دموکرات یا جمهوری خواه؟

۳۰ دی ۱۳۸۶ | ۲۰:۱۳ کد : ۱۱۱۶۵ نگاه ایرانی
درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
دموکرات  یا جمهوری خواه؟
انتخابات جاری آمریکا به نظر من شاید بی نظیرترین انتخابات این کشور از لحاظ تنوع و تعداد رقبا در دور مقدماتی و هم از نظر محتوای رقابت های انتخاباتی است.
 
به طور سنتی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مقولات امنیت ملی و سیاست خارجی نقش تعیین کننده ای نداشته است اما انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 شاید اولین انتخاباتی باشد که مسائل مرتبط با این دو حوزه در اصل رنگ و بوی غالب انتخابات را به خود اختصاص و گردهمایی های انتخاباتی را تحت تأثیر قرار داده است.
 
این موضوع مقداری متأثر از یازده سپتامبر و حوادث پس از آن یعنی حمله به افغانستان و  اشغال عراق است.
 
اگر بپذیریم سیاست خارجی و امنیت ملی موضوع اصلی انتخاب امسال است برای متوسط جامعه آمریکا سه موضوع اصلی که آمریکا در قالب امنیت ملی و سیاست خارجی به آن می نگرد به نوعی همه از "ایران" عبور می کند.
 
در اصل می توان گفت برای اولین بار" ایران "  به عبارتی موضوع بین المللی شده برای آمریکا است.
 
حوزه تروریسم، حوزه سلاح های کشتار جمعی و به خصوص مسئله سلاح اتمی و موضوع عراق که اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا دراین دوره مسئله این کشور است و دغدغه اصلی مردم آمریکا هم عراق است همه در آمریکا به ایران ارتباط داده می شود.
 
این سه حوزه برای آمریکا و سیاست خارجی اش بسیار حساسیت زا شده و در این سه موضوع ایران نقش کلیدی در گفت وگوها و منازعات داخلی پیدا کرده است لذا مسئله عراق مسئله اصلی و روز آمریکا است و به ایران به عنوان مهم ترین کشوری که در اصل به نوعی مرتبط با موضوع است و نقش مهمی در عراق دارد نگاه می شود.
 
در موضوع سلاح های اتمی هم اتهامات و مسئله قطعنامه شورای امنیت است. مسئله تروریسم کم کم هم به مسئله عراق وصل می شود و به طور سنتی به مسائل فلسطین، لبنان و گروه های فعال در این کشورها.  لذا در سه موضوع اصلی گفت وگو ها و تنازعات درونی آمریکا، تروریسم، عراق و سلاح های کشتار جمعی درمرکز توجه قرار دارد.
 
از سوی دیگر این دعوا یک متن تاریخی دارد. آن متن این است که موضوع  ایران بالاخره دغدغه تمام روسای جمهور آمریکا بوده است. ایران درچند دهه گذشته دغدغه آمریکا بوده لذا بی دلیل نیست که به موضوع جدی تبدیل شده و همه کاندیداها به نوعی به دلیل اینکه احتمال گزینش های خصومت آمیز تر را توسط دولت فعلی آمریکا می دهند مجبورند موضعی رای آور درباره ایران بگیرند. لذا از طریق سه موضوع وارد شده و اینکه دولت بوش باید چه دیپلماسی را برای حل مشکلات اساسی باید پیش می گرفت و جانشین وی باید چه کند، خیلی مهم شده است.
 
 
معتقد نیستم کشور ما یا هر کشوری سیاست خارجی اش را براساس اینکه چه کسی به کاخ سفید خواهد رفت باید تنظیم کند. در دراز مدت ممکن است جمهوری خواهان منافع ما را تأمین کنند یا دموکرات ها ولی در شرایط موجود نباید تمایز را میان دو حزب اصلی آمریکا در قبال ایران تشدید کرد.
 
