از انسداد سیاسی تا تعصب مذهبی

چرا خاورمیانه مستعد کنش‌های تروریستی است؟

۰۳ تیر ۱۳۹۴ | ۱۵:۴۴ کد : ۱۹۴۸۹۵۴ خاورمیانه انتخاب سردبیر
دکتر ابراهیم متقی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست «تروریسم، حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل» که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به رهیافت‌های شکل‌گیری تروریسم پرداخت.
چرا خاورمیانه مستعد کنش‌های تروریستی است؟

دیپلماسی ایرانی: یکی از موضوعات مهم سه دهه گذشته مساله تهدید تروریسم بوده و روز به روز اهمیت آن در ادبیات سیاسی و روابط بین الملل بیشتر و بیشتر می شود. ولی آیا تروریست یک اقدام کور است؟ وقتی اقدامات و فرایندهای تروریستی شکل می گیرد، در درون خود نوعی عقلانیت نهفته هم دارد. تروریسم را می توان صرفا با رهیافت های موازنه گرا به ویژه بر اساس ادعای رابرت پایپ _ مطرح کننده نظریه موازنه نرم _ که تروریسم ترکیبی از دو مولفه خشونت و عقلانیت است، مورد بررسی قرار داد.

بررسی اقدامات داعش در خاورمیانه یا مجاهدین خلق _ منافقین _ در ایران یا گروه های دیگری که فعالیت خود را قبل از انقلاب آغاز کردند، نشان می دهد که این افراد هنگام ورود به معرکه تروریسم، هیچگونه عقلانیتی نداشته اند. به همین دلیل است که به خوبی نمی توان موضوع تروریسم را تحلیل کرد.

تروریسم و انسداد سیاسی

تروریسم در ایران ریشه تاریخی دارد و گروه هایی وارد فرایند کنش تروریستی شده اند که نشانه هایی از انسداد سیاسی را احساس می کردند. یکی از نشانه هایی که از ابتدا، فراروی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، ترور بوده و جمهوری اسلامی ایران نیز خواهان تقبیح ترور بوده است. گروه های سیاسی از جمله انجمن مبارزه با تروریسم بیش از آنکه به مساله تروریسم، نگاه علمی و تحلیلی داشته باشند، نگاه ارزشی دارند که بر اساس آن نمی توان واقعیت های ترور را در رابطه ساختار سیاسی، محیط منطقه ای و نظام بین الملل مورد ارزیابی قرار داد. گروه های تروریستی در ایران در زمره روشنفکرترین گروه های سیاسی بودند. کسانی بودند که در دورانی جسارت را با عقلانیت و نفرت پیوند دادند. طبیعی است که راهبرد انقلاب با راهبرد تروریستی فاصله زیادی داشت. راهبرد امام با راهبرد گروه های ترور و آنچه در دستور کار خود قرار داده بودند، متفاوت بود. امام پیشروی یک انقلاب پست مدرن بود. در انقلاب پست مدرن و در کنشی که از فضای رئالیستی عبور می کند، نشانه های ریز، قابلیت های اجتماعی، بار معنایی، فضای فلسفی و عرفانی می تواند انقلاب را شکل دهد.

ایدئولوژی امام و ایدئولوژی این گروه ها با هم فاصله زیادی داشتند. در زمان دانشجویی در دانشگاه تهران، شعار مجاهدین خلق یا چریک های فدایی پیوند با خشونت داشت. نفرت را بازتولید می کرد. از یک سو نسبت به انسداد سیاسی واکنش نشان می دادند و از سوی دیگر برای انعکاس نفرت خود تلاش داشتند. شعار چریک های فدایی "می کشم، می کشم، آنکه برادرم کشت" یا " یاران زندان اند، زندانبانان جلادند، ای جلاد مرگت باد " بود. اما در مقابل شعار انقلاب و امام " برادر برادر چرا برادرکشی " بود. در زمان انقلاب، میشل فوکو به ایران آمد. رئالیسم روابط بین الملل فرانسوی ها از نوع رئالیسم ریمون آرونی که با قالب های مکتب انگلیسی نزدیکی بسیاری داشت، بر روی مولفه های اجتماعی تاکید می کرد، بر همین اساس نیز امثال میشل فوکو هنگامی که معترضان حکومت شاخه های گل درون اسلحه های سربازان قرار می دادند، آن را نماد مقاومت اجتماعی تلقی می کردند. به همین دلیل انقلاب ایران در رمزه معدود انقلاب ها یا شاید تنها انقلابی بود که هیچگاه خشونت را نه در تاکتیک و نه در استراتژی مورد استفاده قرار نداد. در حالی که مجموعه هایی مانند مجاهدین خلق و چریک های فدایی به خصوص مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده و امیرپرویز پویان هر سه این افراد حوزه تئوری سازی کنش سیاسی را در قالب جنگ مسلحانه تعریف کرده بودند. جنگ مسلحانه ای که هم در فضای تاکتیک و هم در فضای استراتژیک قرار داشت. این فرایند پس از دوران انقلاب تشدید شد. به این دلیل که یکی از شاخص های تروریسم به واکنش در برابر بی عدالتی مربوط می شود.

