آیا عربستان و امارات از طریق کاهش تنش با ایران به دنبال تجزیه یمن هستند؟

موازنه قوا میان تهران و واشنگتن، سیاست جدید ریاض و ابوظبی در منطقه

۱۵ مرداد ۱۳۹۸ | ۱۷:۰۰ کد : ۱۹۸۵۳۸۸ خاورمیانه انتخاب سردبیر
قاسم محب علی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی تصریح کرد: ریاض و ابوظبی هم سعی دارند که با ایجاد ارتباط با تهران و همزمان با آن با ایالات متحده آمریکا، در یک موازنه قوا منافع خود را بیشتر و بهتر پی بگیرند. چون به هرحال جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرت های بلامنازع در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه است و بدون تعامل با ایران نمی توان در این منطقه برنامه ها و منافع خود را پیش برد. از آن سو مسئله حضور آمریکا برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم بسیار مهم است. لذا اکنون ریاض و ابوظبی به دنبال یک موازنه قوا هستند.
موازنه قوا میان تهران و واشنگتن، سیاست جدید ریاض و ابوظبی در منطقه

گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – اگرچه طی روزها و هفته‌های اخیر پالس‌های مثبتی از جانب عربستان سعودی و امارات متحده عربی نسبت به پایان دادن به جنگ یمن و کاهش خصومت با جمهوری اسلامی ایران مطرح شده، اما بسیاری معتقدند که در پسِ این تغییر رفتار ریاض و ابوظبی اهداف و منافعی پنهان است که در راستای همان سیاست های پیشین این دو بازیگر برای تمین منافع واشنگتن و تل آویو قرار دارد. لذا باید این تغییر رفتار عربستان سعودی و امارات متحده عربی را با یک دیده شک و تردید مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد؛ از این رو دیپلماسی ایرانی بررسی این مسئله را در گفت و گویی را با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، رئیس سابق اداره کل خاومیانه وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب پی گرفته است که در ادامه از نظر خواهید گذراند:

اگرچه طی روزها و هفته های اخیر ریاض و به خصوص ابوظبی پالس هایی مبنی بر پایان دادن به جنگ یمن و نیز کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران را مطرح کرده‌اند، اما بسیاری معتقدند که این رفتار معنادار عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یک سناریو برای خرید زمان به منظور بازیابی توان نظامی، امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک و به ویژه اقتصادی است و در سناریویی دیگر این احتمال وجود دارد که ریاض و ابوظبی با این اقدام به دنبال نزدیکی با تهران برای پایان دادن به جنگ یمن و در ادامه تجزیه این کشور به دو قسمت شمالی و جنوبی هستند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

در ابتدا باید عنوان کنم این دست اقدامات و پالس های ابوظبی و ریاض در خصوص پایان دادن به جنگ یمن و کاهش تنش با ایران بسیار مهم است، چرا که می تواند به ثبات و افزایش امنیت در منطقه خاورمیانه کمک شایانی بکند. از این رو جمهوری اسلامی ایران باید از تمامی این فرصت ها نهایت استفاده را در شرایط حساس کنونی ببرد. افزون بر این مسئله با توجه به نکاتی که شما گفتید اساسا مسئله تجزیه یمن شمالی و جنوبی به واسطه نزدیکی ریاض و ابوظبی به تهران امکان تحقق ندارد، چراکه اولاً ساختار و بافتار جمعیتی قومی – مذهبی یمن به گونه ای است که قسمت شمالی این کشور به اقوام زیدی تعلق دارد که طرفدار حوثی ها و انصارالله یمن هستند که در مناطق کوهستانی و نزدیک مرزهای عربستان زندگی می کنند. اما مناطق جنوبی این کشور که عمدتا سواحل و بنادر یمن را شامل می شود به اقوام اهل سنت تعلق دارد. بنابراین با این بافتار و ساختار قومی و مذهبی اساسا مسئله یمن شمالی و جنوبی نمی تواند در دستور کار عربستان و امارات متحده عربی برای تجزیه این کشور قرار بگیرد. علاوه بر آن طی سال های گذشته مسئله تجزیه یمن هم همواره در دستور کار دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به عنوان راه حلی برای پایان دادن به جنگ در این کشور بوده است، اما یقینا شرایط داخلی و اقتضائات سیاسی این کشور اکنون به هیچ وجه اجازه تجزیه این کشور را نمی دهد. 
در کنار آن این نکته بسیار مهم را هم باید در نظر داشت که جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای آغاز تنش در این کشور تا به امروز خواستار حل مشکل و چالش ها از طریق گفت و گو و مذاکرات یمنی – یمنی، بدون دخالت هیچ بازیگر و کشوری بوده است. این مواضع نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه به دنبال تجزیه این کشور نیست و از هر اقدامی در این خصوص هم خودداری خواهد کرد. لذا اگر ریاض و ابوظبی هم در یک سناریوی بسیار بدبینانه به دنبال این مسئله از طریق تهران هستند یقیناً چنین مسئله روی نخواهد داد. البته این نکته هم ناگفته نماند که خود عربستانی ها نیز از تجزیه یمن و تشکیل یک دولت نزدیک به سیاست های تهران در کنار مرزهای خود به شدت بیمناک است. لذا اگر چه در شرایطی می توان تجزیه کشور یمن را به زیدی - سنی ممکن دانست، اما عربستان سعودی به شدت با آن مخالف است. چون یک دولت زیدی  متحد ایران را در همسایگی خود تحمل نمی کند.