درحال حاضر یک وفاق در بین بخشی ار نیروهای سیاسی در بین احزاب عمده آمریکا وجود دارد که ایران را تهدید می دانند یا سعی می کنند که به رای دهندگان چنین چیزی را القا کنند. در شیوه برخورد ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد اما در اصل آن چنین نیست.
 
بین کاندیداهای موجود حزب دموکرات به دلیل اینکه تجربه عراق از لحاظ جامعه آمریکا و افکارعمومی وعمده نخبگان حزب دمکرات سیاست خارجی دولت بوش را پدیده منفی برای اعتبار آمریکا در دنیا می دانند یک وفاق شکل گرفته تا رهیافتشان نسبت به ایران را بازسازی کنند.
 
درعین حال دموکرات ها یک مشکل دارند. به دلیل اینکه موضع ضد جنگ گرفتن در رقابت ها یشان یک شمشیر دو لبه است. افکار عمومی آمریکا همیشه خواهان رئیس جمهور مقتدر است که درعرصه امنیت ملی خشن و جدی باشد. دموکرات ها تا چه اندازه می توانند این مرز را پیش ببرند تا شکنندگی در افکار عمومی به نفع ایشان اتفاق بیفتد؟
 
اگر آن چه که الان ادعا می کنند وعمده دموکراتها می گویند خواهان رهیافت جدید هستند در رابطه با ایران ادامه این روند بستگی به این دارد که ما چگونه خود و مواضع مان را تثبیت کنیم.
 
لذا می توان گفت اگر هدف ما این است که یک جریان تعامل گرا در کاخ سفید مستقر شود خوب قطعاً دموکراتها به نظر می آید این گرایش را داشته باشند.
 
آیا این گرایش درعمل تبدیل به یک سیاست عملی و پیگیرانه خواهد شد؟ به نظر من الزاماً این طور نیست. باز هم این بستگی به نوع رابطه و برخورد ما دارد.
 
فرض براین بکنیم که دموکراتها سرکار بیایند و بین آنها این موضع که خواهان تعامل و گفت و گو با ایران باشند تقویت شود.
 
تا چه میزان این موضوع می تواند برای ما مثبت باشد؟ احتمالاً می تواند بدتر هم بشود. چون دموکراتها با سلاح این که یک رهیافت جدید را پیگیری می کنند وارد کاخ سفید می شوند.
 
اگر این شعار و این نوع نگرش پاسخ مثبت از ایران دریافت نکند می تواند به یک موضوع منفی بدل شود.
 
آنها می گویند چه تفاوتی می کرد در دولت بوشی که بسیار رادیکال و محافظه کرا بود و اصلاً تمایلی به گفت و با ایران نداشت با ما که دیپلماسی را عرضه کردیم ؟
 
پس موضوع گفت و گو با ایران و دمیدن در شیپور گفت و گو می تواند باعث ایجاد یک وفاق در آن سوی مرزهای ایران بشود. علی رغم اینکه تمایل به گفت وگو ایران در دموکراتها درحال حاضر بیشتر است تا حدود زیادی بستگی این دارد که ما چگونه به این تمایل پاسخ بدهیم. آن چه مسلم است دموکرات ها خواهان اقدام نظامی علیه ایران نیستند.
 
اما این نکته را نباید فراموش کرد که عمده مداخلات آمریکا در دنیا در زمان دموکراتها اتفاق افتاده لذا این موضوع درست نیست که دموکرات ها از نظر مداخلات نظامی ظرفیت کمی دارند.
 
درجمع بندی بگویم، می توانیم خوشبین باشیم دولت بعدی اگر دموکرات باشد کم تر ایدئولوژیک است.
 
نگاه اش چند جانبه تر خواهد بود به دلیل تجربه عراق و شرایطی که دولت فعلی آمریکا در آن قرار دارد. ولی بیش از آن موضوع ایران موضوعی است که فراتر از آن است که دموکرات ها یا جمهوری خواهان بتوانند قدم های متهورانه ای در آن بردارند.

( ۱ )

نظر شما :