با توجه به شرایط دوران مدرن فعلی

آیا عصرِ روشنفکری پایان یافته است؟

۰۵ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۸:۰۰ کد : ۱۹۸۹۷۷۰ اروپا آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
محمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: مادامی که حاکمان، از یک طرف رشد و توسعه اقتصادی و از طرف دیگر، ثبات اقتصادی در امتداد آن را ایجاد کنند و نیز ظرفیت های مدیریت آن را داشته باشند، می توانند نگران ناآرامی های سیاسی نباشند. حداقل وضعیت چین، کره جنوبی و کشورهای عضو آسه آن (ASEAN) این تز را حمایت می کند.
آیا عصرِ روشنفکری پایان یافته است؟

نویسنده: محمود سریع القلم، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: با مطالعه و مشاهده تحولاتِ جهانی، به نظر می رسد دو گروه نزدیک به هشتاد درصد جریان سازی ها و تصمیم سازی ها را در کشورها انجام می دهند:

1)  صاحبان سرمایه و شرکت های بزرگ و
2)  امنیتی ها.

بیست درصد باقیمانده که شامل سیاست مداران، نویسندگان، روشنفکران، محققان و خبرنگاران می شود، یا اُپراتورِ دو گروه فوق هستند و یا در حاشیه به سر می برند. روندهای مسلط در اکثرِ جوامع به "زندگی کردن"، "استفاده از تنوعِ گسترده زندگی" و "بی تفاوتی به آزادی سیاسی، فلسفه و اندیشه" محدود شده است. دهه های 50، 60 و 70 میلادی عصرِ نویسندگی، روشنفکری و فلسفه بود. از 1870 تا دهه 1970، به ندرت تحصیل کرده ای پیدا می شد که متونِ فلسفی نخوانده باشد. از فرانسه تا مصر، از آمریکا تا برزیل، از آلمان تا هند، از ایران تا چین، روشنفکری، مطالعه متون مدرن و رمان خوانی، رسمِ مسلطِ زمانه بود.

اما تقریبا طی دهه گذشته، که حتی در گردهم‌آیی‌های داوس (Davos) هم قابل مشاهده است، "اندیشه کم کردن فواصل طبقاتی اقتصادی" به مهمترین و شاید "تنها موضوعِ اندیشه ای" در سطحِ بین المللی تبدیل شده است. موضوعات حاد دهه های 50، 60 و 70 میلادی مانند آزادی سیاسی، دموکراسی، جامعه مدنی و پاسخ گویی های مدنی، به حاشیه رانده شده اند. روشنفکران چه در غرب و چه در کشورهای در حال توسعه، پیشگامان این نوع تغییرات بودند. به نظر می رسد چهار دلیل برای انتقال از حوزه اندیشه به اولویت های رفاهی و کاهشِ قابلِ توجه روشنفکران قابل طرح است.

اول اینکه، طی 50 سالِ گذشته، چهار میلیارد نفر به جمعیت جهان اضافه شده است (از 3.7 به 7.7 میلیارد نفر). این جهشِ شگفت انگیز در زمانی کوتاه ریشه در بهبود وضعِ بهداشت، تغذیه و رشد اقتصادی دارد. طبیعی است که متقاضیان کار در این بازه زمانی فشارِ قابل توجهی برای دولت ها، بنگاه ها و خانوارها برجای گذاشته است. در گذشته، با اشتغال یک نفر، یک خانواده مدیریت می شد اما هم اکنون تقریبا در عموم کشورها، چنین چیزی امکان پذیر نیست.

این موضوع دلیل دوم را به میان می آورد که هزینه های زندگی طی نیم قرن گذشته بسیار افزایش یافته است به طوری که اکثریت مطلقِ افراد، به کار و فعالیت اقتصادی نیازمند هستند. به عنوانِ مثال در حالی که شهریه متوسطِ سالانه یک دانشگاهِ خصوصی در سال 1950 در آمریکا 600 دلار بود، هم اکنون به 42000 دلار افزایش یافته است. در سال 1350، قیمتِ متوسطِ یک اتومبیل 1510 دلار بود و اکنون به 32000 دلار رسیده است. در حالی که متوسطِ حقوق سالانه در سال 1950، 3200 دلار بود، در سال 2019 این حقوق 48000 دلار تخمین زده می شود. همانطوریکه بسیاری از اقتصاددانانِ طرفدارِ کاهشِ نابرابری هشدار داده اند، افزایشِ هزینه ها با افزایش دستمزد ها متناسب نیستند.

