هيلارى کلينتون با جورج بوش تفاوتى ندارد

۰۳ اسفند ۱۳۸۸ | ۱۷:۲۹ کد : ۶۹۹۵ اخبار اصلی
هيلارى کلينتون پا جاى پا جورج بوش گذاشته است. اين عنوانى‌ست که روزنامه انگليسى گاردين...
هيلارى کلينتون با جورج بوش تفاوتى ندارد

هيلارى کلينتون پا جاى پا جورج بوش گذاشته است. اين عنوانى‌ست که روزنامه انگليسى گاردين براى تازه‌ترين گزارش خود در باب پرونده هسته‌اى ايران انتخاب کرده‌است. عنوانى ساده و زود‌فهم که نشان مى‌دهد يک سال سر و صداهاى آقاى رئيس‌جمهور و دستگاه ديپلماسى او براى پايان دادن به مناقشه‌ها چندان وجاهت و مقبوليت نداشته است. هيلارى کلينتون در سفر خود به قطر و پس از آن عربستان سعودى تعارف را به حاشيه رانده و بى‌پيرايه اعلام کرد که تهران در مسير دستيابى به تسليحات هسته‌اى و البته تبديل شدن به ديکتاتورى نظامى قرار دارد. همين اظهارات تند و تيز کافى بود تا نشان دهد که ايالات متحده در حقيقت به پايان سياست مصالحه با ايران به جاى مناقشه رسيده است.

گاردين در ادامه مى‌نويسد، هيلارى تمام سعى خود را به کار گرفت تا واژگانى را انتخاب کند که نشان‌دهنده تلاش جدى ايالات متحده در يک سال گذشته براى دوستى با ايران باشد و البته دست رد تهرانى‌ها بر سينه واشنگتن نشين‌ها. شايد اين ادعا درست باشد اما ما هرگز مدرکى دال بر تاييد يا تکذيب آن در دست نداریم. چرا که در يک سال گذشته اصلا پيشنهادى جدى به ايرانى‌ها براى گفت و گو نشد.

هيلارى کلينتون با اين اظهارات خود در حقيقت همه دستاورد اندک دولت باراک اوباما در يک سال گذشته براى تغيير چهره دستگاه ديپبلماسى امريکا و فاصله‌گيرى از سياستهاى جورج بوش را زير سوال برد. همين اظهارات به ظاهر کوتاه اما تند و تيز کافى بود تا اثبات شود که دولت دموکرات اوباما هم عملا با دولت جمهورى‌خواه بوش حداقل در عرصه سياست خارجى تفاوت چندانى ندارد. جورج بوش در سال هاى حضور در قدرت به راحتى اعلام کرده بود که با دولت‌هايى مانند ايران و کره‌شمالى وارد مذاکره نمى‌شود چرا که اين مذاکره در حقيقت نوعى پاداش دادن به آنها بابت رفتارهاى غيرديپلماتيک‌شان است! بوش همواره تاکيد داشت که دولت‌هايى مانند ايران بايد براى پيش‌شرط مذاکرات هم که شده رفتارهاى خود را تغيير دهند. از منظر بوش ابتدا ايران رفتارهاى خود را تغيير مى‌دهد و پس از آن مى‌تواند سر يک ميز با امريکايى‌ها بنشيند و مذاکره کند!

هيلارى کلينتون نيز در حقيقت همين ايده و باور را در آغوش کشيد. او اين ايده را که هم زمان با افزايش خطر ايران و توان اين کشور براى دستيابى به تسليحات هسته‌اى نياز به مذاکرات ديپلماتيک يک ضروت است، رد کرد. در عوض خانم وزير دقيقا ديدگاهى متضاد را ادعا کرد: ما نمى‌خواهيم وارد مذاکره با ايران شويم آن هم در شرايطى که اين کشور در حال توليد بمب است.

مشخص نيست که آيا دولت ايران مى‌توانست به زنجيره‌اى از پيشنهادهايى که به آن شد پاسخ دهد يا خير؟ حقيقت اين است که به هيچ ‌وجه چنين پيشنهادهايى به دولت ايران نشد. دولت باراک اوباما نيز درست مانند بوش نشان داد که تنها در يک حوزه حاضر به مصالحه و مذاکره با ايران است و آن هم برنامه هسته‌اى اين کشور است. نه تنها ايران که هيچ‌ کشور ديگرى حاضر نيست تنها در يک حوزه که آن هم انتخاب دشمن است وارد مذاکره شود. ايران هم براى مذاکره با امريکا اولويت‌هايى را در سر دارد که از نظر اين کشور مهم‌تر از بحث هسته‌اى است.

در برابر ايران امروز اوباما بايد همان جملاتى را بگويد که ريچارد نيکسون 35 سال پيش خطاب به چينى‌ها گفت: اگر موافق هستيد که تمام موارد نگرانى و شکايت هاى ما را بشنويد ما هم مى‌توانيم تمامى موارد مورد نظر شما را بشنويم.

کلينتون بارها تاکيد کرده است که قرار نيست چنين پيشنهادى را به ايرانى‌ها بدهد. در عوض خانم وزير همان سياست قديمى در مورد ايران را پيش گرفته است. سياستى دال بر انزوا، تهديد و تشديد تحريم‌ها. هيلارى همچنان به به بار نشستن اين سياست اميدوار است. 

گاردين در پايان مقاله خود مى‌نويسد، سياست هيلارى که در حقيقت با زبان بى‌زبانى حمله نظامى به ايران را فرياد مى‌زند اسرائيلى‌ها و لابى صهيونيست‌ها در واشنگتن و البته مخالفان منطقه‌اى ايران نظير عربستان سعودى را شاد مى‌کند.


نظر شما :