احیای برجام گروگان انتخابات

دولت رئیسی باید نشست وین را به نتیجه برساند

۲۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۰۳۲۸۴ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
سید جلال ساداتیان در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که احتمالا احیای برجام تا آغاز به کار دولت سیزدهم به تعویق بیفتند، بر این باور است که اکنون جریان قدرت در داخل کشور و اصولگرایان، حتی اصولگرایان رادیکال بیش از دولت روحانی و اصلاح‌طلبان نیک می دانند که برای حل مشکلات کشور «باید»، تاکید می کنم «باید» مذاکره و نشست وین را برای احیای برجام و لغو تحریم ها در دستور کار دولت سیزدهم قرار دهند، در غیر این صورت عملاً سامان دادن به این میزان از مشکلات اقتصادی و معیشتی در کشور غیر ممکن است. البته من معتقدم برخی بی مدیریتی ها و تصمیمات غلط دولت روحانی هم چالش‌هایی را به وجود آورده است، اما اگر دولت رئیسی و یا هر فرد دیگری بخواهد بر این مشکلات فائق آید و به طور بنیادین و ریشه‌ای آنها را حل کند باید تکلیف برجام و نشست وین را روشن کند.
دولت رئیسی باید نشست وین را به نتیجه برساند

دیپلماسی ایرانی – با توجه به فضای سیاسی و رسانه ای کشور تقریبا برای همه مسجل است که دولت سیزدهم از آن سید ابراهیم رئیسی است. اما مهمترین چالش و مشکلات کشور که سایه جدی بر مسائلی مانند اقتصاد، معیشت و حتی سلامت در کشور انداخته است به حوزه سیاست خارجی با محوریت پرونده فعالیت‌های هسته‌ای، برجام، سیاست فشار حداکثری و تحریم ها باز می گردد. به واقع دولت رئیسی چه برنامه و راهکاری برای سیاست خارجی کشور دارد؟ آیا آن گونه که رئیسی عنوان کرده است اولویت دولتش در حوزه دیپلماسی رفع تحریم ها خواهد بود؟ آیا دولت سیزدهم نشست وین برای احیای برجام را طبق ریل گذاری دولت روحانی ادامه خواهد داد؟ پاسخ به سوالات و پرسش هایی از این دست، موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با سید جلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در انگلستان، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و تحلیلگر مسائل سیاسی و بین الملل است که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به پیوستگی و در هم تنیدگی مسائل دیپلماتیک با حوزه سیاست داخلی به نظر می رسد که سایه انتخابات ریاست جمهوری کشور بر نشست وین تاثیرات خود را گذاشته است. در این راستا سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد ایران صراحتا عنوان داشت که احتمالا بازگشت به برجان و احیای توافق هسته ای به بعد از انتخابات ریاست جمهوری موکول خواهد شد. به موازت آن چهارشنبه هفته جاری نیز رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفت و گویی با روزنامه ایتالیایی  La Republic گفت که باید برای احیای توافق هسته ای تا شکل گیری دولت جدید ایران صبر کرد. این در حالی است که رهبری سه پیش شرط لغو کامل تحریم‌ها، راستی آزمایی و عدم فرسایشی شدن مذاکرات را برای پیگیری مذاکرات وین مطرح کردند. حال سوال اینجاست که آیا انتخابات ریاست جمهوری یکی از عوامل فرسایشی شدن مذاکرات وین به منظور احیای برجام شده است. اگر چه طولانی شدن مذاکرات وین به دلیل اهمیت و همچنین ابعاد گسترده موضوع یعنی احیای برجام که شامل مسائل فنی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، دیپلماتیک و غیره می شود، امری اجتناب ناپذیر جلوه می کند؟

اتفاقاً برخلاف رویه سیاسی و رسانه‌ای ماه های منتهی به انتخابات در کشور که به عمد سعی شد مسائل مربوط به حوزه سیاست خارجی با محوریت پرونده فعالیت‌های هسته‌ای، برجام، تحریم‌ها و نشست وین نادیده گرفته شود، جامعه جهانی و تیم مذاکره کننده کشور در تلاشند فارغ از فضای سیاسی ایران اهتمام جدی برای به نتیجه رساندن نشست وین و احیای برجام داشته باشند، اما در این بین سنگینی فضای سیاسی انتخاباتی و مهمتر از آن تلاش برخی از جریان های داخلی برای کندی و یا حتی توقف نشست وین تا پیش از انتخابات و به کرسی نشستن گزینه مد نظر انها عملاً سبب شده است که احیای برجام گروگان انتخابات باشد. همچنانی که اشاره داشتید سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد کشور، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نیز بسیاری از اعضای ۱+۴ و همچنین ایالات متحده آمریکا نیز به این یقین و باور رسیده اند که تا زمان روی کار آمدن دولت جدید نمی‌توان به توافقی جدی و محکم برای احیای برجام دست پیدا کرد. 

