تاثیر جبر همسایگی اقلیم با ایران در برقراری مناسبات اربیل با ابوظبی

پارادیپلماسی اقلیم کردستان عراق!

۱۴ آذر ۱۳۹۸ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۸۷۹۵۰ خاورمیانه انتخاب سردبیر
صابر گل عنبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: البته مفروضات جبر جغرافیایی همسایگی با دو قدرت منطقه‌ای ایران و ترکیه، به حکومت اقلیم کردستان اجازه نمی‌دهد در بسط مناسبات خود با ریاض و ابوظبی تا حد ائتلاف پیش رود؛ چیزی که به نظر می‌رسد این دو طرف نیز آن را پذیرفته و درک می‌کنند. جبر جغرافیایی به ویژه در ارتباط با ترکیه، از آن جهت که مولفه‌های روابط حزب دموکرات به عنوان حزب حاکم در اقلیم با این کشور، دیگر تابع آن صورت همپیمانی راهبردی تاریخی خود نیست که در دهه‌های گذشته مفروض تغییر تحولات درون اقلیم بود، بلکه بیشتر متاثر از الزامات همجواری است.
پارادیپلماسی اقلیم کردستان عراق!

صابر گل عنبری؛ کارشناس مسائل خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی - یکشنبه گذشته نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق و مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم به دعوت محمد بن زاید، ولی‌عهد ابوظبی برای حضور در مراسم اعطای جوایز گرندپری فرمول یک به امارات رفتند. این دومین سفر نچیروان بارزانی به ابوظبی ظرف یک ماه است. به فاصله دو روز از این سفر نیز، دیروز سه شنبه سرکنسول امارات در اقلیم کردستان با مسعود بارزانی رئیس حزب دمکرات و رئیس سابق اقلیم دیدار و گفتگو کرد.
رئیس و نخست وزیر کردستان عراق در ابوظبی در کنار دیدار با بن زاید و مقامات اماراتی دیگری، با محمد بن سلمان و برادرش خالد بن سلمان وزیر دفاع با حضور طحنون بن زاید مشاور امنیت ملی امارات دیدار و گفتگو کرده‌اند. 
این سفرها و دیدارها در واقع گویای دو واقعیت است؛ نخست این که اقلیم کردستان هر چند از منظر حقوق و روابط بین‌الملل یک واحد سیاسی مستقل شمرده نمی‌شود، بلکه یک فرو واحد به حساب می‌آید، اما در واقع در عرصه سیاست بین‌الملل همان نقش و عملکرد را ایفا می‌کند؛ به نحوی که با این سطح کاربست پارادیپلماسی، بیشتر در قد و قواره یک بازیگر فراملی ظاهر می‌شود تا بازیگری فروملی. البته خاورمیانه از این نمونه بازیگران زیاد دارد، مثل جنبش حماس در نوار غزه. 
هر چند کاهش نقش دولت‌های مرکزی و افزایش نقش بازیگران فروملی در سطح جهان از تبعات جدی جهانی شدن است، اما در حقیقت این شکل نقش‌آفرینی بازیگرانی چون اقلیم کردستان در خاورمیانه زاییده تحولات ژئوپلیتیکی ویژه این منطقه است که آن‌ها را فراتر از تعاریف معمول از فدرالیسم و خودمختاری قرار می‌دهد و اساسا عقبگردی از صورت‌بندی وستفالی دولت‌ها و به معنای عبور از حاکمیت وستفالی است. 
جالب اینجاست که حتی ترکیه نیز که به شدت با تبدیل شدن اقلیم به یک واحد سیاسی مستقل مخالفت کرده و می‌کند، خیلی‌ وقت‌ها در سیاست اعمالی خود با آن نه با عنوان یک فرو واحد بلکه یک واحد سیاسی رفتار کرده و روابطی مستقل از بغداد را - در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی - با اربیل دنبال می‌نماید. نمونه عینی آن در بعد نظامی تاسیس پایگاه بعشیقه بدون کسب اجازه از دولت مرکزی است. 