گروه های سیاسی قبل از انقلاب بر این باور بودند که پس از انقلاب باید در مصدر امور باشند زیرا تا پیش از آن جنگ مسلحانه انجام می دادند. در حالی که به هیچ وجه جایگاهی در فضای اجتماعی نداشتند. انقلاب ایران یک انقلاب کاملا اجتماعی بود. راهبرد امام هم راهبرد اجتماعی بود. فضای کنشی که امام حتی به روحانیت هم توصیه می کرد، مسجد، نوار و الله اکبر بود، یعنی فضای کنشی مبتنی بر زیرساخت های فرهنگی. این نکته را باید مورد توجه قرار داد که اولا خاورمیانه و ثانیا ایران به لحاظ تاریخی دارای زمینه های اجتماعی ترور و واکنش های تروریستی بوده است. زیرا از یک سو همواره در فضای نسبی انسداد سیاسی قرار داشته _ به ویژه از سال 1332 تا 1357_ و از سویی دیگر روح ایرانی مبتنی بر عدالت گرایی بوده است. به گفته های تاریخی مرحوم بازرگان در دادگاه نظامی شاه توجه کنید که رو به دادستان نظامی می گوید: "ما آخرین گروهی هستیم که با شما به زبان قانون سخن می گوییم." فضای اجتماعی ایران برای ظهور حرکت های خشونت آمیز آماده بود.

رهیافت منطقی- عقلانی                             

رهبران گروه های مسلح عمدتا نفرات اول کنکور دوران قبل از انقلاب بوده و در دانشگاه فنی و دانشگاه شریف نقش آفرین بوده اند. آنگونه که علی میرسپاسی در کتاب «دموکراسی و حقیقت» بیان می کند، تراژدی روشنفکران در ایران نشان می دهد چگونه آنها در فضای کنش های افراطی قرار می گیرند. علت آن نیز عدم توجه به شرایط اجتماعی بوده است. آنها به شدت آرمانی نگاه می کردند. جلوه هایی از موعودگرایی _ مسیانیسم _ آرمانگرایانه هم وجود دارد. به همین دلیل به راحتی گروه های سیاسی به افراطی گری از منظر موازنه نگاه می کنند. می خواهند میان سازمان خود و حکومت نوعی موازنه قدرت ایجاد کنند. در این شرایط نفرت را با عقلانیت پیوند می دهند. از این رو یکی از رهیافت های تبیین تروریسم، رهیافت منطقی - عقلانی است.

رهیافت مذهبی

تعصب مذهبی خود عامل گسترش خشونت و تروریسم است. همانند آنچه امروز در خاورمیانه وجود دارد. اعضای سازمان مجاهدین خلق با وجود اینکه در فضای روشنفکری چپ قرار داشتند، اما به شدت غیرقابل انعطاف بودند. ساختار سازمانی اینگونه بوده و هست. جلوه هایی از سانترالیسم دموکراتیک را در دستور کار خود قرار داده بودند. وضع به گونه ای بود که وقتی مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی ازدواج کرد، همه اعضای سازمان آنها را تحسین کردند. مراسمی برگزار شد که آن را نوعی اقدام قهرمانانه و از سوی دیگر انقلاب ایدئولوژیک نامگذاری کردند. مجاهدین خلق بعد از انقلاب اسلامی دومین گروه مذهبی بودند که ترور را آغاز کردند. اولین گروه مذهبی فرقان بود که آن هم ریشه مذهبی مبتنی بر تعصب داشت. این تعصب در قالب فقه اهل سنت بود.

