ترکیب شرکت‌کنندگان به نفع ایران نیست

اجلاس لوزان در افق مبهم

۲۴ مهر ۱۳۹۵ | ۱۷:۳۰ کد : ۱۹۶۳۸۳۵ اخبار اصلی خاورمیانه
علیرضا اکبری، بنیانگذار موسسه راهبردی «تصمیم» در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: بدون وقوع تحولی اساسی در رویکردهای راهبردی طرف‌های درگیر در سوریه، نمی‌توان انتظار داشت که سرنوشت این معمای تودرتو، در نشست لوزان رقم بخورد.
اجلاس لوزان در افق مبهم

نویسنده: علیرضا اکبری، دانش آموخته امنیت و صلح سازی و بنیانگذار موسسه راهبردی "تصمیم"
دیپلماسی ایرانی:
پس از چند دوره افت و خیر در پهنه جنگ و دیپلماسی، و هنگامی که طرف های قدرتمند تر بحران، رسما ختم فرصت های دیپلماتیک را اعلام کردند، ناگهان دور جدیدی از مذاکرات را با دستور کار «تامین اتش بس و یافتن راه های برقراری صلح و ثبات» اعلام کرده و همه را غافلگیر کردند.
بویژه آنکه، در اعلام نام طرف های مدعو در نشست روز شنبه لوزان، نوعی وزن کشی و حذف و اضافه را نیز اعمال کردند.
تا شامگاه جمعه چهاردهم اکتبر، چند ساعت قبل از موعد اجلاس، بجز روسیه و امریکا، بعنوان دو طرف اصلی مذاکره، حضور ترکیه و سعودی نیز پررنگ و حضور قطر کمی کمرنگ تر، مطرح بود.
گفتگوی زاخارووا سخنگوی وزارت خارجه روسیه در شب قبل از آن، افق دیگری را در خصوص مشارکین و مدعوین به اجلاس لوزان، پدیدار می کرد. خانم سخنگو، در مصاحبه خود، عبارات مبهم و چند پهلو دایر بر شرکت مقامات بعضی کشورهای مهم و مؤثر منطقه در نشست شنبه، بکار برد.
علیرغم اینکه همه طرف ها بخوبی می دانند، بدون توافق ایران، هیچ نوع موازنه ای بر روی زمین شکل نخواهد گرفت، با این حال، تا شامگاه جمعه، نه از طرف ایران، و نه سایر طرف های ذیربط، خبری واضح نسبت به دعوت یا حضور ایران، مطرح نشده بود. همین امر بر شک و شبهه نسبت به اهداف و نیز سرنوشت این نشست، افزوده بود.
صفحه شخصی دکتر جابری انصاری، معاون عربی افریقایی وزارت خارجه ایران، (در یک فضای مجازی) در شامگاه جمعه، خبری را درج کرد که همه گمانه زنی ها را متحول کرد. شرکت ایران، عراق و مصر، در سطح وزیران امور خارجه، در کنار نماینده سازمان ملل و وزرای امریکا، روسیه، ترکیه، سعودی و قطر، صورت و محتوای قابل انتظار دیگری، به اجلاس شنبه بخشید.
تا پیش از تأیید این خبر، شمایل این نشست، بیشتر از جنگ و صلح، حاکی از تبانی بر سر منابع مادی، چیزی شبیه به تقسیم سهم ثروت (مثلا حل معادله بزرگ انرژی) بود و انتظار ویژه ای از لوزان، حداکثر بیش از توافق ژنو در سپتامبر، نمی رفت.
در آن معادله، هدف محوری امریکا، می توانست صرفا خرید زمان و عبور از کانال یک ماه آینده - ماه تعیین سرنوشت انتخابات - باشد، و اینکه هدف محوری روس ها، بردن حداکثر استفاده از اضطراب و استرس زمانی امریکا در همین مقطع و چهار ماه آینده، (تا استقرار دولت جدید آمریکا) جهت حفظ برتری نبرد هوایی ارزیابی می شد.
اینک اما، با حضور جمهوری اسلامی در اجلاس، با هر عنوانی و همچنین همراهی دولت عراق و مصر، این انتظار ایجاد شده است که تکلیف چند موضوع محوری، دستکم برای حصول توافق در نشست های بعدی همین جمع معین شود.
مهم ترین مساله فوری، جلوگیری و ختم معضل گروگانگیری تروریست ها و داعش، از مردم و ساکنان شهرهای اشغالی و در راس آن ها، حلب است.
موضوع فوری بعدی، برقراری آتش بس، ولو موقت، جهت حصول توافق در امر کمک رسانی به ساکنان غیرنظامی مناطق اشغالی، خاصه شهر حلب است.