با این تفاسیر و از نگاه شما آیا امکان دارد که نشست وین تا آغاز به کار دولت سیزدهم و شروع ماموریت وزارت امور خارجه در دولت جدید به طول بینجامد؟

این امر چندان بعید نیست. به هر حال مذاکرات وین برای احیای برجام از اوایل سال جاری و مشخصا از ۱۳ فروردین با نشست مجازی اعضای برجام شروع شد و اکنون نزدیک به سه ماه است که این مذاکرات به طول انجامیده است. بنابراین چندان بعید نیست که این مذاکرات و نشست های وین برای احیای برجام و حصول توافق جدید هفته ها و ماه ها به طول بینجامد. ضمن اینکه پیرو نکته قبلی خود معتقدم برخی جریان های داخلی سعی می کنند عملاً احیای برجام و مذاکره با اعضای ۱+۴ و نیز دولت بایدن متناسب با اهداف و منافع آنها رقم بخورد، نه دولت روحانی. بنابراین از هر ترفند، تلاش و برنامه ای برای کندی نشست وین و حتی توقف آن تا زمان روی کار آمدن دولت دریغ نمی کنند. از این رو معتقدم این تلاش‌ها بر خلاف مواضع رهبری مبنی بر اینکه نشست وین فرسایشی نشود برای آن است که این نشست تا زمان به دست گرفتن زمام امور توسط دولت جدید زمانبر شود.

نکته قابل تاملی که اکنون بیش از پیش خودنمایی می‌کند ناظر به گزاره سیاسی و رسانه ای جریان اصولگرا بود که سعی داشتند اینگونه القا کنند دولت روحانی و نامزدهای احتمالی آنها برای انتخابات ریاست جمهوری سعی دارند با موج سواری روی نشست وین و احیای برجام به هر طریقی تا قبل از انتخابات نتایج را به سود خود تمام کنند و مجددا کرسی پاستور را از آن خود نمایند. اما این جریان سازی سیاسی و رسانه ای طی ماه ها و هفته های اخیر علیه نشست وین و احیای برجام درست متضاد با واقعیات کنونی در فضای انتخاباتی است. پس به واقع چرا از هفته ها و ماه ها پیش این میزان هجمه علیه وین، دولت، دستگاه سیاست خارجی و احیای برجام شکل گرفت و به غلط و البته به عمد  برچسپ و شائبه بهره برداری انتخاباتی اصلاح طلبان از احیای برجام توسط اصولگرایان مطرح شد؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. ابتدا به ساکن باید عنوان کرد که قطعاً اگر فضای سیاسی در آستانه انتخابات اجازه می‌داد و برخی جریان های سیاسی در داخل کشور نگرانی از بابت برخی گزینه‌هایی مانند محمدجواد ظریف نداشتند مطمئن باشید که حال و هوا انتخابات متفاوت از امروز برگزار می شد. چراکه نشست وین، احیای برجام، لغو تحریم ها و حصول توافق جدید می توانست فضای انتخاباتی را برخلاف منافع و اهداف جریان قدرت در کشور سامان دهد و پرشورتر کند. بنابراین از یک سو با یک جریان سازی دقیق رسانه‌ای و از هفته ها و ماه ها پیش از آغاز رقابت های انتخاباتی سعی شد با برخی فضاسازی ها و هجمه ها علیه دستگاه سیاست خارجی، محمد جواد ظریف، دولت، برجام، نشست وین و مسائلی از این دست جامعه و افکار عمومی را علیه آن ها بسیج کنند. در کنار آن این جریان قدرت سعی کرد با فشار به شورای نگهبان تمام گزینه هایی که می توانست وزنه سنگین و رقیب جدی در برابر گزینه مدنظر آنها باشد را از دایره رقابت‌های انتخاباتی حذف کنند. به موازات آن ترفند نهایی این جریان قدرت کنار گذاشته شدن عمدی مسائل و تحولات حوزه سیاست خارجی بود که نهایتا از دستور کار سه دور مناظرات انتخاباتی حذف شد. یعنی تمام مسائلی که مربوط به پرونده فعالیت های هسته ای، برجام، تحریم ها، FATF و مسائلی از این دست بود به عمد توسط این نهادها و صدا و سیما کنار گذاشته شد و مناظراتی به شدت پوچ و بی ارزش را نشان دادند تا این گونه القا کنند که مسائل کلان کشور و دغدغه‌های مردم چیز دیگری است. البته من منکر مشکلات کشور مانند فساد، بیکاری، تورم، معضلات عمده و متعدد معیشتی و مسائلی از این دست نیستم، اما به نظر می‌رسد زیربنای بخش اعظم این مشکلات به حوزه سیاست خارجی باز می‌گردد. یعنی تا زمانی که دولت نتواند برای مسائلی مانند برجام، تحریم و FATF فکری کند، نمی تواند به صورت بنیادین این مشکلات را در داخل کشور حل کند و چون دولت روحانی سعی داشت نشست وین را هرچه سریعتر به نتیجه برساند این نگرانی در جریان و باند قدرت ایجاد شد که مبادا احیای برجام و رسیدن به توافق در وین بتواند گزینه ای مانند محمد جواد ظریف یا اسحاق جهانگیری و یا علی لاریجانی را به قدرت برساند و نهایتا دست آنها از رسیدن به کرسی پاستور باز بماند. بنابراین تمام نهادها و ارگان های انتصابی و رسانه های وابسته به آنها از همه توان و تلاش خود برای حمله به محمد جواد ظریف، برجام، نشست وین و این مسائل استفاده کردند. البته در این بین متاسفانه انتشار فایل صوتی مصاحبه محمد جواد ظریف هم کمک شایانی به این جریان کرد که بتواند وزیر امور خارجه را از دور انتخابات کنار بگذارند. مضافا همین مسئله بهانه و توجیهی شد برای آنکه اساساً مسائل سیاست خارجی و دیپلماسی از دستور کار فعالیت رسانه‌ای انتخاباتی کشور حذف شود تا مبادا حواشی برای نهادهای انتصابی و کارشکنی آنها در حوزه سیاست خارجی ذیل تقابل میدان و دیپلماسی شکل گیرد. چون در این صورت قطعا گزینه آنها دیگر روی پاستور را نمی دید.