تروریسم و خشونت در قالب تکلیف دینی معنا پیدا می کند. در برخی جوامع مانند ایران، تکلیف را به عنوان ادبیات زبانی به کار می گیرند اما در حوزه اهل تسنن، تکلیف، کشتن و کشته شدن است. تکلیف انتحار است. شهید هاشمی نژاد را هادی علویان یک جوان 16 ساله و شهید مدنی را یک دختر 15 ساله به شهادت رساندند. فردی که ترور شهید هاشمی نژاد را انجام داد، شب قبل در قرنطینه قرار داشت و صرفا مسئول اطلاعات سازمان که فردی به نام امیر یغمایی بود با او ارتباط داشت و او را توجیه ایدئولوژیکی می کرد. این تکلیف در او ایجاد شده بود که باید مقابله کند. البته مجاهدین خلق یک سال و نیم در دوران فضای سیاسی، جو نفرت را گسترش داده و از واژه ها و مفاهیمی مانند ارتجاع استفاده می کردند. در نهایت ساختار سکتاریستی سازمان این فضا را بازتولید می کرد. نکته دیگر در رهیافت مذهبی، احساس نگرانی است. مجموعه ای که در زمره دلواپسان و گروه های نگران قرار می گیرند. اگر این مجموعه ایدئولوژیک شود، آمادگی ایفای نقش در فضای خشونت را پیدا می کند. بنابراین به موازات تکلیف دینی و تعصب مذهبی احساس نگرانی است. امروز در عراق، گروه های سلفی – تکفیری احساس نگرانی می کنند. زیرا اکثریت شیعی در فضای دموکراتیک دولت را در اختیار داشته و آنها به این مساله واکنش نشان می دهند. آنها سال ها شیعه را مرعوب کرده و برای شیعه جایگاه اجتماعی و سیاسی قائل نبودند. به نحوی که گراهام فولر کتاب شیعیان مسلمانان فراموش شده جهان را درباره آنها نوشت.

رهیافت روانشناختی

عمدتا کسانی که مبادرت به اقدامات تروریستی می کنند، مشکلات شخصیتی دارند. بر اساس این ویژگی در دوران های مختلف با ناکامی هایی رو به رو شدند. ممکن است حتی ناکامی عشقی باشد. در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب نوشته کرین برینتون، تحلیل دقیقی از ویژگی های شخصیتی کسانی که در دوران قبل از انقلاب فرانسه دست به اقدامات خشونت آمیز می زدند، انجام شده است. بر این اساس افرادی که درگیر ترور شده و تروریسم را در دستور کار خود قرار می دهند، قابلیت تطبیق رفتار خود را ندارند. انعطاف پذیر نیستند. از فضای مجازی گریزان هستند. فکر می کنند همه علیه آنها هستند. مبنای تفکر آنها جنگ همه علیه یک نفر، نه جنگ همه علیه همه _ هابزی _ است. خود را سوژه ای احساس می کنند که همه علیه آنها هستند.

کنش های این افراد غریزی است. عموما در فضای انزوا می توانند موفق شوند. هر چقدر محیط سیاسی مسدودتر و بسته تر باشد، احتمال شکل گیری کنش های سیاسی خشونت آمیز معطوف به تروریسم هم بیشتر می شود.

جمع بندی

  1. مجموعه ها و گروه هایی که موضوع قربانیان ترور را پیگیری می کنند حتما باید نگاه تبارشناسانه و نشانه شناسانه در رابطه با ترور و گروه های تروریستی در رابطه ایران داشته باشند.
  2. رابطه فضای اجتماعی با ترور را مورد توجه قرار داد.

بر اساس رهیافت منطقی- عقلانی رابرت پایپ، ترور یک امر عقلایی بوده و افراد محاسبه می کنند که کنش تروریستی و یا انتحاری زمینه تغییر موازنه قدرت را به وجود می آورد. واقعیت این است که هرگاه در یک حوزه تمرکز قدرت به وجود آید، زمینه و شرایط برای انجام اقدامات تروریستی به ویژه در فضای خاورمیانه و در محیط آشوب زده اجتناب ناپذیر خواهد بود.

 

انتشار اولیه: شنبه 30 خرداد 1394 / انتشار مجدد: چهارشنبه 30 تیر 1394

کلید واژه ها: تروریسم خاورمیانه ابراهیم متقی


نظر شما :