مناسبات هند و اسرائیل برای مهار چین است

امریکا به دنبال ناامنی در چین، روسیه و ایران

۰۴ بهمن ۱۳۹۶ | ۱۳:۲۶ کد : ۱۹۷۴۴۳۴ آسیا و آفریقا گفتگو
نوذر شفیعی در گفت وگویی با دیپلماسی ایرانی معتقد است که سفر نتانیاهو به هندوستان و به طور کلی روابط تل آویو – دهلی نو بخشی از یک پروژه بزرگی است که از جانب آمریکا در حال طرح ریزی و انجام است. در این پروژه بزرگ به طور طبیعی منافع اسرائیل به صورت فردی و یا به صورت جمعی همراه منافع و اهداف سایر کشورهای همسو نهفته است.
امریکا به دنبال ناامنی در چین، روسیه و ایران

عبدالرحمن فتح الهی - یکشنبه هفته جاری 14 ژانویه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در سفری شش روزه و در صدر هیاتی 130 نفره در حوزه های کشاورزی، تکنولوژیکی و نظامی – امنیتی عازم دهلی نو شد تا با مقامات هندی بر سر مسائل مختلف به بحث و رایزنی بپردازد. حضور شخص نارندرا مودی در فرودگاه برای استقبال از نخست وزیر اسرائیل نشان از اهمیت موضوع و جدیت این سفر برای دو طرف دارد. هندی ها نیز از گسترش مناسبات با رژیم صهیونیستی اهدافی نظیر پیشبرد ایدئولوژی هندویسم، استفاده از لابی یهود در آمریکا، خرید تسلیحات نظامی و مشاوره های نظامی با مقامات اسرائیلی، انزوای پاکستان و بالانس روابط با کشورهایی نظیر ایران را در سر دارند و در طرف مقابل رژیم صهیونیستی نیز از توسعه مناسبات با دهلی نو اهدافی نظیر خروج از انزوای بین المللی، فروش تسلیحات و فشار بر پاکستان و از همه مهم تر مشروعیت بخشی به خود هستند. اما دیپلماسی ایرانی برای تحلیل دقیق تر این سفر و نیز اهداف و برنامه های پشت پرده توسعه مناسبات دهلی نو – تل آویو، گفت وگویی را با نوذر شفیعی، کارشناش و تحلیگر مسائل شبه قاره ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

یکشنبه 14 ژانویه سفر 6 روزه بنیامین نتانیاهو به هندوستان در صدر هیاتی 130 نفره آغاز شده است. اساسا از نگاهی کلی، اهداف و برنامه تل آویو از این سفر چیست؟ از منظری جامعه تر جایگاه دهلی نو در سیاست خارجی اسرائیل کجاست؟

