ساقط شدن پهپاد آمریکایی بر حساس شدن مناسبات امنیتی منطقه تاثیر گذاشته است

اتحاد داخلی، افزایش توان موشکی و استیفای حقوق هسته ای در سایه جنگ

۰۲ تیر ۱۳۹۸ | ۱۵:۰۰ کد : ۱۹۸۴۳۷۷ اخبار اصلی خاورمیانه
محمد صالح صدقیان در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون تاثیر اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی بر مناسبات امنیتی منطقه بر این نکته تاکید دارد: علیرغم اینکه اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی به روشنی ثابت کرد که خط قرمز ایران امنیت مرزهای این کشور است، اما باز نمی توان حساسیت زا بودن این اقدام بر تحولات منطقه چشم پوشی کرد و در کل به نظر می رسد که اکنون همه طرف ها باوجود این که تمایلی به تنش نظامی ندارند، ولی دست ها روی ماشه رفته است. اتفاقاً کشورهای مانند عربستان سعودی در کنار اسرائیل با اشراف بر این حساسیت ها، سعی دارند شرایط را به سمت جنگ نظامی بکشانند.
اتحاد داخلی، افزایش توان موشکی و استیفای حقوق هسته ای در سایه جنگ

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – بعد از اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی بسیاری بر این باورند که حساسیت های مناسبات منطقه خاورمیانه از منظر امنیتی به نقطه شکننده ای رسیده است که با کوچک ترین حرکت آتش تنش و جنگ نظامی در خلیج فارس را شعله ور خواهد کرد. اما به واقع تاثیر ساقط شدن پهپاد آمریکایی بر مناسبات امنیتی منطقه چه بوده است؟ دیپلماسی ایرانی پیرامون بررسی این مسئله، گفت وگویی را با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:  

بعد از اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد آمریکایی و واکنش های واشنگتن و دیگر کشورها بسیاری بر این باورند که خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس به منطقه ملتهب و حساس بدل شده است که با کوچک ترین تحریکی می تواند بستر یک تنش و جنگ نظامی گسترده را شکل دهد؛ ارزیابی کلی شما از وضعیت کنونی منطقه چیست؟

ببینید اساساً حساسیت و التهاب منطقه خاورمیانه، نه از پنج شنبه گذشته و بعد از ساقط شدن پهپاد متجاوز ایالات آمریکا، بلکه از اقدام ۱۸ اردیبهشت سال گذشته میلادی کاخ سفید در خروج از برجام شروع شده و در طول ۱۴ ماه گذشته این حساسیت و التهاب با شدت و ضعف پیگیری شده است. البته به نظر من بعد از اقدام تهران در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی قدری بر حساسیت ها افزوده شده است؛ هرچند که پیش از آن ایالات متحده آمریکا با قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروه‌های تروریستی خود، انفجار مشکوک در بندر فجیره امارات متحده عربی و حمله به دو نفتکش در دریای عمان پیش زمینه را برای افزایش التهاب و حساسیت شکل داده بود. پس این منطقه به شکل جدی وارد یک مرحله شکننده و حساسی رسیده است که با کوچکترین اقدام اشتباه می تواند کانون بحران جدی در خاورمیانه بدل و حتی جهان شود. چون ایجاد ناامنی در این منطقه به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن عرضه انرژی در جهان است. ولی در مجموع کانون بحران، التهاب و حساسیت در منطقه، نه به واسطه اقدامات ایران در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی، بلکه به واسطه تحرکات و تحریکات کاخ سفید و کشورهای همسو با منطقه صورت گرفته است. به خصوص اینکه بعد از ثابت شدن پهپاد آمریکایی جمهوری اسلامی ایران به طور صریح و آشکار زمان و مکان آغاز پرواز، مسافت و ارتفاع طی شده، مختصات محل اصابت و سقوط پهپاد را اعلام کرده و در این راستا مقامات نظامی ایرانی به طور صریح عنوان داشتند که در زمان ورود این پهپاد به مرز چندین بار به آن هشدار داده شده است و بعد آن را مورد هدف قرار دادند. در برابر این سناریوی تهران، آمریکایی ها چند موضع متناقض گرفته اند که پهپادی از جانب ایالات متحده آمریکا پرواز نکرده است، بعد اعتراف کردند که این پهپاد در آب‌های بین‌المللی بوده است و درنهایت اعتراف به ساقط شدن آن داشتند. پس می بینید که شواهد و دلایل کدام طرف قوی‌تر است. با این وجود و علیرغم اینکه این اقدام به روشنی ثابت کرد که خط قرمز تهران امنیت مرزهای این کشور است، اما باز نمی توان حساسیت زا بودن این اقدام بر تحولات منطقه چشم پوشی کرد و در کل به نظر می رسد که اکنون همه طرف ها علیرغم این که تمایلی به تنش نظامی ندارند، ولی دست ها روی ماشه رفته است. اتفاقاً کشورهایی مانند عربستان سعودی در کنار اسرائیل با اشراف بر این حساسیت ها، سعی دارند شرایط را به سمت جنگ نظامی بکشانند. 

