پنجاه و ششمین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"

چه کسی حسین کامل را ترغیب به بازگشت کرد؟

۰۸ اسفند ۱۳۹۳ | ۱۵:۳۰ کد : ۱۹۴۴۷۳۶ کتابخانه خاورمیانه
حسین کامل واقعا فرد نزدیک به صدام بود. صدام او را دوست داشت و به او اعتماد مطلق کرد. و حسین با ازدواج با دختر صدام این روابط را عمیق تر کرد. کار به جایی رسید که صدام تحت تاثیر صحبت های حسین کامل قرار می گرفت.
چه کسی حسین کامل را ترغیب به بازگشت کرد؟

دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.

کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا پنجاه و ششمین بخش آن را می خوانید:

آیا معتقد هستی که حسین کامل خطرناک ترین فرد نزدیک به صدام حسین بود؟

حسین کامل واقعا فرد نزدیک به او بود. صدام او را دوست داشت و به او اعتماد مطلق کرد. و حسین با ازدواج با دختر صدام این روابط را عمیق تر کرد. کار به جایی رسید که صدام تحت تاثیر صحبت حسین کامل قرار می گرفت.

چرا حسین کامل از کشور خارج شد؟

بعد از نبود عدنان خیرالله فضا برای حسین کامل باز شد، داماد رئیس جمهور و فرد مورد اعتماد او بود و مسئول برنامه های توسعه تسلیحاتی و سلاح های کشتار جمعی بود. و حتی با وجود عدنان خیرالله حسین کامل موفق شد چیزی از شک را در روابط میان صدام و معاونش که پسر دایی و برادر همسرش بود، بکارد.

حسین کامل در دهه نود احساس کرد که تغییراتی در داخل حلقه تنگ پیرامون صدام ایجاد خواهد شد. پسرهای رئیس جمهور، عدی و قصی، دایره نفوذ خود را گسترش می دادند. و مثل چنین حالت هایی این اتفاق به حساب جایگاه دیگران در این حلقه نوشته می شد. آغاز صعود قصی روشن بود. جدال غیر علنی ای میان دو برادر و داماد اتفاق افتاده بود. نور ستاره اقبال حسین کامل رو به کاهش بود. و مثل همیشه صدام وقتی کسانی را به راس می رساند سپس خودش آنها را تضعیف می کرد یا جلوی پیشرفتشان را می گرفت. حسین کامل ترسید کار به جایی برسد که او را به حاشیه برانند یا او را دستگیر کنند و تبعات بعضی اتفاقاتی که در گذشته افتاده بود را به گردنش بیندازند. حسین کامل در تابستان 1995 از کشور خارج شد و در ماه دوم سال بعد به کشور بازگشت.

آیا حسین کامل اسرار حکومت را به امریکایی ها داد؟

فکر نمی کنم او چنین کاری کرد. دلیل آن هم این است که این مساله را در امکان بازگشتش حساب نکرد. شاید در بعضی چیزها حرف هایی زده باشد اما من شک دارم که هر چه می دانست را گفته باشد. وقتی که با امریکایی ها دیدار کرد مقام های عراقی ترسیدند و چیزهایی را که از بازرسان مخفی شده بود و ادعا شد که حسین کامل خودش آنها را مخفی کرده است، کشف شدند. آن چه من از نزدیکان حسین کامل، خلال اقامتش در اردن، فهمیدم این بود که او به امریکایی ها اطلاعات به شدت سری را نداد.

چرا برگشت؟

سفیر وقت عراق در اردن، نوری الویس، شروع کرد صحبت هایی را با حسین کامل انجام دادن و رفت که او را ترغیب به برگشت کند و به او اطمینان داد که مشکل قابل حل است. حسین خواست که شورای رهبری انقلاب او را رسما عفو کند که این عفو صادر شد. امان نامه خواست که به او داده شد. سفیر عراق فقط به این اکتفا نکرد که مشکل قابل حل است بلکه حتی به حسین کامل گفت که این مرحله سخت است و رئیس جمهور به تو احتیاج دارد و منصب مهمی را برایت در نظر گرفته است. در این وقت حسین کامل احساس ناامیدی می کرد. از اقامتش در اردن احساس راحتی نمی کرد و تلاشش برای امکان رهبری مخالفان راه به جایی نبرد، کشورهای بسیاری نیز درها را به رویش بستند و قفل کردند. در چنین فضایی و در تماس هایی که میان افراد خانواده جریان داشت، تصمیم گرفت که برگردد. قصه دیگر برای همه روشن است. اعلام طلاق و سپس عملیات کشتن او.

بچه های حسین کامل زنده هستند؟

بله.

آیا او در کشتار علیه کردها شرکت کرد؟

کردها با حکومت نزدیک به 40 سال می جنگیدند. هر نظامی عراقی ای در مرحله ای در این کشتار شرکت کرد به دلیل این که بتواند جایگاه خود را در ارتش ارتقا دهد. وقتی که من در منطقه شمالی بودم ارتش در حال برخورد با مسلحان شرکت کننده در جنگ های چریکی بود. اما در عملیات انفال ارتش شهروندان عادی را نیز هدف قرار داد و این هیچ ربطی، چه از دور چه از نزدیک، به ما نداشت.

یک افسر نیروی هوایی اگر دستوراتی برای حمله شیمیایی به جایی می گرفت چه می توانست بکند؟

ما داشتیم افرادی را که به دلیل بدی عملکرد اعدام شدند، بنابراین موضوع نسبت به کسی که از دستورات سرپیچی می کرد، چه می تواند باشد؟

این یعنی این که این افراد نظامی مستحق محاکمه نیستند؟

این واقعیتی روشن در عراق است.

روابطت با علی حسن المجید، پسر عموی صدام چگونه بود؟

او را وقتی شناختم که مسئولی در منطقه شمالی شد، بارها با یکدیگر دیدار کردیم، مقر او در کرکوک بود، در زمانی که مقر من هم در آن جا بود. او شخصیت مکروهی داشت و در او همه عوامل امنیتی جمع بودند و تنها کسی بود که به شرط خشونت کار می کرد. زیاده روی و داشتن محافظ و تسلط بر اراضی و اموال را دوست داشت. از روابط نزدیکش با رئیس جمهور برای افزودن به قدرتش استفاده می کرد.

آیا مثلا خطری برای قصی محسوب می شد؟

نه. علی حسن المجید استمرار در کارش را با انجام کارهای کثیفی که خیلی ها از آنها گفته اند، تضمین کرده بود. صدام مانع از انجام چنین کارهایی توسط علی حسن المجید نمی شد. قصی مساله دیگری است، او میراث دار بود. مردم به او لقب علی کیمیایی دادند برای این که او مرد کارهای کثیف بود.  

 

ادامه دارد...

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی  

 

کلید واژه ها: حسین کامل صدام به جایی قصی


( ۳۷۵ )

نظر شما :