منافع اسرائیل در جلوگیری از توافق ایران و آمریکاست

کاخ سفید به نتانیاهو اعتماد ندارد

نویسنده خبر: تریتا پارسی
تریتا پارسی: نتانیاهو زیاده‌روی کرد. وی به اندازه‌ای در روند فعالیت کاخ سفید اختلال ایجاد کرد که دولت اوباما تصمیم گرفت میزان اطلاعاتی را که در مورد مذاکرات با تل‌آویو به اشتراک می‌گذارد، کاهش دهد.
کاخ سفید به نتانیاهو اعتماد ندارد

دیپلماسی ایرانی: درگیری های آشکار بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا بر سر دیپلماسی کاخ سفید در مورد ایران نه تنها به روابط میان واشنگتن و تل آویو آسیب جدی وارد آورد، بلکه بر سیاست اسرائیل در مورد ایران نیز تاثیر منفی گذاشت.

برخلاف اظهارات مقامات اسرائیلی، نگرانی از دستیابی ایران به سلاح هسته ای عامل محرکه سیاست اسرائیل در مورد ایران از اوایل دهه 1990 نبوده است. به طور قطع، دستیابی ایران به سلاح هسته ای برای اسرائیل به شدت ناخوشایند خواهد بود؛ اما این مسئله نگرانی اصلی اسرائیل محسوب نمی شود. تل آویو در حقیقت از این مسئله نگران است که واشنگتن به شیوه ای با تهران به مصالحه برسد که از یک سو مسیر دستیابی ایران به بمب هسته ای مسدود شود و از سوی دیگر، توازن قدرت در منطقه خلاف خواسته اسرائیل بر هم بخورد.

صرف نظر از جزئیات توافق هسته ای با ایران، هر گونه توافق حاصله تنش ها میان واشنگتن و تهران را کاهش خواهد داد بدون اینکه لزوما بر دشمنی اسرائیل و ایران تاثیری بگذارد. نگرانی اسرائیل این است که از مواجهه مستقل و یکطرفه با ایران «منع» شود. به علاوه طبق ادعاهای مطرح شده (در مورد جزئیات افشاشده از بسته پیشنهادی در گفتگوهای ژنو)، واشنگتن پیشروی های ژئوپولتیک ایران را در منطقه پذیرفته است و با اقدامات ایران مقابله نخواهد کرد. از نظر اسرائیل، ایران روحیه سلطه طلبی دارد که باید متوقف شود و نه اینکه با آن مدارا شود. واشنگتن پس از توافق هسته ای با تهران ترجیح خواهد داد که در زمینه جغرافیای سیاسی بر منطقه ای دیگر متمرکز شود و نگران احتیاجات تل آویو نباشد.

دشمنی ایران و آمریکا تضمینی بود برای تعهد واشنگتن به منزوی سازی تهران که این مسئله تل آویو را بیش از هر مسئله دیگری راضی و خرسند می کرد. اسرائیل که منافعش در این است که روابط ایران و آمریکا خصمانه باقی بماند، بر این باور است که با توافق هسته ای، هرگونه توافقی که حاصل شود، نقطه اوج دشمنی میان دو کشور از بین می رود و بدین ترتیب آمریکا برای رویارویی با ایران در زمینه های دیگر تمایل کمتری خواهد داشت. وزیر دفاع اسرائیل اوایل این هفته گفت هرگونه توافقی میان غرب و ایران ضربه ای مهلک به منافع غرب و اسرائیل وارد خواهد آورد. این مسئله همچنین می تواند دلیل مغایرت اظهارات نتانیاهو با سازمان اطلاعاتی موساد و اغراق و سوء تعبیر در مورد فعالیت های هسته ای ایران را نشان دهد.

سیاست گذاری های اسرائیل در مورد ایران و مسئله هسته ای این کشور در دو دهه گذشته بر مبنای چند اصل اساسی صورت می گرفته است:

اول، مقامات اسرائیلی همواره نفرات اصلی هشدار دهنده در مورد ایران بوده اند، در حالی که محتاطانه از تبدیل ایران به «مشکل اسرائیل» جلوگیری می کردند. برخی مواقع اسرائیل حتی سعی کرد برای جلوگیری از اینکه مسئله هسته ای ایران به مشکل اسرائیل تبدیل شود و همچنین برای جلوگیری از اینکه تنها هشدار دهنده در مورد تهدید ایران باشد، لحن خود را تغییر دهد.

زمانی که نتانیاهو برای اولین مرتبه به عنوان نخست وزیر اسرائیل انتخاب شد، از سازمان اطلاعاتی درخواست کرد محیط امنیتی اسرائیل را مورد ارزیابی قرار دهد. مناظرات در آن زمان بر سر این مسئله بود که ایران یا عراق بزرگترین تهدید خارجی برای اسرائیل محسوب می شوند؟! نتانیاهو در آن زمان تصمیم گرفت بر مبنای ارزیابی موساد عمل کند که طبق آن، اسرائیل می توانست با ادامه اظهارات خصمانه علیه ایران خود را به دشمن اصلی این کشور تبدیل نماید و یا اینکه لحن خصمانه خود را تغییر دهد و بگذارد ایران بر تهدیدهای دیگر متمرکز شود.