سفر نتانیاهو به هندوستان و به طور کلی روابط تل آویو – دهلی نو بخشی از یک پروژه بزرگی است که از جانب آمریکا در حال طرح ریزی و انجام است. در این پروژه بزرگ به طور طبیعی منافع اسرائیل به صورت فردی و یا به صورت جمعی همراه منافع و اهداف سایر کشورهای همسو نهفته است. امروزه یکی از مهم ترین رقابت های جهانی مساله رقابت ابرقدرت ها است و یکی از مهم ترین رقابت های میان ابرقدرت ها به رقابت آمریکا با چین باز می گردد. البته این رقابت اهداف مختلفی را برای هر یک از کشورهای درگیر دارد و این کشورها برای رسیدن به اهداف و منافع مختلف و در عین حال گسترده خود، یا از طریق خود یاری و تکیه بر توانایی خود دست به اقداماتی خواهند زد و یا این که از طریق اتحاد و ائتلاف با سایر کشورها این اهداف را دنبال می کنند. از همین رو نیز ایالات متحده در رقابتش با چین از راهکار ائتلاف استفاده می کند. واشنگتن معتقد است که در آینده ای نزدیک چین بزرگ ترین رقیب و تهدید برای آمریکا خواهد بود، چرا که پکن با این رشد در حوزه های مختلف به خصوص در حوزه اقتصادی ظرف چند سال آینده آمریکا را مغلوب خواهد کرد. در سایه این مساله دیگر آمریکا یکه تاز عرصه جهانی نخواهد بود، بلکه این چین است که بر قله جهان قرار خواهد گرفت. بنابراین آمریکا از طریق ائتلاف با سایر کشورهای همسو به فکر مهار چین است. در نتیجه یکی از مهم ترین کشورهایی که می تواند آمریکا را در این راه یاری رساند هندوستان خواهد بود. بنابراین در قرن 21 ام و در حوزه آسیا نقش مهمی برای هندوستان به عنوان یکی از مهمترین شرکای استراتژیکی آمریکا در نظر گرفته شده است و بعد از این ما اسم این کشور را بارها خواهیم شنید. چرا که آمریکا از طریق هند تلاش جدی را برای محاصره و تحت الشعاع قرار دادن چین دارد. البته نکته مهم اینجاست که در این نقشه، هم اسرائیل طبعا امکان بقا و حضور پیدا خواهد کرد. از همین رو بخشی از توسعه مناسبات اسرائیل با هندوستان متاثر از نقشه کلی آمریکا برای مهار چین است. به همین دلیل هم واشنگتن به تل آویو و دهلی نو امکان برقراری ارتباطی گرم و نزدیک میان دو بازیگر را می دهد. در صورتی که امکان ایجاد روابط و مناسبات مشابه اسرائیل با چین وجود ندارد. برای مثال در مقطعی اسرائیل تمایلی به ایجاد مناسبات سیاسی – اقتصادی با چین داشت، در این راستا تل آویو سعی داشت در قالب توسعه اقتصاد نظامی سیستم هواپیماهی جنگی فالکون را در اختیار پکن بگذارد که این مساله با مخالفت جدی واشنگتن روبه رو شد. اما از آن سو انجام معاملات مشابه با هندوستان به شدت از سوی کاخ سفید مورد تایید است.

شما به مناسبات تل آویو – دهلی نو به عنوان بخشی از نقشه برزگ تر آمریکا در قالب راهبرد مهار چین اشاره داشتید، اما علاوه بر این مساله مهم منافع مستقیم اسرائیل از برقراری ارتباط با هند می تواند در چه پارامترهایی خلاصه شود؟

اولین هدف و منفعت اسرائیل از برقراری روابط با هند به تلاش اسرائیل برای کسب وجه مثبت جهانی باز می گردد که قدرت های برزگ جهانی در این خصوص نقش مهمی را می توانند در کسب اعتبار به اسرائیل داشته باشند، به خصوص آن دسته از کشورهایی که نگاه مثبتی به مساله فلسطین دارند.

اولین هدف و منفعت اسرائیل از برقراری روابط با هند به تلاش اسرائیل برای کسب وجه مثبت جهانی باز می گردد که قدرت های برزگ جهانی در این خصوص نقش مهمی را می توانند در کسب اعتبار به اسرائیل داشته باشند، به خصوص آن دسته از کشورهایی که نگاه مثبتی به مساله فلسطین دارند. تا قبل از پایان جنگ سرد دهلی نو بر پایه سیاست "نهروئیسم" از حقوق ملت فلسطین دفاع می کرد. اما بعد از آن هند با تغییر راهبرد سیاسی خود به سمت نگاه رئالیستی پیش رفت. در این چاچوب هم هندوستان ارتباط با قدرت های برزگ جهانی را در دستور کار خود قرار داد. در این میان قدرت هایی مانند آمریکا و اروپا جایگاه ویژه ای برای هندی ها داشت، هر چند که از قبل هم روابط میان هندوستان و روسیه هم وجود داشت. اما دهلی نو بنا به شرایط خود گرایش به ابرقدرت های جهانی را تعریف و تنظیم می کرد. از همین رو نیز در دوره ای با قدرت گرفتن اندیشه های چپ و سوسیالیستی به سمت مسکو تمایل داشت و اکنون هم با قدرت گرفتن آمریکا به سمت لیبرال دموکراسی تمایل دارد. در نتیجه می توان گفت که بخش دیگری از مناسبات هند و اسرائیل ناشی از تغییر و دگرگونی در سیاست خارجی اسرائیل است. یعنی هند برای توسعه خود اکنون با استقبال از لیبرال دموکراسی، سعی در جذب همکاری این کشورها و هم پیمانان آنها مانند اسرائیل دارد که نقش و نفوذ چشم گیری را در این کشورها دارد. لذا توسعه این مناسبات راه را برای دهلی نو در خصوص ارتباط با این کشورها هموارتر می کند.

