از رهبران جاه طلب تا رقابت های منطقه ای

برای درک ناآرامی های کنونی خاورمیانه، باید به گذشته نگاه کنیم

۱۰ آذر ۱۳۹۸ | ۱۰:۰۰ کد : ۱۹۸۷۸۴۴ اخبار اصلی خاورمیانه
پس از سیطره پرتغالی ها و آغاز گسترش سیطره انگلیس، ژتوپلیتیک تجارت آزاد اهمیت پیدا کرد. منطقه در آن زمان دوران به نسبت با ثبات تری را تجربه کرد. نفت همواره نعمتی راهبردی نبوده است؛ این ژئوپلیتیک تجارت بود که به لحاظ تاریخی کشورها را جدا کرد.
برای درک ناآرامی های کنونی خاورمیانه، باید به گذشته نگاه کنیم

دیپلماسی ایرانی: ترکیبی از رهبران جاه طلب، نارضایتی تاریخی و طمع قدرت موجب فاجعه کنونی است. برای درک فجایع کنونی در خاورمیانه، باید به تاریخ منطقه نگاه کرد. این منطقه از قرن شانزدهم و آغاز عصر جدید نظام جهانی گرفتار درگیری و نزاع بوده است. موضوع کشف نفت و موقعیت ژئوپلیتیک این منطقه به عنوان پل ارتباطی میان جهان غرب با آفریقا و آسیا نیز بر اهمیت این منطقه افزوده است.

پس از سیطره پرتغالی ها و آغاز گسترش سیطره انگلیس، ژتوپلیتیک تجارت آزاد اهمیت پیدا کرد. منطقه در آن زمان دوران به نسبت با ثبات تری را تجربه کرد. نفت همواره نعمتی راهبردی نبوده است؛ این ژئوپلیتیک تجارت بود که به لحاظ تاریخی کشورها را جدا کرد.

کشورهای خلیج فارس یک باره در معرض نظام جهانی قرار گرفتند و برای اولین بار مجبور به دفاع از خود و برای خود شدند. شاه ایران و ادعاهای سرزمینی او در مقابل بحرین و جزایر سه گانه برای کشورهای خلیج فارس چالش ساز شد. هنوز از حل نسبی این چالش با استقلال بحرین و تأیید حاکمیت ایران بر سه جزیره، مدتی نگذشته بود که منطقه گرفتار جنگ سوم اعراب و اسرائیل شد. آمریکا از اسرائیل حمایت کرد و کشورهای عرب، کشورهای حامی اسرائیل را تحریم نفتی کردند که نتیجه آن افزایش سرسام آور قیمت نفت، انتقال سرمایه و در نتیجه تغییر واقعیت های ژئوپلتیک خلیج فارس بود.

با افزایش اهمیت منطقه، مشکلات و دردسرهای آن نیز افزایش یافت.

از آن زمان هزینه توسعه منطقه با پول نفت تأمین می شود. شاه ایران از پول نفت برای گسترش قدرت بین المللی ایران استفاده کرد و توسعه نادیده گرفته شد. محروم شدن از ثروت نفت، حساسیت سیاسی ایران و تکبر شاه موجب انقلاب و سقوط رژیم او شد. حکومت جدید نیز صدور انقلاب خود به دیگر کشورهای اسلامی را در پیش گرفت و همین سیاست، به بذر بی ثباتی در منطقه تا کنون تبدیل شده است.

صدام چند ماه پس از وقوع انقلاب به ایران حمله کرد و جنگی آغاز شد که به ناآرامی در منطقه منجر شد. او پس از جنگ با ایران، در سال 1990 جنگ دیگری را با کویت آغاز کرد و با ائتلافی جهانی به رهبری آمریکا روبه رو شد که نتیجه آن خروج نیروهای عراقی از کویت و تحریم های سنگین ضد عراق بود. یک دهه بعد هم آمریکا به عراق حمله کرد و حکومت صدام  سقوط کرد. این اقدام چشم انداز ژئوپلیتیک منطقه را از نو شکل داد.

ایران از این آب گل آلود ماهی گرفت و به بزرگترین بازیگر بین المللی در صحنه سیاسی  و اجتماعی در عراق تبدیل شد. نفوذ ایران در لبنان گسترش یافت و به طور مستقیم در مقابله با انقلابی های سوریه ایفای نقش کرد. این کشور که خود از امنیت برخوردار بود، سرک کشیدن در داخل کشورهای آفریقایی و آسیایی را در زیر پوشش دین و تشیع آغاز کرد.