ایهود یاری خبرنگار اسرائیلی در این باره گفت: «تا زمان روی کار آمدن نتانیاهو، برنامه انتشار بیانات با هدف ترساندن ایران، هشدار دادن به این کشور و صحبت از مسلح کردن نیروی هوایی اسرائیل و مسائل مشابه بود. طبق خواسته نتانیاهو این روند متوقف شد.» در نهایت اسرائیل موفق شد توجه جهانیان را به فعالیت های هسته ای ایران جلب کند. جامعه بین المللی تحت رهبری آمریکا مسئله هسته ای ایران را تهدید اصلی امنیت بین المللی دانستند و شورای امنیت سازمان ملل تحریم هایی را علیه ایران اعمال کرد و آمریکا حتی آشکارا از احتمال بمباران ایران سخن گفت.

اما در 18 ماه گذشته، دولت نتانیاهو، ایران را به مسئله شخصی و مشکل اسرائیل تبدیل کرد. در حالی که تقریبا همه جهان مشتاق توافق هسته ای صلح آمیز هستند، اسرائیل به تنهایی در مقابل گفتگوها ایستاده است و به آنها اعتراض دارد (اگرچه برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز موضعی مشابه اسرائیل دارند). در حالی که اسرائیل در سال های گذشته به شکل گیری ائتلاف جهانی در مورد برنامه هسته ای ایران کمک کرد، امروز به طور قطع خارج از این ائتلاف قرار دارد.

دوم، در حالی که طبق محاسبات تل آویو جلوگیری از توافق هسته ای میان واشنگتن و تهران به بهترین نحو منافع اسرائیل را حفظ می کند، اما تل آویو می بایست انعطاف پذیری خود را برای تغییر مواضع در صورت محتمل شدن حصول توافق، حفظ می کرد. تل آویو با اتخاذ لحنی حاکی از همکاری های بیشتر با واشنگتن، می توانست انعطاف پذیری مورد نیاز برای تاثیرگذاری بر توافق و کاهش مخاطرات احتمالی آن را برای اسرائیل کاهش دهد.

برای نمونه، در اواخر دهه 1990 زمانی که بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا واکنش مثبتی به ریاست جمهوری محمد خاتمی نشان داد، ایهود باراک نخست وزیر وقت اسرائیل برای به حداقل رساندن عوارض جانبی توافق احتمالی میان آمریکا و ایران برای اسرائیل، لحن خود را تغییر داد. وی به طور نمادین در اظهارات خود در مورد ایران به جای استفاده از واژه «دشمن» از «تهدید» استفاده کرد تا بدین ترتیب نشان دهد ایران را دشمن اجتناب ناپذیر اسرائیل نمی داند. تلاش های کلینتون برای نزدیکی به ایران هیچگاه به نتیجه نرسید و از این رو، اسرائیل هیچگاه مجبور نشد با عواقب احتمالی بهبود روابط واشنگتن و تهران دست و پنجه نرم کند. اما ایهود باراک به هر جهت نشان داد قابلیت تطبیق خود با چنین شرایطی را دارد، چرا که درک کرده بود مهمترین رابطه اسرائیل، رابطه آن با آمریکاست.

اما این انعطاف پذیری در دوران نخست وزیری نتانیاهو به طور کلی از بین رفت و یا نادیده گرفته شد. از زمان ریاست جمهوری اوباما، نتانیاهو به طور فعالانه به دنبال راهی بود که از دیپلماسی در مقابل ایران جلوگیری کند و اکنون به مرحله ای رسیده است که آشکارا با دیپلماسی اتخاذ شده در کاخ سفید در مقابل تهران مخالفت می کند. نتانیاهو زیاده روی کرد. وی به اندازه ای در روند فعالیت کاخ سفید اختلال ایجاد کرد که دولت اوباما تصمیم گرفت میزان اطلاعاتی را که در مورد مذاکرات با تل آویو به اشتراک می گذارد، کاهش دهد؛ چرا که نگران بود نتانیاهو از افشای اطلاعات برای تاثیرگذاری بر مذاکرات استفاده کند.

هرچه نتانیاهو تلاش های خود را برای آسیب رساندن به روند مذاکرات بیشتر کرد، اسرائیل بیشتر قابلیت تاثیرگذاری بر گفتگوها را از دست داد. نتانیاهو به طور حقیقی از «نقطه بی بازگشت» (برای تاثیرگذاری بر مذاکرات) گذشته است. کاخ سفید اطمینان خود را به نتانیاهو به طور کلی از دست داده است و از این رو، وی دیگر نمی تواند موضعی موافق با اوباما اتخاذ کند. تنها گزینه باقی مانده برای نتانیاهو تشدید مخالفت ها و اعتراض ها به توافق هسته ای با ایران است، حتی اگر این مخالفت ها به بهای جنگ آشکار با رئیس جمهور آمریکا منجر شود و به روابط اسرائیل و آمریکا ورای روابط نتانیاهو و اوباما آسیب برساند.

حقیقت این است که نتانیاهو به جای اینکه گزینه های طرف مقابل را سلب کند، با اتخاذ موضعی افراطی، اسرائیل را در شرایطی ناخوشایند قرار داد و اکنون تل آویو هیچ چاره ای جز تسلیم در برابر شرایط موجود ندارد.

منبع: سی ان ان / مترجم: طلا تسلیمی

انتشار اولیه: جمعه 8 اسفند 1393 / انتشار مجدد: پنج شنبه 14 اسفند 1393

تریتا پارسی

نویسنده خبر

تریتا پارسی (به انگليسي: Trita Parsi) نویسنده و تحلیلگر سیاسی ایرانی-آمریکایی است، که بنیانگذار و رییس فعلی شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) می‌باشد.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: اسرائیل ایران آمریکا مذاکرات هسته ای توافق میان تهران و واشنگتن


نظر شما :