البته بحث نیاز اسرائیل به مشروعیت بخشی خود را هم در جامعه جهانی باید مد نظر داشت به خصوص بعد از اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدش به عنوان پایتخت اسرائیل. از همین رو نیز هندوستانی که در افکار عمومی جهانی با شعار جهان عاری از خشونت معروف شده و به موازاتش هم یکی از پرجمعیت ترین کشورهای جهانی است که در آن اقتصاد قدرتمندی به همراه یک ثبات و دموکراسی قدرتمند در جریان است، یقینا می تواند به اعتبار بخشی اسرائیل در صحنه جهانی کمک کند. نکته دیگر هم به مسائل اقتصادی این مناسبات باز می گردد. ببینید اسرائیل در زمینه های فنی، کشاورزی، تولید و ساخت ادوات و جنگ افزارهای نظامی مناسبات اقتصادی جدی با هندوستان دارد. از سوی دیگر اسرائیل تجربیات خود را در جنگ و سرکوب مسلمانان فلسطین به خصوص در جنگ های شهری برای سرکوب مسلمانان کشمیر در اختیار هند قرار می دهد. از همین رو نیز مجموعه این همکاریها نشان از جدیت دو طرف برای توسعه این روابط دارد، به خصوص اسرائیل که در دوران افول اقتصادی چنین همکاری هایی می تواند به چرخش اقتصادی اش کمک کند.

اما در آن سوی ماجرا اهداف و منافع هندوستان از توسعه چنین روابطی با اسرائیل چیست؛ به خصوص بعد از روی کار آمدن ترامپ شاهد فعایت ها و تحرکات دیپلماتیکی معناداری از سوی مودی نخست وزیر هندوستان بودیم؛ از سفر 26 ژوئن سال گذشته میلادی به آمریکا و دیدار با ترامپ تا سفر 4 ژوئیه 2017 به اسرائیل و دیدار با نتانیاهو که اولین دیدار رسمی دو طرف در 70 سال گذشته بوده است؛ البته برخی از کارشناسان این تحرکات دیپلماتیکی "نارندرا مودی"، نخست وزیر هندوستان را تلاش دهلی نو برای ایجاد یک لابی با آمریکا و اسرائیل در خصوص عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل با حق وتو و نیزعضویت این کشور در گروه تامین کنندگان هسته ای می دانند. آیا اساسا می توان چنین مساله ای را در سفر نتانیاهو هم برای پذیرش آن از جانب هندوستان در خصوص استفاده از لابی اسرائیل دید؟

