نقدی بر اظهارات دو نفر از چهره های تسخیر لانه جاسوسی

جوامع هیجان زده

۲۱ آبان ۱۳۹۸ | ۱۸:۰۰ کد : ۱۹۸۷۴۵۶ اخبار اصلی خاورمیانه
محمد طبیبیان در یادداشتی می نویسد: جوامع هیجان زده از کاری پشتیبانی کنند فضیلتی برای آن کار و زمینه محکمه پسندی برای آن ایجاد نمی کند. ما همه دچار این حالت ها می شویم و شده ایم، طبیعی است اما باید مراقب باشیم آخرین نفری نباشیم که به هوش می آییم، یا آن گم شده ای که هرگز به هوش نمی آید.
جوامع هیجان زده

نویسنده: دکتر محمد طبیبیان

دیپلماسی ایرانی: روز سیزده آبان، سال روز حادثه تسخیر سفارت آمریکا توسط تعدادی دانشجو در سال 1358 بود .به مناسبت این حادثه مطالب بسیاری در فضای مجازی منتشر شده و نکات موافق و مخالف فراوان مطرح شده است. از جمله  دیدگاه دو نفر که هر دو اهل سیاست و اهل قلم هستند را می توان به عنوان نمونه دو طرف بحث مورد توجه قرار داد. یکی آقای عباس عبدی است که خود در آن حادثه مشارکت داشت و هنوز از آن دفاع می کند. دفاع ایشان بر مبنای این خط استدلال است که در آن زمان خیل های بزرگی از مردم به خیابان آمدند و از این حادثه حمایت کردند و گروه گروه از طبقات اجتماعی و اقشار در تعجیل و سبقت بودند در رساندن خود به خیابان محل سفارت آمریکا و اعلان حمایت، یا صدور بیانیه.... 

از طرف دیگر نظر آقای دکتر احمد پورنجاتی؛ یک غلطی کرده اید، من و ما هم در عالم خلسه و نفرت از  مستبد فراری، “در حال و هوای ضد امپریالیستی، برای آن کار خلاف عرفتان هورا کشیده ایم. حالا بعد از چهل سال از اشغال سفارت که، طشت فاجعه اش بر زمین افتاده، همچنان زور می زنید که با حرافی، ماست مالی اش کنید؟!“ پیشنهاد: سکوت شرمگینانه 

این دو نظر مخالف را به عنوان نمونه آوردم. اما لازم می دانم توجه جناب آقای عبدی را به مجموعه های متعدد پژوهش، کتاب و مقاله پیرامون رفتار رمه وار و هیجانی جوامع در زمان های خاص، که توسط روانشناسان و جامعه شناسان انجام شده، جلب کنم. یکی از قدیم ترین این کتاب ها توسط چارلز مکی کی نوشته شده تحت عنوان "اوهام و هیجانات خارق العاده جوامع و دیوانگی جمعیت ها" که در سال 1841 چاپ شده است. این کتاب پیوسته چاپ شده است. یک نقل قول از کتاب مزبور: 

"در مرور بر تارخ ملت ها، ما در می یا بیم که ملت ها هم مانند افراد هیجان ها و ویژگی های خاص از خود نشان می دهند؛ دوران های هیجان و بی احتیاطی را از سر می گذرانند، هنگامی که توجه نمی کنند که چه می کنند. می بینیم که اجتماع ها ناگهان توجه خود را به یک نکته معطوف می کنند، و در پیگیری آن تا مرحله دیوانگی به جنبش می آیند؛ می بینیم که میلیون ها نفر به ناگاه و با هم با یک خیال احاطه می شوند و به دنبال آن می دوند تا این که توجه و ذهن آنان با یک ایده جدید جذاب تر از قبلی پر شود... به درستی گفته شده که انسان ها به صورت رمه فکر می کنند؛ دیده شده که به صورت رمه دچار دیوانگی می شوند، در حالی که فقط به تدریج و یک به یک به هوش می آیند." 

این که جوامع هیجان زده از کاری پشتیبانی کنند فضیلتی برای آن کار و زمینه محکمه پسندی برای آن ایجاد نمی کند. ما همه دچار این حالت ها می شویم و شده ایم، طبیعی است اما باید مراقب باشیم آخرین نفری نباشیم که به هوش می آییم، یا آن گم شده ای که هرگز به هوش نمی آید. البته این حادثه هم، مثل تحریم، کاسبان خود را یافته، بیشتر در حیطه قدرت نه اقتصاد، که به دنبال تداوم حال و هوای آن هستند. اما معلوم نیست که به هوش نیامده باشند فقط از کسب و کار دفاع می کنند موضع این دسته قابل فهم تر است./راهبرد

کلید واژه ها: تسخیر لانه جاسوسی تسخیر سفارت امریکا ایالات متحده امریکا


( ۷ )

نظر شما :