این دو مساله مهم، قاعدتا منوط به دستیابی همه طرف ها به معادله ای است که بتواند مرزهای ادغام داعش و النصره و دیگر تروریست های وابسته به داعش و القاعده را از سایر تروریست ها و گروه های مسلح معارض، منفک و جدا نماید.
هرچند که اکثر گروه های مسلح حاضر در نبرد سوریه، مبادرت به جنایات ضد بشری کرده اند و ادعای «معارضین میانه رو» بسیار مشابه با عبارت «تروریست میانه رو» می باشد (و طبعا بی معنا است)، اما اگر این جداسازی صورت پذیرد، اولین انتظاری که ایجاد می شود، توافق جدی بر سر سرنوشت تروریست های بد تر، در مقابل تروریست های میانه رو! خواهد بود.
در اینصورت مسئولیت اقدامات هر کدام از دیگر گروه های مسلح، مثلا ارتش آزاد، راحت تَر شناسایی خواهد شد.
چنین وضعیتی، به فرض وقوع، می تواند بهانه حمایت و پشتیبانی برخی از طرف ها از داعش و النصره را تا حدودی خلع نماید.
این ها سه عنوان از فوری ترین ضرورت های مذاکراتی است که می تواند در دستور اجلاس شنبه لوزان قرار گیرد.
اما، آنچه که همه طرف های مؤثر در بحران سوریه، به دنبال آن هستند، ایجاد موازنه نظامی و امنیتی در صحنه عملیاتی، به نفع و با غلبه خودشان است.
طبیعی است که هر کس دست بالا تر را در صحنه جنگ و نظامی داشته باشد، امکان بیشتری در اعمال صلاحیت و نفوذ، در پشت میز مذاکرات خواهد داشت.
همین واقعیت موجب شده که هر کدام از طرف ها، بویژه در طی روزهای اخیر، تا آنجا که ممکن است بر پتانسیل و ظرفیت های نظامی خود در صحنه بیافزاید. این امر، خود می تواند بر شکنندگی مسیر دیپلماتیک بیافزاید.
البته نمی توان از اکنون، انتظار داشت که اجلاس لوزان، بتواند قوام و دوام بیشتر از اجلاس ژنو در ماه گذشته داشته باشد، اما به فرض آنکه شانسی برای تداوم روند دیپلماتیک و غلبه ان بر تعارضات عملیاتی، قائل باشیم، آنگاه، می توان انتظار داشت که محورهای زیر در دستور اجلاس های بعدی قرار گیرد:
- تعیین اصول و سازوکار مذاکره پیرامون حل بحران سوریه و خاتمه جنگ
- تعیین مدل بررسی نقش و وضع معارضان و دولت قانونی سوریه در آینده این کشور
- تصمیم گیری در خصوص فرایند تعیین و استقرار «وضعیت انتقالی»
- تصمیم گیری در خصوص نحوه تعیین نظام حکومتی آتی در سوریه
- بحث بر سر وضعیت و آینده دولت قانونی کنونی و شخص بشار اسد
- بررسی کیفیت «حکم» در خصوص افراد و سازمان های تروریست پس از ثبات و امکان اعمال عدالت
- بررسی وضعیت جنایات ضد بشری علیه ملت سوریه و تعقیب عوامل آن جنایات، اعم از دولتهای حامی تروریست ها یا اشخاص مرتکب جرایم
- بررسی نقش و مسئولیت ساختارهای بین المللی و دولت ها، در فرایند بازسازی سوریه،
از سوی دیگر، تلاش دو طرف قدرتمند این جنگ، ایالات متحده و روسیه، برای داشتن سهم بیشتر از منابع قدرت و امنیت در سوریه و منطقه، ورای فرایند حل و فصل بحران، بر پیچیدگی شرایط می افزاید.
روسیه به چیزی کمتر از تثبیت حضور بخشی از قوای مؤثر نظامی خود در دریا و خشکی سوریه و داشتن اطمینان از استقرار یک نظام همراه، رضایت نمی دهد،
روس ها همچنین کنترل کم و کیف خطوط انرژی و منابع گازی منطقه را از اهداف استراتژیک خود می دانند.
بعلاوه، مسکو مترصد است تا هر عاملی که بتواند در موازنه سازی سیاسی امنیتی، با رقیبان اروپایی شان، در خارج نزدیک روسیه به کار آید را در بحران سوریه برای خود محفوظ دارند.
ایالات متحده نیز تداوم حجم معینی از پتانسیل و ظرفیت بحران در منطقه را (از قبیل حفظ مهار شده داعش) از ضروریات اهداف سیاسی امنیتی میان مدت خود می داند.