نمی توان به صورت صریح مسائل و نکات مختلف مهم شما را به هم ارتباط داد. اما به طور غیر مستقیم این مسائل می تواند بر هم اثرگذار باشد. ببینید اساسا روابط میان واشنگتن و دهلی نو آن قدر خوب و مثبت ارزیابی می شود که نیازی به لابی گری آمریکا در شورای امنیت برای پذیرش هند به عنوان عضو دائم نیست. هند در حوزه نفوذ خود، هم در اروپا و هم در آمریکا مشکلی از سوی این بازیگران برای همراهی آنان ندارد، چنان که همراهی لابی اسرائیل هم به دلیل روابط مثبت هند و اسرائیل هم در این خصوص وجود دارد. در این میان تنها مشکل در مسیر پیوستن هند به عنوان عضو دائم شورای امنیت چین و رسیه هستند. از همین رو نیز آمریکایی ها برای مهار چین هم که شده مایلند با اصلاحاتی در برخی از نهادهای مهم جهانی مانند شورای امنیت، فرصت حضور کشورهای همسو با خود را برای فشار بر پکن داشته باشند. در این راستا کاخ سفید مایل است که شورای امنیت با افزایش اعضای خود تا 25 عضو راه را برای حضور همپیمانان آمریکا هموار کند. لذا هند هم برای رسیدن به جایگاه کشوری قدرتمند، نه یک ابرقدرت، سعی در بر قراری و گسترش روابط و مناسبات خود با آمریکا و اسرائیل دارد. از دید هند کشور قدرتمند یعنی رسیدن به توان هسته ای و اتمی در حوزه نظامی، دستیابی به قدرت اقصادی برتر منطقه و رشد توانمندی تکنولوژیکی است. از همین رو هم دهلی نو در حوزه سیاسی کشور قدرتمند را کشوری می داند که در شورای امنیت عضویت ثابت را با حق وتو داشته باشد. لذا این که هند به لابی اسرائیل در رسیدن به این هدف نیاز مبرم داشته باشد، کمی از واقعیت به دور است. هر چند که روابط و توسعه مناسبات میان اسرائیل و هند در زمینه های گوناگون ادامه دارد.

اما در راستای راهبرد مهار چین و نیز مساله کوچ داعش از خاورمیانه به غرب آسیا به خصوص افغانستان و به موازاتش اعلام راهبرد آمریکا برای افغانستان احتمال مدیریت ناامنی از جانب کاخ سفید در مرزهای مشترک دو کشور افغانستان و چین برای تحریک مناطق سین کیانگ و اویغورستان وجود دارد. آیا می توان سناریوی مشابهی را برای مرزهای مشترک شمال هند با چین از جانب آمریکا متصور بود؟

آمریکا چین را از ناحیه شرق و جنوب این کشور با مربع استرالیا، ژاپن، هند و خود آمریکا محاصره کرده است. علاوه بر شرق چین اکنون واشنگتن در غرب این کشور هم در تلاش است تا بتواند در افغانستان تحرکاتی را انجام دهد. از همین رو نیز پکن با علم به این تحرکات آمریکا در مدت اخیر سعی داشته تا با افزایش مراودات اقتصادی با افغانستان تلاشی را در جهت افزایش رفاه نسبی و متعاقب آن افزایش امنیت جهت عدم انتقال ناامنی به مرزهای مشترک دو کشور را داشته باشد تا به صورتی جدی مانع از تحریک مناطق ملتهبی مانند سین کیانگ شود. البته مادمی که پاکستان در زمینه تروریسم در غرب و جنوب آسیا فعال باشد مانع از انتقال تروریسم به چین خواهد بود. اما با این وجود نباید فراموش کرد که قوم اویغور بیشتر به دلیل تمایلات استقلال طلبانه از قوم "هان" دست به تحرکاتی می زنند، هرچند که ریشه اسلامی آنان را نباید فراموش کرد. لذا یکی از استراتژی های آمریکا در خصوص مهار چین راهبرد منازعه دون متعارف است که در آن چین در داخل خاک خود و با نیروهای خود به درگیری و جنگ داخلی کشیده شود. البته در مقابل هم راهبردهای منازعه متعارف و نیز راهبرد منازعه غیر متعارف ناظر بر جنگ های اتمی هم وجود دارد که از میان این راهبردها آمریکا از راهبرد منازعه دون متعارف برای تحریک مسلمانان سین کیانگ و اویغورها بهره می برد. اکنون پروژه ای که واشنگتن برای تحریک مسلمانان چین در نظر دارد، استفاده ار داعش در کنار مرزهای چین است. البته در این میان آمریکا نمی تواند از طالبان استفاده کند، چرا که این گروه با خود آمریکا هم مشکل دارند. از همین رو کاخ سفید در پیش برد این هدف خود تنها به داعش تکیه دارد. به خصوص که بخشی از داعش را اهالی سین کیانگ و اویغورها تشکیل می دهند. از این منظر مرزهای مشترک افغانستان و چین محلی برای تحقق راهبرد آمریکا است. البته این تلاش های آمریکا تنها برای ناامنی چین نخواهد بود، بلکه روسیه و ایران هم در برنامه ناامنی آمریکا کشورهای هدف هستند. اما در این راستا پاکستان چندان در برنامه آمریکا همکاری ندارد که سبب شده تا تنش هایی میان اسلام آباد و واشنگتن پدید آید و متعاقبش هم آمریکا محدویت هایی را علیه پاکستان اعمال کند، این محدودیت ها بیشتر در حکم تاوان روابط و مناسبات پاکستان با چین است. در مجموع در غرب چین هم از سال گذشته تا کنون معادلات در حال تغییر است. به عبارت دیگر هند به سمت آمریکا گرایش یافته و پاکستان هم به سمت چین و روسیه که این مساله نشان از دوران جدیدی در منطقه بعد از پایان جنگ سرد است.

