بدون در نظر گرفتن تحولات میدانی

دیپلماسی به تنهایی نمی‌تواند به جنگ سوریه پایان دهد

۱۹ خرداد ۱۳۹۵ | ۱۵:۵۱ کد : ۱۹۵۹۱۰۳ آمریکا ترجمه برگزیده خاورمیانه
تامارا کافمن می نویسد: اشتباه رئیس جمهور در درک ابعاد جنگ داخلی آمریکا و مربوط ندانستن آن به حوزه منافع ملی آمریکا، باعث گسترش و سرایت این جنگ به مناطق مجاور و اروپا شده است.
دیپلماسی به تنهایی نمی‌تواند به جنگ سوریه پایان دهد

نویسنده: تامارا کافمن 

دیپلماسی ایرانی: قرائت اولیه باراک اوباما از جنگ سوریه و تاثیر ناچیز آن بر منافع آمریکا نشان دهنده اشتباه وی در یاد گرفتن از درس های پس از پایان جنگ سرد و جنگ های داخلی دهه 1990 بود. رئیس جمهور نتوانست این نکته را درک کند که این جنگ نیز می تواند مثل بسیاری از دیگر جنگ های داخلی به سایر مناطق سرایت کرده و گسترش آن مستقیما منافع آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد. تجربه جنگ های دهه 1990 نشان می دهد که چگونه غفلت از جنگ های داخلی به راحتی فرصت ها را به افراط گرایان خشونت طلب تقدیم می کند. موج مهاجران حاصل از این جنگ های داخلی نیز می تواند مستقیما شرایط را برای متحدان آمریکا دشوارتر کند. داعش از خلاء های امنیتی و حاکمیتی موجود که در فضای جنگ داخلی ایجاد شده بود استفاده کرد تا پایگاه مالی و سرزمینی خود را تثبیت کند.

متاسفانه گزینه های واقع گرایانه پیش روی آمریکا از 2012 تا کنون به شدت محدود شده اند. خشونت اشاعه یافته و سرایت بحران به سایر قسمت ها برای اروپا و همسایگان دردسر ساز شده است. همه این نکات بدین معنی است که جنگ سوریه نه تنها بر نظم منطقه ای، بلکه بر نظم جهانی تاثیرات مستقیمی داشته است. این واقعیت، به همراه خسارت های انسانی فجیع این جنگ دو ضرورت را برای سیاست خارجی آمریکا ایجاد کرده است: تشدید تلاش ها برای ممانعت از اشاعه بحران و یافتن راه حلی برای پایان دادن به جنگ در اولین فرصت ممکن.

در مورد گام هایی که می توان برای پایان دادن به جنگ برداشت، باید واقع بین بود. اخیرا برخی از کارشناس سیاست خارجی مدعی شده اند که آمریکا باید در توافق قدرت های بزرگ برای پایان دادن به جنگ، از پیش شرط لزوم برکناری بشار اسد انصراف دهد. این دیدگاه بر این مفروض بنیان گذارده شده است که روسیه دست از حمایت از بشار اسد برنخواهد داشت و توافق روسیه و آمریکا در مورد حفظ اسد می تواند مزیت های معارضانی که در جبهه زمینی مقابل وی قرار دارند را از میان ببرد. این دو مفروض هر دو غلط هستند.

باید منافع و ضرورت هایی که هر یک از بازیگران در این جنگ دارند را به خوبی شناخت و باید این نکته را نیز درک کرد که معادلات در صحنه جنگ میدانی می تواند ابعاد توافق سیاسی را تحت تاثیر قرار دهد.

پایان دادن به جنگ خون بار بوسنی تنها با دخالت دادن همه قدرت های بزرگ و توافق به روی خطوط بنیادی توافق و تحمیل آن به طرفین میسر شد. اما تحمیل نتایج توافق به طرفین درگیر با تحول در موازنه قوا در عرصه میدانی ممکن شد. از سوی دیگر حضور طولانی مدت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل نیز برای جداسازی قسمت ها و اجرای توافق ضروری بود.