این وضعیت به طور نسبی در عموم کشورها وجود دارد و فشار بر فرد و خانواده برای تامین هزینه ها به مشغله اصلی جوامع تبدیل شده است. اشتغال و تامینِ هزینه ها ، وقتِ بیشتری از شهروندان نسبت به گذشته به خود اختصاص می دهد.

این ضرورت معاش، نوعی فردگرایی و خودمحوری ناخواسته در انسان ها ایجاد کرده که از جامعه به خود و از دغدغه های فکری به اولویت های اقتصادی تمایل پیدا کنند. چه در پاریس چه در تهران، چه در نیویورک چه در مسکو، چه در شانگهای چه در دهلی، چند شهروند علاقه دارند و یا نیاز دارند که کافکا، هابرماس، چامسکی، تولستوی، پوپر، گرامشی و یا سارتر بخوانند؟

دلیلِ سومِ ، به ماهیت و سبکِ زندگی جدید مربوط می شود. در گذشته مثل حال این سطح از تنوع و لذت بردن از زندگی نبود. گفته می شود بین 3 تا 4 میلیارد نفر در جهان موبایل هوشمند دارند و به هر موضوع، اندیشه و سرگرمی دسترسی دارند. یک جوان 20 تا 30 ساله، به طورِمتوسط در سطح جهانی بین 3 تا 7 ساعت در روز با موبایل خود مشغول است. با مشکلات اقتصادی و این همه سرگرمی، خواندنِ داستایوفسکی یا چارلز دیکنز یا شکسپیر به چه کار می آید و کدام دغدغه اقتصادی را حل می کند؟ با موبایل هوشمند، افراد می توانند در تمامی موضوعاتِ قابلِ تصور، چند خط بیاموزند. یک پاراگراف در مورد هر موضوع. چه نیازی به کتاب خواندن وجود دارد؟ شرکتِ کتاب Barnes and Noble که در سال 1917 تاسیس شده سالانه 15 کتاب فروشی خود در آمریکا را تعطیل می کند. آنقدر زندگی کردن، خوب زندگی کردن، به هر روشی پول درآوردن و لذتِ گسترده از زندگی اهمیت یافته و جنبه جهانی به خود گرفته که ضرورتِ پرداختن به رشد فردی، سوالات مهم فلسفی، آینده جامعه و سرنوشت جمعی به حاشیه رفته اند.

دلیلِ چهارم به دلیلِ سوم مربوط می شود که انسان ها عموما نمی خواهند سیاسی باشند و از سیاست، سیاست مداران و مشغولیت های آنان فاصله می گیرند. اقتصادی شدن فضای ذهن انسان ها، آنها را غیر سیاسی (Apolitical) کرده است.

حقوقِ ماهانه یک استاد دانشگاه در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بین 7 تا 12 هزار دلار است. این رقم، از میانگینِ حقوق همین صنف در اروپا و آمریکا 20-40 درصد بالاتر است. رابطه بین شاخص های ارزی این کشورها با دلار طی نیم قرنِ گذشته تقریبا از ثباتِ مطلق برخوردار بوده است. در چنین شرایطی از وفور و ثبات، چه نیازی به فکر سیاسی، اعتراض سیاسی، جنبش مدنی، دموکراسی خواهی و اصولا طرح سوالات فلسفی وجود دارد؟

نتیجه این تحولات برای حوزه حکمرانی این است که: مادامی که حاکمان، از یک طرف رشد و توسعه اقتصادی و از طرف دیگر، ثبات اقتصادی در امتداد آن را ایجاد کنند و نیز ظرفیت های مدیریت آن را داشته باشند، می توانند نگران ناآرامی های سیاسی نباشند. حداقل وضعیت چین، کره جنوبی و کشورهای عضو آسه آن (ASEAN) این تز را حمایت می کند.

ظهورِ راستِ افراطی در شرقِ اروپا نیز ناشی از بحران های اقتصادی و کاهش فرصت های اقتصادی است. اگر فردی در دُبی یا استانبول زندگی کند و درآمد متوسطی هم داشته باشد، آنقدر فرصتِ لذت بردن از زندگی وجود دارد که بعید است سوال فلسفی، سیاسی ویا اندیشه ای برای او مطرح شود و یا به نوشته های اورهان پاموک (Orhan Pamuk) ترکیه ای یا محمود درویش فلسطینی نیازی پیدا کند.

