باراک اوباما و تغییرات امریکایی

۲۰ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۴:۱۹ کد : ۳۸۵۴ سرخط اخبار
یادداشتی از ایمانوئل والرشتاین
باراک اوباما و تغییرات امریکایی

باراک اوباما، رییس جمهور امریکا که در تاریخ 20 ژانویه به طور رسمی در این سمت منصوب شد، همراه با شادی مردم امریکا و سایر کشورهای جهان راهی کاخ سفید شد. وی در سخنرانی خود قول داد تا فعالیت خود را برای ساختن دوباره امریکا آغاز کند.

در این جمله کوتاه توسط رسانه های سراسر جهان به تیتر تبدیل شد و بسیاری تحلیل های گوناگونی را در این خصوص به رشته تحریر درآوردند. کلمه ساختن دوباره، می تواند معانی مختلفی داشته باشد. می تواند به معنی بازگشت امریکا به دوران قبلی که بهتر از حال حاضر بود باشد. که احتمال آن وجود دارد چرا که اوباما در گفته های خود همچنین از مردم امریکا خواست تا در انتخاب خود گذشته بهتر را انتخاب کنند. اما ساختن دوباره می تواند به معنی تغییرات بنیادین باشد، تغییراتی که سبب شود امریکا چیزی به جز آنچه که امروز در افکار عمومی جهان شکل گرفته است باشد.

آنچه که امروز تقریبا برای تمامی مردم جهان روشن شده است، این است که امریکا چه گوارا را به عنوان رییس جمهور خود برنگزیده است. همچنین انتخاب آنها، با وجود امیدها و ترس های عده ای باراک اوباما، رونالد ریگان دیگری نیست. پس امریکا چه کسی را انتخاب کرده است؟ پاسخ به این سوال هنوز مشخص نیست چراکه هنوز شکل سیاسی اوباما مشخص نشده است.

اکنون دو سوال مطرح می شود. اول اینکه اوباما به عنوان یک رییس جمهور به دنبال به دست آوردن چه چیزهایی است؟ و دوم اینکه او به عنوان یک رییس جمهور چه چیزهایی را با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیکی و اضطراب های جهانی می تواند به دست آورد؟ بایدن، معاون رییس جمهور امریکا، در تاریخ 25 ژانویه در پاسخ به سوال دوم گفت که بدتر، خیلی بدتر از آنچه که هر کسی به آن فکر کند و این شرایط روز به روز بدتر نیز می شود.

در این شرایط ما چه چیزی راجع به اوباما می دانیم؟ او انسان باهوشی است. تحصیلات عالیه خوبی به عنوان یک رهبر سیاسی دارد و سیاستمدار موفقی است.

 تا به امروز می دانیم که درحال حاضر در 5 حوزه مشغول به فعالیت است: حضور کلی، ژئوپلیتیک، محیط زیست، سوالات اجتماعی داخلی، و چگونگی کنار آمدن با اضطراب ها.

به طور مشخص می توان گفت که او در حوزه حضور کلی بیش از سایر حوزه ها موفق عمل کرده است. کاملا مشخص است که انتخاب یک رییس جمهور امریکایی افریقایی در امریکا، امر بی سابقه ای است. اوباما با آزمون های سیاسی مختلفی روبه رو خواهد شد. بدون شک یکی از اصلی ترین مسائلی که او با آن مواجه خواهد شد، مسئله مهاجرت است. با توجه به مسئله بیکاری در امریکا به نظر می رسد که او هرگونه تغییر و فعالیتی در این حوزه را به بعدها موکول خواهد کرد.

حوزه ژئوپلیتیکی اوباما حوزه درخشانی نخواهد بود. در حال حاضر به نظر می رسد که درگیری های فلسطین و اسراییل همچنان موضوعی غیر قابل حل است. کمترین کاری که می توان انجام داد، اقدام به حضور حماس در مذاکرات است. به نظر می رسد که جورج میچل نیز به عنوان نماینده امریکا در خاورمیانه نیز به دنبال همین کار است. اما این مسئله راه حل سیاسی نیست.

من هیچ شکی ندارم که عراقی ها سبب می شوند تا اوباما بتواند به وعده خود که همان خروج نیروهای امریکایی از خاک کشورشان طی 16 ماه است عمل کند. در سخنرانی خود او به جهانیان گفت که می داند که امریکا آماده است تا بار دیگر رهبری جهان را به دست گیرد. جهان می خواهد که امریکا در صحنه حضور داشته باشد. من فکر نمی کنم که اوباما واقعا به این درک رسیده است. پاکستان می تواند نقطه ضعف او باشد.

در عوض او در خصوص امریکای لاتین بسیار آغاز بدی داشت. رهبران کشورهای امریکای لاتین اعلام کردند که تغییرات آقای اوباما را باور ندارند مگر اینکه امریکا تحریم های کوبا را لغو کند.

اولین اقدامات اوباما پیرامون محیط زیست مثبت بود. او اعلام کرده است که امریکا آمادگی کامل دارد تا با سایر کشورها در این زمینه همکاری کند. اما این سوال باقی می ماند که وی با چه سرعتی با سایر کشورها همکاری خواهد کرد؟

مسائل اجتماعی نیز همچنان وضعیتی سردرگم دارند. او سیاست هایی در مورد سقط جنین را که کلینتون به اجرا در آورده بود را تکرار خواهد کرد. او اعلام کرده است که زندان گوانتانامو را تعطیل خواهد کرد این درحالی است که بیش از یک سال است که این مسئله مورد بحث است که با زندانی هایی که هنوز در این زندان به سر می برند چه کار خواهند کرد؟

در آخر به مسئله اضطراب جهانی می رسیم. اکنون مهم ترین مسئله بحران جهانی است که پیش بینی می شود که تا یکسال آینده همچنان ادامه خواهد داشت. اوباما تیم جدیدی برای مقابله بیشتر با این مسئله را انتخاب کرده است اما به نظر می رسد که این انتخاب کمی دیر است.

اوباما می خواهد که جمهوری خواهان را در کنگره جای دهد تا از بعد اقتصادی کمکی باشد. چنین ترفندی همچنین مسئله یکپارچگی و اتحاد را یادآوری می کند که اقدامی بسیار سیاسی از طرف اوباما است. اما رهبران جمهوری خواهان باهوش تر از آنند که این مسئله را درک نکنند.

اوباما بسیار با هیاهو ریاست جمهوری خود را آغاز کرده است. اما باور اینکه او می تواند تغییرات بنیادینی در امریکا به وجود آورد بسیار ضعیف است. امریکا از دستورالعمل خوبی پیروی می کند اما نیازمند قدرت بیشتر در تغییر است.


نظر شما :