتر از آن هم شود.

برخی روسیه را از کشورهای خاورمیانه مجزا می‌دانند و این در حالیست که عده ای سناریو مصر را برای روسیه هم محتمل می‌دانند. تفاوت‌های ساختاری حکومتی روسیه با کشوری مانند مصر بسيار زياد است و نمى‌توان آنچه که در مصر اتفاق افتده است را براى روسيه هم در نظر داشت.

پوتین و مدودف در جریان ناآرامی‌های چند ماه اخیر وعده برقراری دموکراسی را داده اند. با توجه به ساختار قدرت در روسیه این وعده را تا چه اندازه عملی می‌دانید؟

اگر بخواهيم به ساختار قدرت در روسيه نگاه کنيم مى‌توان مثالى زد. در اکتبر سال 2010 روسيه لايحه‌اى که تظاهرات ضددولتى را محدود مى‌کرد را در پارلمان اين کشور تصويب کرد ولى رييس جمهور روسيه آن را وتو کرد. دليل وى هم مغاير بودن اين لايحه با قانون اساسى ذکر شد. اقاى مدودف سعى کرده است که خود را دموکراتيک‌تر از ديگران نشان دهد. اما در نهايت به نظر مى‌رسد که ساختارهاى اصلى قدرت همچنان در دستان آقاى پوتين است. بنابراين به نظر مى‌رسد که اين اتفاق با روند بسيار کندى پيش رود. به همين دليل هم اکنون بسيارى از رژيم پوتين به عنوان يک رژريم مقتدرگراى توسعه محور ياد مى‌کنند که زواياى مختلف ديکتاتورى را پوشش مى‌دهد. در نتيجه مى‌توان پيش‌بينى کرد در انتخبات آينده نيز قدرت همچنان در دست حزب روسيه واحد باقى بماند.

در چند روز گذشته شاهد راهپیمایی‌هایی در روسیه در اعتراض به دولت بوده ایم. معترضان روسی با چگونه اصلاحی راهی منزل می‌شوند؟ آیا خواهان تغییر کامل در حاکمیت هستند یا صرفا اصلاحات اجتماعی و اقتصادی؟

در حقيقت مردم تغير کل ساختار را نمى‌خواهند. اين اعتراض‌ها طيف گسترده‌اى را در بر‌مى‌گيرد که هم ملى‌گرايان، هم گروه‌هاى چپ و هم ليبرال وجود دارند. با توجه به تنوع اين افکار در مخالفان روند سياسى روسيه شايد نتوان به طور صريح يک هدف واحد را براى همه آنها ترسيم. اما اگر بخواهيم برخى از خواسته‌هاى مشترک آنها را متذکر شويم، همان مواردى است که در سوال اول به شرح آن پرداخته شد. موضوع ديگرى که به اين اعتراض‌ها دامن زده است ناتوانى دولت در تامين امنيت در اين کشور است. همانطور که مى‌دانيد با توجه به مساله‌اى که در فرودگاه مسکو اتفاق افتاد و رهبر شورشيان اعلام کرد که امسال، سال اشک و خون براى روسيه است و دولت هم تا به امروز نتوانسته که مساله قفقاز شمالى را حل کند. تمامى اين موضوعات سرفصل مشترک نارضايتى‌هاى مردم روسيه است. البته در اين ميان شاهد هستيم که مردم خواستار استعفا و برکنارى پوتين از قدرت هم شده‌اند که به نظر واقع‌بينانه نيست.

 آیا ولادیمیر پوتین را می‌توان به دلیل تکیه زدن بر قدرت به افرادی مانند بن علی و مبارک تشبیه کرد؟ تفاوت این سیاستمدارن با فردی مانند پوتین در چیست؟

نمى‌توان پوتين را به اين دو شبيه دانست. پوتين با اينکه مخالفانى هم در بين مردم دارد اما موافقان سرسختى هم دارد، چرا که توانست وضعيت اقتصادى نابسامان روسيه را سامان دهد و باعث شد که وجهه روسيه در جامعه بين‌الملل هم ارتقا پيدا کند. ضمن اينکه در بسيارى موارد اقتدارگرايى خود را دارد اما نمى‌توان گفت همانند مبارک يا بن‌على ديکتاتورى خشک را بر مردم اعمال مى‌کند.

از طرف ديگر شباهت‌هايى هم دارد که مبارک در راس يک حزب قرار داشت و در روسيه هم حزب واحد وجود دارد که پوتين در راس آن است. در نتيجه شباهت‌ها و تفاوت‌هايى وجود دارد، اما به طور کلى نمى‌توان پوتين را شبيه مبارک و بن على دانست.

آیا در روسیه اپوزیسیون مشخصی وجود دارد که رهبری مخالفان و معترضان را بر عهده گرفته و این خیزش‌ها را رهبری کند؟ چیزی که در مصر و لیبی با فقدان ان روبه‌رو بودیم؟

همان‌طور که گفته شد مخالفان دولت طيف‌هاى گسترده‌اى از کمونيست‌ها تا ليبرال‌ها را دربر مى‌گيرد. در بين آنها تعدادى هستند که صداى آنها از همه بيشتر شنيده مى‌شود. از جمله مى‌توان به گرى کاسپاروف رهبرى جبهه اتحاد مدنى، سرگئى اودالتسف رهبرى جناح چپ را و ميتروخين، رهبر حزب راست‌گراى يابلاکا را نام برد. که در مجموع رهبرى عام مردم را درست ندارند و تنها همان طيف خاص را در برمى‌گيرد.

ایا احتمال جدی شدن این اعتراض ها در روسیه و دخالت غربی‌ها در امور داخلی این کشور و تحت فشار قرار دادن حاکمیت وجود دارد؟

غرب که هميشه از اين نوع اعتراض‌ها حمايت کرده است. و دوبارى که اوباما به روسيه سفر کرد با کاسپاروف هم ديدار داشت. اما به نظر نمى‌رسد که امريکا بخواهد يک روسيه بى‌ثبات با توجه به شرايط و تحولات منطقه داشته باشد. ضمن اينکه از طرف ديگر مدودف در سال‌هاى اخير سعى کرده است که به غرب نزديک شود. بنابراين نمى توان گفت که غرب خواهان تحول جدى در روسيه همانند مصر است.

به عقيده من اين اعتراض‌ها خيلى جدى نيست و تنها براى قدرت‌نمايى مخالفان است. و تغييرو تحولاتى هم که در کرملين صورت مى‌گيرد نيز بيشتر به همين سمت و سو مى‌رود. با توجه به قدرتى که حزب روسيه واحد دارد، به نظر نمى‌رسد که اين اعتراض‌ها جدى شود. 


نظر شما :