هدف غایی واشنگتن، پیشبرد ایده بزرگ خاورمیانه جدید است. سوریه و بحران آن و کیفیت مدیریت آن، برای امریکا، حکم شاه کلید این ایده بزرگ را دارد. در این ماتریس گسترده و پیچیده، همزمان بایستی نقش و وضع اینده اکثر دوستان، شرکا، رقیبان و تهدید های امریکا در منطقه، معین گردد.
موضوع مهار و کنترل نقش آفرینی روسیه در خاورمیانه، و در حیاط خلوت سنتی غرب، از مهم ترین اهداف واشنگتن در این مرحله از روند تقابل منطقه ای ایشان است. البته ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، مساله محور مقاومت و توسعه نفوذ امنیتی نظامی ایران در قلب خاورمیانه را نیز از مهم ترین تهدیدات خود تلقی می کنند. هر روند مذاکراتی یا عملیاتی، از منظر امریکا و اسرائیل، باید متضمن رفع این تهدید مهم نیز باشد.
از سوی دیگر، یکی از دلایلی که امریکا از ابتدا بر حضور سعودی و ترکیه و قطر در اجلاس لوزان تاکید داشت، حضور ایشان در فرایند تصمیم گیری برای تسهیم منافع و تقسیم مسئولیت های آینده است.
اما، سهم ترکیه و سعودی (و البته قطر گازی!) چه خواهد بود و از کدام کیسه و توسط کدام طرف تضمین خواهد شد، خود بخشی از معمای موجود می باشد. بویژه آنکه اردوغان تلاش دارد تا محل استقرار نماینده خود در مذاکرات را، میان لاوروف و کری تعیین کند.
دیگر اینکه، منافع مردم سوریه و تحلیل طرف ها از نقش و رویکرد ایران و محور مقاومت و دولت قانونی سوریه، در ورای هر گونه توافقی بین قدرت های بر تر، چگونه ارزیابی و در نظر گرفته شده، سوْال بزرگ این داستان است.
در مورد وضعیت رژیم صهیونیستی نیز ایجاد تعادل میان تضمین امنیت در ورای توافق احتمالی بر سر سرنوشت جنگ و تامین سهم آن رژیم از منابع گازی مدیترانه و بازار اروپا، محتمل ترین فرضیه است.
ترکیب شرکت کنندگان در اجلاس امروز لوزان اما، چندان به نفع جمهوری اسلامی، متوازن نیست. از روسیه فقط تا حدود معینی می توان انتظار گسترش قاعده مطالبات را داشت، هر چند که اصل حضور ایران در کنار روسیه، یک منفعت مشترک است. عراق و مصر اما، آنچنانکه ترکیه و سعودی وزن معارضه را سنگین می کنند، موازنه را به نفع ایران و اسد، سنگین نخواهند کرد. اما در مجموع، شاید بتوان ترکیب دمیستورا، روسیه، مصر و عراق را در حد فاصل ایران با امریکا، سعودی و ترکیه، نوعی فرصت برای خودمان تلقی نمود.
در انتها، مجددا خاطر نشان می شود که، نقطه مهم و محوری، نقش و سرنوشت گروههای تروریستی، از داعش تا «تروریست های موسوم به میانه رو» است که از غامض ترین ابعاد این معمّا است.
شاید معنای جمله محوری که بشار اسد، روز پنجشنبه در مصاحبه با پراودا بیان داشت را اینجا بهتر بتوان درک کرد، هنگامی که گفت: «هیچ راه سومی پیش روی تروریست ها نیست، یا باید معبری باز شود که همه به ترکیه بازگردند، و یا باید همانجا که هستند، کشته شوند»
فرض بشار در آن گفتگو، نابودی بدون چون و چرای داعش بود.
تا اینجا و بدون وقوع تحولی اساسی در رویکردهای راهبردی طرف های درگیر، نمی توان انتظار داشت که سرنوشت این معمای تودرتو، در نشست لوزان رقم بخورد.
سرنوشت بحران و جنگ در سوریه، در صورت عدم تغییر راهبردی و اهداف متضاد و متعارض طرف های درگیر، نه در پشت میز مذاکره، که بر روی زمین و در عرصه نبرد با تروریسم هدایت شده، تعیین خواهد شد.

کلید واژه ها: سوریه لوزان ایران و سوریه


نظر شما :