در کشورهایی سیاست فعال است و ذهن ها متوجه حاکمان است که بی ثباتی اقتصادی وجود دارد. روشنفکر سوال مطرح می کند: سوالاتی مهم و کلیدی. روشنفکر نماینده فکری و فلسفی جامعه در برابر حاکمیت است. در جهان امروز، اگر حاکمیت کار خود را در تامین نیازهای عمومی مردم با کارآمدی انجام دهد و مردم احساس کنند خوب زندگی می کنند و ثبات و آینده دارند، کار روشنفکران به کسادی می رود. زمانی موضوع جذاب تر می شود که حاکمان، خود و در حلقه های درونی خود، سوالاتِ فلسفی و روشنفکری مطرح می کنند و حداقل به عدالت اقتصادی، تقسیم منابع و ایجاد فرصت برای عموم شهروندان فکر می کنند. تامین این نوع عدالت اجتماعی – اقتصادی نسل های فعلی را راضی می کند. حدود 30 تا 50 سالِ آینده، زمانی که بحران هایِ محیط زیستی و تامینِ منابع برای تداومِ نرخِ رشد اقتصادی فعلی جدی تر شود، فلسفه، سیاست و اندیشه باز می گردند. فعلا روشنفکرانی که عدالتِ اجتماعی –اقتصادی را مطرح می کنند اثرگذارند. بی دلیل نیست که نوشته های Joseph Stiglitz خوانده می شود.

کلید واژه ها: روشنفکری جامعه روشنفکری جهان مدرن اروپا آسیا علم سیاست روشنفکران سیاسی


( ۷ )

نظر شما :

ایران ۰۵ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۲:۱۰
روشنفکری غربی اساسا وجود نداشته است. . بلکه شستشوی مغزی غربی با رویاهای دروغین جهت تبدیل کردن انسان ها به روبات های کارگر در خدمت صهیونیسم ،باید با تمام توان مقابل این جنگ بیولوژیک کرونایی بایستیم و این رو هم بدونیم اگر همش در دفاع باشیم بدون حملات بازدارنده تهاجمی چیزی جز زجر و بدبختی بیشتر در مقابل این جنایتکاران که انسان را به چشم ربات کارگر بی ارزش برای رسیدن به اهدافشان میدانند نخواهیم داشت
ملایی ۰۶ اسفند ۱۳۹۸ | ۰۹:۱۶
مطلب بسیار جالب و قابل تأملی بود. سپاس از آقای دکتر.
محمد ۰۶ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۱:۳۷
مدرنیسم در کنار رفاه و سایر وجوه مثبت خود زندگی انسان رو از معنا تهی کرده انسان امروز حیوانی خطرناک در پی امیال و غرایض خودش هست. همین نشون می ده روشنفکری و تاریک فکری محصول غرب به پایان خودش رسیده باید طرحی نو درانداخت
خسرو ۰۶ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۲:۰۰
عالی بود سریع القلم استاد مسلم مسائل اجتماعی وسیاسی با کارکرد مغزی فوق العاده منطقی است ، کاش روسای کشور سخنانش را قبول وعمل می کردند
مسعود ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۲:۳۰
استا معظم مرحبا و حبذا ، این نوشته ی وزین و کوتاه تلنگر وپاسخ و حتی نصیحتی مصلحانه بود برای کسانی که حتی در جریان انتشار ویروس کرونا هم به ترتیبی دنبال رد پای "دشمن" هستند !آنهایی که دنبال تحلیل درست رویدادهای تلخ ماههای گذشته هستند ، این مقاله می تواند کلید حل معمای آنها باشدوو
بهزاد ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ | ۱۸:۴۵
با تشکر از دکتر سریع القلم . از دوستان دعوت می کنم کتاب بسیار مهم جامعه شناسی سیاسی معاصر اثر کیت نش با ترجمه محمد تقی دلفروز رو مطالعه کنند . در این کتاب به خوبی به تشریح تغییرات هویتی در اثر عوامل اقتصادی و تأثیرات جهان پست مدرن بر جامعه ( شامل عمل سیاسی و نظر سیاسی) پرداخته است .این کتاب از منابع اصلی رشته علوم سیاسی است .