علی ۲۱ آبان ۱۳۹۸ | ۱۹:۵۴
امثال عباس عبدی باید بعد از 40 سال جواب پس بدهند که آن حرکت زشت و ضد ملی چه منفعتی به غیر از جنگ تحریم داشته؟ آیا نمی بینند از این عدم روابط و خلا ایجاد شده کشور های همسایه چه استفاده ها کردند آیا آن شعار نه شرقی نه غربی این بود که امریکا را بیرون بیاندازیم و بعد بیافتیم در دامان روس چین که انها هم اینجور با ما بازی کنند! اقای عبدی چند روز پیش در یک شبکه خارجی گفتند مردم پاکستان هم آن موقع از کار ما خوشحال شدند!!!! چرا اینقدر استاندارد های خودمان را می اوریم پایین؟ چیزی به فکر من ایرانی نمیرسید به غیر از اینکه یکسری از این وضع موجود نفع میبرند و شاید امثال عبدی و همفکرانش هم جز آن دسته هستند
ابراهیم قدیمی ۲۱ آبان ۱۳۹۸ | ۲۲:۵۱
هیچگاه حرکت دانشجویان در وارد شدن به سفارت امریکا که مطمئنا با اصول دیپلماتیک سازگاری نداشت و برخی از روز اول در بحث های خیابانی انرا حرکتی بی مطالعه وعاقبت نیاندیش عنوان میکردند درست تحلیل نشد و خطا کار مشخص نشد. به تصور من دانشجویان رهائی از حاکمیت موقت را که با خواسته امام ومردم هم اهنگی نداشت در ورود به سفارتخانه دیدند. زمانی که مطلب بیان شده توسط جناب پورنجاتی را که شما اورده اید بررسی دقیق کنیم میبینیم اغلاط زیادی دارد. ایشان میگوید غلطی کردهاید ابتدا باید عرض کنم هیچ کس بجز خائنین غلطی انجام نمی دهد وتصور دارد صحیح است. اینکه حرکتی نتیجه مطلوب ندهد را نمیتوان گفت غلط است. عوامل بسیار دیگری در نرسیدن به هدف موثر است.این غلط اول ودوم میگوید ان مستبد فراری که ان مستبد فراری نبود رفت که بمیرد وحاکمیتی برروی یک ستون بود وتصور نمیکرد روزی مردنی شود واتفقا زود مردنی شد وستون با ارزش دیگری وتوان جانشینی نداشت واماده نکرده بود. ضمن انکه مقبول عمومی هم نبود. پس این غلط دوم است وسوم انکه رژیم موقت گرچه مرحوم بازرگان شخصیت قابلاحترام و از نظر مالی سالم بود ولی تحول طلب وانقلابی نبود فولکس واگن قدیمی بود حتی با خواسته های سیاسی حرکت امام در پانزده خرداد اشنائی کامل نداشت . بعنوان نماینده طیفی خوب بود ولی بعنونا ان نخست وزیر دولت انقلابی مناسب نبود. گرچه اعلامیه پانزده خرداد ۴۲ ایشان این بود که خونخوار خون میخواهد و خشونت را؟نفی میکرد ولی خواسته سیاسی مردم وامام را نمیشناخت. غرق در تفکرات خود بود. با مردم زمانه هم گام نبود و در اثر نبود شخصیت جانشینی و به پشتوانه حضرت امام نخست وزیر شده بود شده بوو و خواسته مردم وحاکمیت را درست نشناخته بود وحتی کمی در جهت ان نبودپس غلط سوم غلط دولت موقت بود وبهمین دلیل هم امام انرا انقلاب دوم نامیدند.این حرکت بیش از انچه حرکتی ضد امریکائی باشد حرکتی ضد نیروی داخلی قدیمه فوق لیبرال بود.بهمین دلیل هم در کاغذ های ریش ریش شده دنبال مستند هائی از ارتباطات داخلی بودند. اینکه جناب پورنجاتی همراه با مردم هورا کشیدید وندانستند حرکت دانشجویان حرکتی ضد امریکائی نبو د ضد لیبرالیسم داخلی بود این هم غلط چهارم . بازرگان رفت بنی صدر امد واین غلط پنجم انقلاب بسیار طول کشیدتا مهره های خود را شناخت در ان موقع بود که جنگ تحمیلی هم شروع شده بود. اشتباه ما در این بود که حرکتی انقلابی در خواسته های داخلی در تغییرات اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی داخلی رابه حرکتی ضد امریکائی در سیاست خارجی تبدیل کردیم.عده ای در داخل در سیاست خارجی همواره شعار دادند ولی از نظر سیاست داخلی در موارد مختلف چیزی نگفتند.امریکا را سپر بلای خود کردند. پیراهنی که اید ا ز او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند.از انقلاب ومرگ بر این وان تجار محترم قبا ساختند.
خیری ۲۲ آبان ۱۳۹۸ | ۲۳:۴۷
و صد البته جناب عبدی و دوستانش سنگ بنای نامبارک و نامیمونی را گذاشتند که از آن زمان به بعد هر خیره سر ،خودسر ،آتش به اختیاری ، بالا رفتن از دیوار سفارت را راحت ترین و سهلترین نمایش برای شومن بازی خود دانست و نزدیک به چهل سال بعد این حادثه برای سفارت عربستان هم تکرار شد و شد انچه که نباید میشد مدافعان دیروز و امروز حرکت هایی از این دست مرگ تمدن و تولد بربریت را جشن گرفته اند