بنابراین در غیاب تحولات میدانی، دیپلماسی نمی تواند به تنهایی جنگ سوریه را پایان دهد. هر چند تلاش های دیپلماتیک برای پیشبرد آتش بس در سطح کشور می تواند سازنده باد. آتش بس گسترده می تواند زمینه را برای توافق سیاسی فراهم کند و در عین حال می تواند از حجم تلفات انساتی به شکل قابل توجهی کم کند. بشار اسد و نیروهای آن بیش از آن که از آتش بس گسترده حمایت کنند، خواهان برقراری آتش بس محدود هستند تا بتوانند موقعیت خود را در سرزمین های به دست آورده تحکیم بخشیده و در عین حال نیروهای خارج از محدوده آتش بس را تضعیف کنند.

در این میان برخی نیز معتقدند که ماهیت جنگ فرقه ای در سوریه و درگیری عمیق رقبای منطقه ای در آن، تسریع پایان این جنگ را ناممکن کرده و باید اجازه داد که به مرور زمان این جنگ با طی کردن روند فرسایشی پایان یابد. پذیرش این گزینه برای آمریکا از تقطه نظر امنیتی، سیاسی و اخلاقی امکان پذیر نیست.

به لحاظ سیاسی و امنیتی، سرایت جنگ به کشورهای همسایه و اروپا می تواند از آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم نیز بدتر شود. کشورهایی مثل اردن و لبنان در معرض خطر به هم خوردن ثبات و تروریسم هستند.

درک زمینه و شرایط ژئوپلتیکی

طرف های درگیر در مذاکرات روی دو موضوع مهم با هم اختلاف نظر دارند. اولین موضوع به حفظ حکومت مرکزی سوریه ولو به قیمت حفظ بشار اسد در قدرت بر می گردد. اگر بدون توافق بر سر جانشین اسد، اسد بر کنار شود احتمال سقوط دولت در سوریه، مانند لیبی وجود دارد و این موضع می تواند فضا را در اختیار داعش قرار دهد.

اگر چه حفظ دولت سوریه و حفاظت از شان حاکمیت قابل ستایش است، اما این به تنهایی نمی تواند تامین کننده اهداف کسانی باشد که در گام اول مذاکرات سیاسی را به راه انداختند. اگر چه سرنوشت بشار اسد در سلسله مراتب منافع آمریکا از اولویت برخوردار نیست، اما آمریکا می تواند با تحت فشار قرار دادن روسیه و دیگر قدرت های حاضر در مذاکرات نگاه آنها را به تثبیت قدرت در سوریه تعدیل کند و آنها را وادار کند که بپذیرند میزانی از تمرکززدایی و مداخله بین المللی به همراه حضور نیروهای محلی در سوریه می تواند برای حفظ صلح ضروری باشد.

یکی دیگر از موضوعات مورد اختلاف مربوط به نقش ایران در دوران پس از جنگ می شود. نگرانی از افزایش نفوذ ایران در سوریه باعث شده است که همه متحدان آمریکا در منطقه با یکدیگر متحد شده و نگرانی خود را به واشنگتن اعلام کنند. تلاش های اخیر ایران به همراهی روسیه توانسته جایگاه دولت دمشق را مستحکم کند. اگر چه بسیاری از کشورهای منطقه دغدغه حفظ تمامیت سرزمینی سوریه را دارند، اما از اینکه این دولت مرکزی تحت کنترل تهران قرار بگیرد، می ترسند.

آمریکا در مسیر مذاکرات باید دقت بیشتری به خطرات و تاثیرات منفی حفظ دولت مرکزی سوریه و تاثیرپذیری آن از ایران داشته باشد.

منبع: اندیشکده بروکینگز / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 25

انتشار اولیه: پنج شنبه 6 خرداد 1395 / انتشار مجدد: چهارشنبه 19 خرداد 1395

کلید واژه ها: جنگ های داخلی دادن به جنگ


نظر شما :