البته در این بین به جز نهادهای انتصابی برخی از نهادهای انتخابی با محوریت مجلس یازدهم نیز تلاش های جدی در این راستا به خرج داد. از اصلاح قانون انتخابات گرفته تا مصوبه خود موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و از همه مهمتر فشارهای کمیسیون امنیت ملی و برخی از نمایندگان در حمله به محمدجواد ظریف که طی ماه‌های اخیر منتهی به انتخابات به شدت افزایش پیدا کرده بود و با انتشار فایل صوتی به اوج خود رسید؟

بله نکته شما هم کاملا درست است. مسئله تنها مربوط به نهادهای انتصابی نبود. در این بین مجلس هم کمک شایانی به این فضاسازی ها و جریان سازی ها که تا بتوانند گزینه خود را روی کار بیاورند.

با این تفاسیر و برخورداری این جریان از قدرت نهادهای انتخابی و انتصابی سوال مهمتری که ذهن را درگیر می کند این است که اگر این جریان بتواند نشست وین و احیای برجام را تا زمان آغاز به کار دولت سیزدهم به تعویق بیندازند در نهایت سید ابراهیم رئیسی و دستگاه سیاست خارجیش چه نگاهی به این نشست و احیای برجام خواهد داشت خصوصاً اینکه وی در جریان دومین دوره مناظرات انتخاباتی صراحتا عنوان کرد اولویت دولت سیزدهم باید رفع تحریم‌ها باشد؟

نکته بسیار مهمی که باید مد نظر قرار داد این است که اکنون خود این جریان قدرت و اصولگرایان، حتی اصولگرایان رادیکال بیش از دولت روحانی و اصلاح‌طلبان نیک می دانند که برای حل مشکلات کشور «باید»، تاکید می کنم «باید» مذاکره و نشست وین را برای احیای برجام و لغو تحریم ها در دستور کار دولت سیزدهم قرار دهند، در غیر این صورت عملاً سامان دادن به این میزان از مشکلات اقتصادی و معیشتی در کشور غیر ممکن است. البته من معتقدم برخی بی مدیریتی ها و تصمیمات غلط دولت روحانی هم چالش‌هایی را به وجود آورده است، اما اگر دولت رئیسی و یا هر فرد دیگری بخواهد بر این مشکلات فائق آید و به طور بنیادین و ریشه‌ای آنها را حل کند باید تکلیف برجام و نشست وین را روشن کند. با این وجود مشکلی که الان وجود دارد این است که این جریان قدرت به هیچ وجه تمایل ندارد که نشست وین و احیای برجام توسط دولت روحانی و مطابق با خواست منافع این دولت رقم بخورد چون از یک سو امتیاز دیپلماتیک آن به این دولت خواهد رسید و از طرف دیگر احیای برجام نمی تواند منافع این جریان را در آینده تضمین و تامین کند.

