توهم آمریکایی برای تغییر نظام

چرا واشنگتن در خاورمیانه شکست می خورد؟ (بخش اول)

۱۹ مهر ۱۳۹۹ | ۰۸:۰۰ کد : ۱۹۹۶۱۳۳ اخبار اصلی آمریکا خاورمیانه
ایالات متحده از دهه ۱۹۵۰ به طور متوسط یک مرتبه در هر دهه سعی کرده دولت های مستقر در کشورهای خاورمیانه را برکنار کند. این کار را در رابطه با ایران، افغانستان (دو مرتبه)، عراق، مصر، لیبی و سوریه انجام داده است؛ فهرستی که تنها مواردی را شامل می شود که ایالات متحده با سیاست گذاری های خود هدف برکنار کردن رهبران یک کشور و تغییر نظام سیاسی را دنبال می کرده است. انگیزه مداخلات در هر یک از این کشورها و روش های آمریکا در قبال آنها بسیار متفاوت بوده: در برخی موارد از کودتا حمایت کرده، در موارد دیگر به کشوری حمله و آن را اشغال کرده، و در برخی دیگر به دیپلماسی، لفاظی ها و تحریم ها روی آورده است. با این حال، همه این تلاش ها یک وجه مشترک داشتند و آن، این است که به شکست انجامیدند.
چرا واشنگتن در خاورمیانه شکست می خورد؟ (بخش اول)

نویسنده: فیلیپ اچ. گوردون

دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده از دهه 1950 به طور متوسط یک مرتبه در هر دهه سعی کرده دولت های مستقر در کشورهای خاورمیانه را برکنار کند. این کار را در رابطه با ایران، افغانستان (دو مرتبه)، عراق، مصر، لیبی و سوریه انجام داده است؛ فهرستی که تنها مواردی را شامل می شود که ایالات متحده با سیاست گذاری های خود هدف برکنار کردن رهبران یک کشور و تغییر نظام سیاسی را دنبال می کرده است. انگیزه مداخلات در هر یک از این کشورها و روش های آمریکا در قبال آنها بسیار متفاوت بوده: در برخی موارد از کودتا حمایت کرده، در موارد دیگر به کشوری حمله و آن را اشغال کرده، و در برخی دیگر به دیپلماسی، لفاظی ها و تحریم ها روی آورده است.

با این حال، همه این تلاش ها یک وجه مشترک داشتند و آن، این است که به شکست انجامیدند. در همه این موارد سیاست گذاران آمریکایی تهدیدهای پیش روی ایالات متحده را بیش از حد ارزیابی کردند، چالش های براندازی یک نظام را دست کم گرفتند و به طرز خوش بینانه ای به تبعیدی ها یا بازیگران محلی که قدرت کمی داشتند، اعتماد کردند. در بیشتر موارد به استثنای سوریه که بشار اسد قدرت خود را حفظ کرد، ایالات متحده پیش از موعد اعلام پیروزی کرد و نتوانست هرج و مرجی را که پس از فروپاشی یک نظام به طور ناگزیر رخ می دهد، پیش بینی کند و نهایتا تا چند دهه بعد متحمل هزینه های مالی هنگفت شد.

اما چرا تغییر نظام در خاورمیانه تا این اندازه سخت است؟ و چرا رهبران و صاحب نظران ایالات متحده مدام فکر می کنند می توانند این روند را تغییر دهند؟ هیچ پاسخ صریحی برای این سوالات وجود ندارد و باید گفت که در عمده موارد، گزینه های جایگزین تغییر نظام چندان جذاب نبودند. اما لازم است سیاست گذاران ایالات متحده در رسیدگی به چالش های این منطقه پر هیاهو، متوجه الگوهای خود-فریبی و قضاوت نادرست شوند و دریابند که گزینه تغییر نظام هر اندازه هم که وسوسه انگیز بوده، در نهایت به فاجعه انجامیده است.

مقاومت و عواقب ناخواسته

در سال 2011 که مقامات ارشد بر سر این بحث می کردند که آیا ایالات متحده باید از در برابر معمر القذافی، حکمران لیبی، از نیروی نظامی استفاده کند یا خیر، رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت و با تجربه ترین عضو گروه امنیت ملی رئیس جمهوری باراک اوباما، به همکاران خود یادآور شد: «وقتی جنگی را شروع می کنید، هرگز نمی توانید بدانید چگونه پیش خواهد رفت.» هشدار گیتس به نوعی ناچیز انگاشتن شرایط بود: تلاش برای تغییر نظام در خاورمیانه در همه موارد و هر اندازه که برای آن زمینه چینی شده، باز هم عواقب پیش بینی نشده و ناخواسته داشته است. شاید مشهودترین نمونه این اتفاق را بشود حمله سال 2003 آمریکا به عراق دانست؛ زمانی که آمریکا به حکومت صدام حسین خاتمه داد و در عین حال، به طور ناخواسته به ایران قدرت بخشید، به جهادگرایی دامن زد، ارزش بالقوه داشتن سلاح هسته ای (در جلوگیری از حملات این چنینی) را به دیکتاتورهای سراسر جهان نشان داد، موجبات شک و تردید فزاینده درباره نیت اعمال قدرت ایالات متحده در سراسر جهان را فراهم آورد و مردم آمریکا را از هر گونه مداخله نظامی آتی خشمگین ساخت.