انتظار می رفت روی کار آمدن دولت اوباما در آمریکا صلح و آرامش را به منطقه خلیج فارس به ارمغان آورد. اما توافق هسته ای او با ایران در داخل آمریکا حمایت نشد و کشورهای منطقه نیز آن را نپذیرفتند. کشورهای خلیج فارس مدت هاست که غیر از موضوع هسته ای، نگران رفتارهای ایران هستند. این واقعیت به علاوه در جریان جزئیات قرار ندادن کشورهای منطقه در مورد توافق هسته ای، موجب عدم پذیرش این توافق از سوی آنها شد.

این تصور که آمریکا خاورمیانه را ترک کرده و برای ایجاد توازن در برابر چین به شرق آسیا روی آورده است، به اعتماد کشورهای خلیج فارس به تعهد آمریکا به امنیت در این منطقه ضربه زد.

انتخاب دونالد ترامپ روح تازه ای را در منطقه دمید و این امید به وجود آمد که رهبری قاطع وی اوضاع را در منطقه عادی کند. اما تا کنون به نظر می رسد این انتظار، رویایی بیش نبوده است.

این ها ریشه های ناامنی تاریخی در منطقه هستند. ترکیبی از منابع راهبردی، رهبران جاه طلب، نارضایتی های تاریخی، رقابت های قدرت های بزرگ، کشورهای آسب پذیر، منافع مالی و اقتصادی و رقابت تسلیحاتی این نقطه از جهان را به به منطقه بی ثبات و آسیب پذیر تبدیل کرده است که در آن هیچ اقدامی، صلح را تضمین نمی کند.

منبع: نشنال / تحریریه دیپلماسی ایرانی

کلید واژه ها: خاورمیانه ایران کشورهای عربی کشورهای عربی حاشیه خلیج شاه ایران ایالات متحده امریکا ایران و امریکا توافق هسته ای ایران


( ۱۵ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۱۲ آذر ۱۳۹۸ | ۰۳:۱۸
خاورمیانه پس از شکست ایران ورم شرقی توسط اعراب وشبه جریره عربستان پس از تشکیل دولت عثمانی وشکست کامل رم شرقی و خلیفه گری عربی در بغداد توسط مغولان در اختیار دولت عثمانی قرار گرفت.حضور اروپائیان در بخش های جنوبی و شبه جزیره عربستان جهت تحریک اعراب و ساکنین فلسطین وسوریه وعراق جهت تضعیف دولت عثمانی که در اروپا پیشرفت های قابل ملاحظه داشت همواره دیده میشد. پس از شکست عثمانی در جنگ اول این مناطق در اختیار فرانسه وانگلستان قرار گرفت وتقسیم شد.اروپائیان این مناطق را عربی تصور کردند و اعراب شبه جزیره عربستان نیز این نظر را داشتند ولذا عربستان را با توجه به حرکات نظامی ال سعود در اختیار انان قرار دادند و برادران هاشمی را که پرده دار وحاکم مکه بودند در عراق واردن به سلطنت نشاندند ودر سوریه همین گونه شد. عراق وسوریه حکومتهای هاشمی را نپذیرفتند وبدون داشتن زیربناهای اقتصادی واجتماعی حکومت های جمهوری نظامی ایجاد کردند. این را؟اشتباه نکنید جمهوری پایه های نگهدارند ان قدرتی است یا سرمایه دار است ویا قدرتهای روشنفکری مخفی سازمان داده شده ویا نظامی و....اینکه میگویند جمهوری نظر مردم است باد هواست. حکومت هاشمی فقط در اردن دوام اور.د.سیستم حکومت جمهوری برای خود اصل واصولی دارد وبرپایه قدرت وتوانائی سرمایه دار ویا فرهنگ و سازمان روشنفکری مخفی اروپائی و....استوار است. این سیستم در امریکا وفرانسه دویست سال است تجربه اندوزی میکند.در خاورمیانه با طوایف و دین ومذهب گوناگون این سیستم پا؟توجه به حتی الگوبرداری ناصحیح و تنشهای جهانی بعد از جنگ اول ودوم دچار تنش واشوب شد. جمهوری ها بیشتر نظامی شدند .چرای ان مشخص است قدرت دیگر جانشین که سرمایه دار و انجمن های مخفی سراسری باشد وجود نداشت.زمانی که جمهوریها براساس قدرت شدند ونه؟توانائی مالی وسازمانی وتربیتی همه در تکاپوی بدست گیری قدرت شدند.برخورد زیادشد.در خاورمیانه از حدود هزار سال وبیشتر از قبل از میلاد بجز دولت ایران ورم شرقی و خلیفه گری عربی و دولت عثمانی دولت دیگری وجود نداشت.همه دولت های خاورمیانه جدیدالتاسیس بر اساس تاریخ بسیار کهن است و تاسیس دولت اسرائیل نیز توسط یهودیان خارج از منطقه مزید علت شد.