در راستای همین نکته شما شاهدیم که در سایه نوعی انفعال دیپلماتیک دونالد ترامپ در ساقط شدن پهپاد آمریکایی برخی از مقامات و شخصیت‌های بحرینی، اماراتی، عربستانی و اسرائیلی حملات تند و تقریباً بی سابقه ای به رئیس جمهوری ایالات متحده داشتند. دلایل این واکنش‌ها در ۷۲ ساعت گذشته چیست؟ آیا این بازیگران منطقه‌ای به واقع خواهان تنش نظامی ایران و ایالات متحده آمریکا هستند؟

بدون شک چنین است این کشورها به خصوص اسرائیل همواره به دنبال یک تنش نظامی برای نابود کردن جمهوری اسلامی ایران بوده است.

ولی در صورت هر گونه تنش تهران – واشنگتن این کشورها بیشترین آسیب و خسارت را در همان ساعات و روزهای اولیه تنش خواهند دید؟

ببینید مسئله خسارت نیست؛ بلکه چند نکته بسیار مهم دیگر را در خصوص دلایل بروز این واکنش ها دید. اول اینکه به واسطه تحولات یمن اکنون امنیت عربستان سعودی به شدت زیر سوال رفته است. به عبارت دیگر اکنون نقطه ضعف ریاض جنگ یمن است. در حال حاضر شرایط به جایی رسیده است که تقریبا می توان گفت یمن می تواند همه مناطق عربستان سعودی را مورد حمله موشکی و پهپادی قرار دهد و این در ۷۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده است. در کنار آن تحولات سوریه، لبنان و فلسطن هم نقطه حساسیت برانگیز اسرائیل در برابر تهران است.  پس این بازیگران از عربستان تا بحرین و اسرائیل کانون حملات و ناامنی های خود را، نه نیروهای انصارالله و حوثی های یمنی، حزب الله، حماس و جنبش جهاد اسلامی که جمهوری اسلامی ایران می دانند. لذا سعی دارند با یک تنش نظامی، تهران را از این حمایت‌ها دور کنند. اما نکته بسیار مهم تر ناظر بر این واقعیت است که اسرائیل، بحرین و عربستان سعودی در طول این سال‌ها با تکیه بر هژمونی، هیمنه و قدرت نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا بوده است که هرگونه موضع و اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران را انجام داده اند. اکنون که تهران یک پهباد چند صد میلیون دلاری و پیشرفته ایالات متحده آمریکا را ساقط می‌کند و در برابر آن واشنگتن، نه تنها واکنشی نشان نمی دهد، حتی دونالد ترامپ از اقدام جمهوری اسلامی ایران در ساقط نکردن هواپیمای جاسوسی دیگری که نزدیک به ۴۰ سرنشین داشته است، تشکر می کند. این نشان می دهد که آن هیمنه و قدرت نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا که این کشورها به آن دل خوش کرده بودند در برابر جمهوری اسلامی ایران فرو ریخته است و یا حداقل کارایی خود را در شرایط کنونی ندارد. شرایط زمانی بدتر می شود که دونالد ترامپ به ادعای خود مانع از حمله نظامی آمریکا به مواضع ایران شده است. این سخنان دو حالت بیشتر ندارد؛ یا به واقع آمریکا می‌خواسته این حمله صورت بگیرد و به دلیل ترس از تبعات واکنش های تهران از آن منصرف شده، یا از اساس این مواضع دونالد ترامپ یک بلوف سیاسی است که در هر دو صورت این سخنان نشان از ضعف ایالات متحده آمریکا می دهد و یک آمریکای ضعیف چیزی نیست که مطلوب نگاه منامه، ریاض و تل‌آویو باشد. چون این بازیگران، حتی اگر به صورت مقطعی هم شده باشد به دنبال یک تنش کوتاه مدت نظامی ایالات متحده آمریکا با ایران هستند.

