واشنگتن از فقدان راهبرد ویژه رنج می برد

5 پرسش در خصوص استراتژی مبهم امریکا در برابر داعش

۲۵ شهریور ۱۳۹۳ | ۱۶:۱۳ کد : ۱۹۳۸۳۷۲ اخبار اصلی خاورمیانه
ما در حال بازگشت به جنگ برای محافظت از رژیم هایی هستیم که داعش را به وجود آورده اند. رژیم هایی که مسئولیت انجام اقدامی علیه داعش را از دست داده اند، بعد، همه از فقدان رهبری آمریکا سخن می گویند.
5 پرسش در خصوص استراتژی مبهم امریکا در برابر داعش

دیپلماسی ایرانی: تمام جنگ ها، تفاوتی نمی کند کوتاه باشند یا طولانی، در یک بستر تاریخی و سیاسی و براساس استفاده از زور برای رسیدن به اهداف استراتژیک شکل گرفته اند. کمپین بمبارانی که به رهبری ایالات متحده برای تاثیر گذاری بر جنگ قدرت داخلی در سوریه و عراق شکل گرفته است، از این قائده مستثنی است. ایالات متحده یک بار دیگر خودش را در ماموریتی در خاورمیانه می بیند. این ماموریت مملو از تناقضات سیاسی و استراتژیک است که به آسانی حل نمی شوند. این تناقضات به چند گروه تقسیم می شوند.

اول: باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به وضوح به خاطر سر بریده شدن دو روزنامه نگار آمریکایی تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته است. با این حال، ما در حالی داریم برای محافظت از رژیم ریاض به جنگ می رویم که قانون شریعت این کشور مورد اعتراض گروه های حقوق بشری از سراسر جهان قرار دارد. براساس گزارش گروه های حقوق بشری، سعودی ها در سال 2014، 46 نفر را گردن زده اند. آنها همچنین مجرمینی را که هنوز بررسی پرونده شان به پایان نرسیده بود را هم گردن زده اند. آیا این کشوری است که ما برای دفاع از آن می خواهیم وارد جنگ شویم؟ آیا ما نباید از رفتار عربستان همانند رفتار داعش خشمگین باشیم؟

دوم: ما در حال بازگشت به جنگ برای محافظت از رژیم هایی هستیم که داعش را به وجود آورده اند. رژیم هایی که مسئولیت انجام اقدامی علیه داعش را از دست داده اند، بعد، همه از فقدان رهبری آمریکا سخن می گویند. بعضی از گزارش ها نشان می دهد خانواده آل ثانی قطر حامی اصلی داعش می باشد. آنها سلاح و پول به افراط گرایان رادیکال داده اند. اما با این وجود ایالات متحده از طریق پایگاه هوایی و تجهیزات نظامی اش از قطر حمایت می کند. چرا ایالات متحده باید از رژیمی که برخلاف منافع آمریکا در منطقه عمل می کند، حمایت کند؟ همین محاسبات درباره امارات متحده عربی، کویت و عربستان سعودی هم وجود دارد، تمام این کشورها مستقیم و غیرمستقیم به شورشیان تندرو برای سرنگونی اسد در سوریه کمک کرده اند.

سوم: کشورهای خلیج فارس مستقیم و غیرمستقیم از جانب ایالات متحده و میلیاردها دلار تجهیزات نظامی پیشرفت ای که از این کشور خریده اند، محافظت می شوند. ارتش همه ی این کشورها رزمایش های نظامی مشترک با ایالات متحده دارند، چرا این کشورها نباید مسئولیت اصلی در مقابله با داعش را برعهده گیرند؟

چهارم: ایالات متحده مجدداً سعی دارد از حملات هوایی و آموزش نیروهای بومی توسط نیروهای ویژه استفاده کند، روشی که آثار شکست آن در منطقه وجود دارد. ارتش عراق که توسط تلاش زیاد هزاران نفر از پرسنل نظامی آمریکا و با پول مالیات دهندگان آمریکایی، آموزش دیده بود، به سادگی توسط داعش در نزدیکی موصل فرپاشید. در افغانستان، میراث حملات هوایی و نیروهای ویژه و تلاش ده ساله ی هزاران پرسنل ارتش که یکی از پروژه های بلندپروازانه و گران قیمت دوران مدرن بوده است، نتیجه ی مطلوبی نداشته است. چرا ما انتظار داریم که این مدل که در طول ده سال گذشته موفقیتی نداشته است، ما را به سمت موفقیت رهنمون کند؟

پنجم: تصمیم به مشارکت مجدد در عراق، محصول فروپاشی استراتژی و تفکر استراتژیک در ایالات متحده است. این امر منجر به یک سری از ماموریت های اتفاقی و نادرست نیروهای مسلح توسط رهبران سیاسی شد. رهبران نظامی هم مورد مشاوره های بد قرار گرفتند و اعتماد بیش از اندازه ای به تکنولوژی های نظامی جدید داشتند. هیچ کدام از تاکتیک های هوشمندانه منجر به نجات ما از استراتژی معیوبمان در عراق و افغانستان در طول یک دهه ی گذشته نشد، معلوم نیست که آنها چگونه می خواهند در برابر داعش موفق تر باشند.

گروهی که خودش را دولت اسلامی می داند، عمدتاً یک مشکل نظامی نیست، بلکه یک مشکل سیاسی است که نتیجه ی جنگ داخلی سوریه و فرپاشی دولت عراق است. اولین گام برای ایجاد هر استراتژی ملی، شناسایی تهدیدهای امنیت کشور و پیدا کردن راه برخورد با آنها و در بدترین موارد اقدام مستقیم نظامی است. مقامات اطلاعاتی اذعان کرده اند که داعش تهدید مستقیمی برای ایالات متحده نیست. پس چرا ما می خواهیم به این گروه حمله کنیم، آن هم در صورتی که به طور قطع منجر به واکنش تند و خشونت آمیز آنها به آمریکا خواهد شد؟

منبع: لوبلاگ / مترجم: حسین هوشمند

کلید واژه ها: داعش عراق آمريكا عربستان قطر


نظر شما :