اما این تعدیل نگاه ریاض و ابوظبی نسبت به سیاست های تهران ناشی از چیست؟ آیا تحولات چند هفته اخیر در تنگه هرمز و خلیج فارس و افزایش ناامنی در این منطقه برای انتقال انرژی سبب این واکنش ها شده است؟

این مسئله تا اندازه ای می تواند نزدیک به واقعیت باشد. به هر حال عربستان سعودی و امارات متحده عربی از همان ابتدا تلاش داشتند به طور مستقیم با جمهوری اسلامی ایران درگیر نشوند، بلکه با حضور نیروهای نظامی آمریکایی این وظیفه را واشنگتن انجام بدهد. در این راستا زمانی که دونالد ترامپ از برجام خارج شد، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر این باور بودند که اکنون امکان درگیری ایران و آمریکا بیش از هر زمان دیگری وجود دارد، بدون آنکه مستقیماً پای ریاض و ابوظبی به این تنش کشیده شود. اما با ساقط شدن پهپاد آمریکایی و تحولات بعد از آن اکنون امنیت منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز وارد یک برهه جدید و حساسی شده است که تمام این برنامه های ریاض و ابوظبی را به هم ریخت، چرا که این اقتضائات جدید می‌تواند مسئله انتقال انرژی و کالا را برای کشورهای پیرامونی دچار چالش کند.
 از این رو اکنون عربستان سعودی و به خصوص امارات متحده عربی به اتخاذ یک سیاست جدید دست زده اند که بتوانند با تغییر مواضع خود در قبال جمهوری اسلامی ایران، شرایط را به سمتی پیش ببرند که از همه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای برای دستیابی به منافع و اهداف خود کمال استفاده را ببرند.
 به هرحال همه کشورها به دنبال ایجاد شرایطی هستند که بتوانند از طریق آن به منافع خود دست پیدا کنند. لذا اکنون به نظر می‌رسد که ریاض و ابوظبی هم سعی دارند که با ایجاد ارتباط با تهران و همزمان با آن با ایالات متحده آمریکا، در یک موازنه قوا منافع خود را بیشتر و بهتر پی بگیرند. چون به هرحال جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرت های بلامنازع در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه است و بدون تعامل با ایران نمی توان در این منطقه برنامه ها و منافع خود را پیش برد. از آن سو مسئله حضور آمریکا برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم بسیار مهم است. لذا اکنون ریاض و ابوظبی به دنبال یک موازنه قوا هستند.

ولی در کنار نکاتی که به آن اشاره داشتید اکنون تلاش‌هایی از جانب ایالات متحده آمریکا برای ایجاد ائتلاف بین‌المللی نظامی و امنیتی در تنگه هرمز و خلیج فارس به منظور اسکورت کشتی های تجاری و نفتکش ها شکل گرفته است. آیا این اقدام که با حمایت مالی برخی از کشورهای منطقه در حال پیگیری است با هدف محدود کردن ایران در این آبراه مهم انجام نمی شود؟