ولی جناب ساداتیان بسیاری هم معتقدند که اکنون این جریان قدرت خواهان به شکست کشاندن نشست وین هستند چراکه تداوم سیاست فشار حداکثری آمریکا و سایه سنگین تحریم ها بر اقتصاد کشور عملاً باعث افزایش وزن این جریان در داخل کشور، ذیل تشدید فضای آمریکا ستیزی خواهد شد. مضافا این که نباید منافع و سود کاسبان تحریم این جریان را هم از نظر دور داشت؟

نکات شما بسیار درست است. اما این مسئله در طول سال‌های اخیر به ویژه بعد از خروج ترامپ از برجام و برای حمله علیه دولت حسن روحانی صادق بود. یعنی کاسبان تحریم و جریان قدرت سعی کردند در طی این سال ها مانع از حصول توافق جدید، لغو تحریم  وکنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری شوند تا از این طریق ضمن این که دولت روحانی را مورد نقد و هجمه قرار می دهند، بتوانند وزن سیاسی و همچنین منافع کاسبان تحریم را هم برآورده کنند. اما زمانی که دولت آنها سر کار بیاید مسائل متفاوت از اکنون خواهد بود، آن هم در این شرایط و بلبشوی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک کشور. پس قطعاً در شرایط اقتصادی و معیشتی حال حاضر که مشکلات بسیار جدی برای مردم ایجاد کرده است و به طور کلی کشور در یک بحران به سر می‌برد، عملاً تداوم این شرایط در سایه سیاست فشار حداکثری آمریکا و تشدید تحریم‌ها، نه تنها نمی‌تواند باعث ارتقای وزن آنها در سایه فضای آمریکا ستیزی شود، بلکه در جهت عکس می تواند تمام حیات این جریان و کل کشور را به سراشیبی سقوط سوق دهد. به هر حال اکنون کشور در آستانه یک انفجار اجتماعی قرار دارد. اگر دولت جدید نتواند این مشکلات را مطابق با وعده هایش حل و فصل کند دیگر هر چیزی امکان وقوع دارد و این جریان قدرت به آن واقف است. بنابراین تلاش جدی برای احیای برجام البته مطابق با اقتضائات خود خواهند داشت.

در جریان مناظرات انتخاباتی سید ابراهم رئیسی علاوه بر مطرح کردن اولویت دولت سیزدهم مبنی بر تلاش برای رفع تحریم عنوان داشت که ما به برجام حتما به یک تعهد پایبندیم، اما برجام را یک دولت مقتدر باید اجرا کند. حال سوالی که باید پرسید این است که در سایه احتمال کاهش مشارکت انتخابات اساساً دولت رئیسی از قدرتی که برای اجرای برجام یاد کرد برخوردار خواهد بود؟