البته عراق یک مورد استثنا نبود: در همه موارد دیگر هم پیامدهای ناخواسته ای وجود داشتند. سیا در ایران در سال 1953 به برکناری محمد مصدق، نخست وزیر ملی گرای افراطی، با این امید کمک کرد که با برکناری او، محمدرضا پهلوی، شاه ایران، متحد منطقه ای قابل اطمینان تری برای آمریکا شود و ایران را از اردوگاه شوروی دور نگه دارد. اما فساد شدید شاه و سرکوب های شدید که توسط ذی نفعان آمریکایی صورت گرفت، نهایتا به انقلاب 1979 منجر شد که روی کار آمدن یک نظام اسلام گرای ضد آمریکایی را در پی داشت. در افغانستان در دهه 1980 حمایت ایالات متحده از مجاهدان اسلام گرا به تضعیف اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد، اما همچنین به یک دهه آشوب، یک جنگ داخلی، ظهور طالبان و قدرت گرفتن جنبش های جهادگرا در سطح جهانی و نهایتا یک مداخله نظامی دیگر آمریکا انجامید؛ آمریکا پس از حملات 11 سپتامبر 2001 که توسط تروریست های القاعده مستقر در افغانستان برنامه ریزی شده بود، به این کشور حمله کرد. پس از یک قیام مردمی در مصر در سال 2011، ایالات متحده از اهرم های دیپلماتیک برای تسهیل پایان یافتن حکومت سرکوبگرانه حسنی مبارک استفاده کرد. در سال های بعد، اوضاع خراب شد. در سال 2012 نتیجه انتخابات در مصر روی کار آمدن یک دولت اسلام گرا بود. سال بعد، آن دولت هم با خشونت سقوط کرد و یک دولت نظامی به رهبری ژنرال عبدالفتاح السیسی روی کار آمد و معلوم شد مستبدتر از مبارک است.

سرنگونی قذافی در سال 2011 تحت حمایت ایالات متحده و فروپاشی متعاقب لیبی به خشونت گسترده انجامید، امکان تکثیر تسلیحاتی در سراسر منطقه را فراهم آورد، بی ثباتی در کشورهای همسایه (چاد و مالی) را تشدید کرد و سبب شد روسیه تصمیم بگیرد که دیگر هرگز اجازه تصویب قطعنامه ای که تغییر نظام را تسهیل می کند، به شورای امنیت ندهد. مدافعان تغییر نظام در لیبی امیدوار بودند که سقوط قذافی بتواند دیگر حکمرانان را به انتخاب بین ترک داوطلبانه قدرت یا دچار شدن به سرنوشت قذافی وا دارد. اما مداخله در حقیقت نتیجه عکس داشت. برای نمونه، بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، پس از مشاهده اینکه قذافی به طرز وحشیانه ای توسط شورشیان لیبیایی شکنجه و کشته شد، تصمیم گرفت مخالفان را به هر ترتیبی سرکوب کند.

تلاش ایالات متحده و دیگران برای برکناری اسد با حمایت از شورشیان مخالف فاجعه بارتر بود. با تصمیم روسیه و ایران به نگه داشتن اسد در قدرت، سال ها کمک نظامی خارجی به مخالفان سوری نتوانست به برکناری اسد بیانجامد و در مقابل، یک جنگ داخلی خشونت آمیز، یک فاجعه انسانی، جریان پناهندگان در مقیاسی که از جنگ جهانی دوم بی سابقه بود (و خود به قدرت گرفتن پوپولیست ها در اروپا انجامید) و انفجار جهادگرایی افراطی را رقم زد. تمایل آمریکا به براندازی اسد قابل درک بود. اما عواقب تلاش و ناکامی در این زمینه که تا اندازه ای به این دلیل بود که در کمتر از یک دهه پس از فاجعه عراق هیچ کسی اشتیاق حمله و اشغال سوریه را نداشت، نشان داد که تلاش کردن از نکردن بدتر است. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
 

کلید واژه ها: تغییر نظام سیاست تغییر نظام سیاست خارجی آمریکا فاجعه عراق سوریه لیبی مصر


( ۵ )

نظر شما :