در آن سو چین هم اهرم های خود را دارد. آیا در این خصوص پکن برای کاهش اثر اقدامات تتش زای آمریکا از طریق هند در چین، دست به تحریک و حمایت از جریانات مائوئیستی شمال و شمال شرق هند خواهد زد تا با ایجاد کشمیری دیگر در شمال هند، بخشی از توان و ظرفیت این کشور را درگیر منازعات داخلی کند و یا این که پکن به سان چند دهه گذشته راهبرد احترام متقابل و سیاست کاهش تنش را به خصوص با همسایگان برای آرام کردن مناطق پیرامونی خود و پیش برد اهدافشان به خصوص در زمینه اقتصادی در پیش خواهد گرفت؟

چین از همان ابتدا تا کنون به دنبال ایجاد یک منطقه آرام در اطرف خود است وسعی دارد که با تمامی همسایگان خود روابط و مناسبات خوبی را در همه زمینه ها داشته باشد. چرا که در این شرایط است که پکن توان رشد خواهد داشت و دقیقا اینجا است که آمریکا در تلاش است تا با ایجاد نا امنی مانع از رشد چین شود. از همین رو هم کاخ سفید با فعال نگه داشتن بحران اتمی کره شمالی، همکاری با تایوان، ایجاد اختلاف با چین درباره دریای چین جنوبی، تحریک ژاپن و کره جنوبی و غیره سعی در مهار چین دارد. اما در مقابل هم چین تا کنون سیاست محافظه کارانه ای را برای تداوم رشد اقتصادی خود داشته است. در این راستا هم تمایلی به درگیری با هند ندارد. لذا بنایی هم بری تحریک جریانات مائوئیستی شمال و شمال شرقی هند از جانب چین، البته در درجه اول وجود ندارد، اما اگر پکن احساس کند که تهدید هند می تواند جدی باشد، یقینا چین هم درگیر کردن هند را در خاک خود با حمایت تحریک این جریانات چپ خواهد داشت. اما اساسا چین به دنبال پیش برد سیاست کاهش تنش و احترام متقابل است. البته هند هم به دنبال چنین سیاستی است، اما مساله اینجا است که به دلیل الزامات همراهی هند با آمریکا برخی از مسائل یقینا بر دهلی نو به خصوص در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی علیرغم میل باطنی تحمیل خواهد شد.         

انتشار اولیه: چهارشنبه 27 دی 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 4 بهمن 1396

کلید واژه ها: هندوستان مهار چین اسرائیل روسیه افغانستان پاکستان شورای امنیت ایران کشمیر سین کیانگ نوذر شفیعی


( ۱ )

نظر شما :