بله. اگر چه ایجاد ائتلاف نظامی بین المللی در وهله اول به ضرر ایران خواهد بود، اما یقین بدانید به هر میزان که شرایط امنیتی تنگه هرمز و خلیج فارس دستخوش تحولات شود، علاوه بر ایران، کشورهای پیرامونی هم به همان میزان درگیر خواهند بود. به هر حال مسئله "امنیت" و "ناامنی" دو مقوله ای است که به شدت فراگیر هستند. یعنی نمی توان این انتظار را داشت که با ایجاد ناامنی در یک کشور، همسایگان آن در امنیت به سر ببرند. لذا یقین بدانید اگر ناامنی ایران در منطقه تنگه هرمز و خلیج فارس دستخوش تحولاتی شود، این ناامنی با شدت بیشتری به عربستان سعودی و به خصوص امارات متحده عربی انتقال پیدا خواهد کرد. 
اتفاقا ریاض و ابوظبی با اشراف بر همین مسئله است که اکنون یک سیاست سکوت معنادار را در قبال ائتلاف بین المللی مدنظر آمریکا در تنگه هرمز در پیش گرفته اند و تنها در این میان بحرین به صورت آشکار و عیان حامی و میزبان این طرح کاخ سفید بوده است. این در حالی است که برخلاف سیاست های چندسال گذشته، عربستان سعودی و امارات متحده عربی حداقل در ظاهر هیچ‌گونه همراهی را با این طرح نشان نداده اند. چون می‌دانند این برنامه می‌تواند علاوه بر ایران، امنیت خود آنها را هم بیش از پیش درگیر کند. 

در کنار تمام این سناریوها برخی معتقدند که این احتمال نیز وجود دارد که عربستان سعودی و امارات متحده عربی از جانب دونالد ترامپ با این هدف مسئله کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران را مطرح کرده اند که بتوانند در آینده به عنوان پل ارتباطی ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در قالب یک میانجیگر در کاهش تنش به ایفای نقش بپردازند. تحلیل شما در این رابطه چیست؟

 این سناریو یک سناریوی دو بعدی است. یعنی احتمال دارد در یک سو این خود عربستان سعودی و امارات متحده عربی باشد که با هدف میانجیگری در تنش ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران به دنبال پایان دادن خصومت خود با تهران باشند و در یک سوی دیگر این احتمال وجود دارد که اساساً این دونالد ترامپ و کاخ سفید باشد که عربستان سعودی و امارات متحده عربی را مجاب به کاهش تنش با ایران کرده باشند که بتوانند در ادامه از ظرفیت این دو کشور برای مذاکره با ایران استفاده کنند. اما فارغ از این دو نگاه باید پذیرفت که به هر حال عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ایالات متحده آمریکا و هر کشور دیگری به دنبال منافع خود است. 
از این رو همسویی این بازیگران لزوماً به معنای این نیست که این بازیگران منافع مشترک راهبردی طولانی مدتی با هم دارند. به عبارت دیگر اگرچه در ظاهر افزایش تنش میان تهران و واشنگتن می‌تواند یه سود عربستان و امارات و با همراهی ریاض و ابوظبی انجام شود، اما خود عربستانی‌ها و اماراتی ها هم معتقدند که در بلند مدت این تنش نمی تواند منافع آنها را تامین کند. لذا به هر میزان که این تنش افزایش پیدا کند به همان میزان هم نگرانی های عربستان سعودی و امارات متحده عربی نسبت به آینده منطقه بیشتر و پررنگ تر خواهد شد. 
بنابراین می توان این احتمال را هم داد که اگر مناسبات کنونی عربستان سعودی و امارات متحده عربی با جمهوری اسلامی ایران رو به بهبودی بگذارد شرایط برای کاهش تنش در منطقه هم پی گرفته شود. به خصوص که امارات متحده عربی و عربستان سعودی اکنون از نظر اقتصادی و تجاری هم با چالش‌های جدی روبه‌رو هستند و نیاز دارند که با افزایش امنیت و کاهش تخاصم در منطقه، شرایط را برای بهبود وضعیت اقتصادی خود فراهم کنند. ما نباید فراموش کنیم که طی این سال ها مناسبات کلان اقتصادی و تجاری میان جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی وجود داشته که با برخی سیاست‌ها این روابط تحت الشعاع قرار گرفته است. اما شرایط کنونی بیش از آنکه به ایران ضربه بزند، اکنون چالش هایی را برای امارات ایجاد کرده است. بنابراین خود این بازیگران هم اکنون به دنبال بازخوانی سیاست های خود در منطقه هستند.


( ۹ )

نظر شما :