به نکته مهمی اشاره داشتید. من در مصاحبه پیشین با شما عنوان داشتم که تمام نظام های سیاسی در جهان به دنبال افزایش مقبولیت و مشروعیت خود هستند و این مهم تنها از مسیر افزایش مشارکت مردمی قابل حصول است. چراکه افزایش مشارکت و حمایت همه جانبه مردم آن از ساختار سیاسی در هر کشوری عملاً به تولید قدرت و تقویت حاکمیت دولت بر همه ابعاد و سطوح آن کشور می‌انجامد که یکی از مهمترین آن به حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی باز می گردد. یعنی عملاً در این صورت است که دولت ها در کشورهای متبوع خود می‌توانند نقش مهمتری را در تحولات جهانی برای خود متصور شوند چرا که افزایش مشارکت در انتخابات و بالارفتن مقبولیت و مشروعیت یک ساختار سیاسی و دولت ها در هر کشوری بستر، زمینه و فضا را برای بالا بردن توان چانه‌زنی دیپلماتیک مهیا می کند. در چنین فضایی اگر دولت سیزدهم با سید ابراهیم رئیسی رقم بخورد و این دولت با کاهش مشارکت و حداقل آراء در قیاس با دولت‌های پیشین روی کار بیاید، نمی‌تواند از توان لازم دیپلماتیک برای احیای برجام در جهت اهداف و منافع ملی کشور بهره مند شود. به هر حال طرف ایران در نشست وین اعضای ۱+۴ و به طریق اولی ایالات متحده آمریکاست که برنامه جدی برای بازگشت به توافق هسته‌ای دارد و در این راستا سعی می کند با کمترین هزینه، بیشترین محدودیت را برای ایران و در عین حال بیشترین امتیاز را برای خود شکل دهد. حال شما تصور کنید که دولت سیزدهم با پشتیبانی کمرنگ مردمی عنان کار را به دست بگیرد، آن زمان با چه میزان از توان چانه زنی دیپلماتیک یارای تقابل با این ترفندهای طرف های مقابل که شش ابرقدرت جهانی هستند را خواهد داشت. ضمن اینکه اگر دولت سیزدهم از جایگاه پررنگ مردمی برخوردار باشد اعضای ۱+۴ و ایالات متحده آمریکا که مسائل داخلی کشور را به دقت رصد می کنند، نمی توانند بر مدار خود حرکت کنند چراکه این دولت با حمایت جدی مردم می‌تواند امتیازات خود را از دل مذاکرات بیرون بکشد و خواسته‌هایش را بر طرف های مقابل تحمیل کند. در صورتی که اگر دولت سیزدهم حداقل حمایت داخلی را داشته باشد این طرف‌های مقابل است که می‌توانند خواسته‌های خود را بر دولت ما تحمیل کنند و اگر نهایتا ایران میز مذاکره را ترک کند شرایط در داخل کشور علیه دولت حداقلی خواهد بود چون از حمایت مردمی برخوردار نیست. آن در شرایطی که کشور با بحران های متعدد از اقتصاد و معیشت تا سلامت و ... دست و پنجه نرم می کند و آستانه تحمل مردم هم به شدت پایین آمده است. پس می بینید که کاهش مشارکت تا چه اندازه می‌تواند در اجرای برجام موثر باشد؛ بله سخنان سید ابراهیم رئیسی کاملاً درست است. برای احیاء و اجرای برجام باید یک دولت قوی روی کار باشد. حال باید دید که دولت وی با چه میزان از آراء روی کار خواهد آمد؟ آیا آرای او کمتر از دولت‌های پیشین است یا بیشتر؟ هرچند که من بسیار بعید می‌دانم ذیل کاهش مشارکت و اقبال عمومی نسبت به این انتخابات آرای او بیشتر از دولت‌های پیشین باشد.

در پاسخ هایتان به کررات از جریان قدرتی یاد کردید که به عنوان مهمترین پارامتر و جدی ترین بازیگر داخلی حمایت هم جانبه سیاسی، رسانه‌ای، امنیتی و ... برای به قدرت رسیدن سید ابراهیم رئیسی داشت و از هیچ تلاشی هم برای رسیدن وی به قدرت دریغ نکرد، اما در این بین برخی معتقدند که این جریان برای این میزان از هزینه لیستی از درخواست‌ها، مطالبات و انتظارات دارد که می تواند برنامه های دولت سید ابراهیم رئیسی به خصوص در حوزه سیاست خارجی را تحت‌الشعاع قرار داد. از نگاه شما این مسئله تا چه اندازه می‌تواند نزدیک به واقعیت باشد؟ آیا در این بین امکان دارد سیاست خارجی قربانی شود؟

این مسئله جزء نگرانی هایی است که می تواند آینده کشور را تحت الشعاع قرار دهد. اتفاقاً به واسطه همین نگرانی ها و مطالبات حامیان رئیسی بعد از پیروزی وی این شائبه وجود دارد که باید شاهد فضای بسته سیاسی، اجتماعی، امنیتی و دیپلماتیک باشیم. اما به باور من سایه سنگین مشکلات در داخل کشور و همچنین موقعیت حساس، بغرنج و پیچیده دیپلماتیک ما، آن هم در دوران ریاست جمهوری جو بایدن اجازه هیچ گونه اشتباهی را به دولت سیزدهم نمی‌دهد. چون در این صورت کشور به وضعیت قبل از سال ۹۲ و حتی بدتر از آن باز خواهد گشت. بنابراین خود جریان قدرت هم به دنبال بستن فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و دیپلماتیک نیست چرا که تبعات آن می‌تواند وضعیت را به شدت شکننده تر از امروز کند. از طرف دیگر به نظر نمی رسد که سید ابراهیم رئیسی باجی به این جریان ها بدهد. اما با همه این حرف ها باید دید که تعامل و مناسبات جریان قدرت با دولت سیزدهم چگونه خواهد بود و چه فضا و سرنوشتی را برای کشور در ۴ سال پیش رو رقم خواهد زد؟

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر


نظر شما :

سلام ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۱:۳۰
کار التماسى ها نبود و نیست.