از این منظر هم می‌توان به سفر اخیر مایک پنس به اربیل و دیدارش با رئیس اقلیم بدون سفر به بغداد نگریست؛ هر چند قبل از این که این سفر حامی پیامی حمایتی به اربیل باشد، در واقع اعلام نوعی حمایت از معترضان عراقی و اظهار ناخشنودی از عادل عبدالمهدی بود؛ موضعی که همواره واشنگتن در طول یک سال گذشته به اشکال گوناگون بروز داده است.
واقعیت دوم، اما این است که حکومت اقلیم کردستان در بلوک‌بندی‌های منطقه‌ای اساسا متعلق به اردوگاه ریاض و ابوظبی است. البته این علقه اردوگاهی مشترک میان اقلیم و عربستان و امارات دلایل عدیده‌ای دارد، از مانستگی مونوپولی در ساختار قدرت گرفته تا آمیختگی منافع اقتصادی و تنیدگی منافع ژئوپلیتیکی. در این راستا، نزدیکی ریاض و ابوظبی به اقلیم در سال‌های اخیر بسیار مشهود است؛ چه از لحاظ اقتصادی چه سیاسی و در دیگر زمینه‌ها و در بحث همه‌پرسی استقلال اقلیم نیز مواضع ضمنی حمایتی گرفته و حتی برخی منابع گفته‌اند که امارات هزینه اجرای آن را پرداخت کرده است. امارات به ویژه در یک دهه اخیر سرمایه‌گذاری‌های کلان اقتصادی به ویژه در دو بخش نفت و گاز در اقلیم کردستان انجام داده است که بیش از 6 میلیارد دلار است و گفته می‌شود بیش از 200 شرکت اماراتی در اقلیم فعالیت دارند. 
هر چند این تقارب اماراتی و عربستانی با اقلیم با نزاع دو طرف با ترکیه و ایران مرتبط است و به نوعی بازی در حوزه امنیتی پیرامونی محسوب می‌شود، اما انگیزه‌ها فراتر از آن است. 
البته مفروضات جبر جغرافیایی همسایگی با دو قدرت منطقه‌ای ایران و ترکیه، به حکومت اقلیم کردستان اجازه نمی‌دهد در بسط مناسبات خود با ریاض و ابوظبی تا حد ائتلاف پیش رود؛ چیزی که به نظر می‌رسد این دو طرف نیز آن را پذیرفته و درک می‌کنند. جبر جغرافیایی به ویژه در ارتباط با ترکیه، از آن جهت که مولفه‌های روابط حزب دموکرات به عنوان حزب حاکم در اقلیم با این کشور، دیگر تابع آن صورت همپیمانی راهبردی تاریخی خود نیست که در دهه‌های گذشته مفروض تغییر تحولات درون اقلیم بود، بلکه بیشتر متاثر از الزامات همجواری است. البته فارغ از آن، فعلا ترجمان هر دو یکی است و اقلیم، نه در حال حاضر و نه در آینده هم قادر به عبور از این الزامات نیست. از این جهت است که مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم چند روز قبل از عزیمت به ابوظبی، آنکارا را مقصد نخستین سفر خارجی خود انتخاب کرد. نمونه دیگر این مواجهه عملگرایانه را می‌توان عینا در مواضع ارکان قدرت حاکم در اقلیم کردستان در قبال حمله ترکیه به شرق فرات سوریه مشاهده کرد که در بیانیه‌های خود کوچک‌ترین اشاره‌ای به ترکیه نکردند.

کلید واژه ها: صابرگل عنبری اقلیم کردستان عراق ایران ترکیه امارات متحده عربی عربستان سعودی


( ۷ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۱۴ آذر ۱۳۹۸ | ۱۷:۵۶
بارزانی ها بنا بر سابقه مبارزاتی مرحوم ملا مصطفی ودیگران و دیکتاتوری صدام وهرج ومرج سیاسی عراق امروزه ارثیه سلطنتی بیش از رفتارهای امروزی خود دارند.چند صباحی فعال میمانند ولی توسط مردم زحمت کش کردستان چنانچه تغییر جهت رفتار ی ومردمی ندهند حذف میشوند. نمونهائی از ان را در همین مدت کم دیدهایم.کردستان نیروهای دموکراتیک خفته بسیاری دارد.