در تقابل با نگاه شما بسیاری معتقدند که چیزی به نام تنش کوتاه مدت و مقطعی نظامی وجود ندارد. چون اگر ایالات متحده آمریکا به واسطه تحریکات این بازیگران دست به ماشه علیه جمهوری اسلامی ایران ببرد، تبعات آن بسیار گسترده خواهد بود؟

در این خصوص دو سناریو وجود دارد. هر دو سناریو هم جنگ تمام عیار را رد می کند چون، نه ایران و نه امریکا به دنبل جنگ تمام عیار نیستند، به خصوص که اکنون ایالات متحده آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست و شرایط تبلیغاتی به گونه‌ای حساس است که واشنگتن نمی تواند به سمت یک جنگ نظامی پیش رود. چون تبعات سیاسیئ اقتصادی  آن نابود کننده تمام دستاوردهای اقتصادی ترامپ برای امریکا در این سه سال خواهد بود. از طرف دیگر هم اخیراً کنگره انتقادات جدی به سیاست های ترامپ در خصوص ایران داشته است و حتی کار به کاهش اختیارات نظامی رئیس جمهوری که شنیده شده است. این به معنای آن است که دونالد ترامپ هم چندان خواهان جنگ و تنش با ایران نیست، اگر چه برخی از بازیگران منطقه ای خواهان آنند؛ 
اما در خصوص دو سناریو، این سناریوها بر این واقعیت تاکید دارند که تحولات منطقه یا به سمت یک تنش کوتاه مدت و مقطعی نظامی کشیده خواهد شد و یا شرایط برای شکل گیری جنگ سرد اطلاعاتی و امنیتی پیش خواهد رفت. تعیین کننده هر کدام از این سناریوها جمهوری اسلامی ایران است، نه آمریکا. چون اگر چه ایالات متحده می تواند جنگ را آغاز کند، اما این تهران است که می‌تواند آن را مقطعی و کوتاه مدت کند و یا یک جنگ سرد را شکل دهد. برای هر کدام از این سناریوها هم دلایلی وجود دارد که می‌توان عنوان داشت که تهران با توجه به اقتضائات مکانی و زمانی می‌تواند میان جنگ کوتاه مدت و جنگ سرد اطلاعاتی و امنیتی یکی را انتخاب کند.
در این راستا اگر شرایط به سمت یک جنگ مقطعی پیش رود از یک سو اتحاد و انسجام داخلی میان نیروهای سیاسی، شخصیت ها و جناح ها شکل خواهد گرفت، به گونه‌ای که حتی منتقدین جمهوری اسلامی ایران هم در این اتحاد حضور خواهند یافت. از طرف دیگر گسل میان مردم با دولت و حکومت پر خواهد شد و به یک اتحاد میان آنان خواهد انجامید. از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران علاوه بر آن که می‌تواند مشکلات و چالش های معیشتی و اقتصادی را به حاشیه بکشاند، در یک قالب و نکته مهم تر می تواند برای جامعه جهانی توجیهی در خصوص دستیابی به توان موشکی و دفاعی بیشتر و حتی استیفای حقوق هسته ای خود داشته باشد. اما در شرایط به سمت جنگ سرد اطلاعاتی و امنیتی در منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس پیش رود، کما اینکه اکنون شرایط و بسترهای آن وجود دارد، تهران و واشنگتن به سمت یک نمایش قدرت و موازنه قوا پیش خواهند رفت و این به هیچ وجه مطلوب نظر عربستان سعودی، بحرین و اسرائیل نیست. چون شرایط امنیتی منطقه بیش از پیش حساس خواهد شد و بستر برای پررنگ شدن جنگ های نیابتی شکل خواهد گرفت که در این صورت نیروهای وابسته و همسو با ایران در سوریه، عراق، یمن، فلسطین، لبنان و دیگر کشورها فعالیت‌های خود را پررنگ تر خواهد کرد و این به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت این کشورهاست. از این روست که این بازیگران به دنبال تنش نظامی ایالات متحده آمریکا با ایران هستند، حتی اگر این تنش کوتاه مدت و مقطعی باشد.

در آن سوی تحولات برخی تحرکات دیپلماتیک با محوریت عراق، کویت و عمان برای شکل‌گیری یک میانجیگری به منظور کاهش تنش در مناسبات ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است که به سفر امیر کویت به عراق هم انجامید. ارزیابی شما در خصوص میزان موفقیت این تلاش ها چیست؟

ببینید علیرغم تمام نکاتی که گفته شد و در نهایت چه این تحولات به سمت جنگ و تنش نظامی پیش برود یا نرود، باید این واقعیت را در نظر داشته باشیم که تنش و جنگ نظامی، چه به صورت تمام عیار و چه به صورت کوتاه و مقطعی چیزی جز آتش، خون، کشتار، ناامنی و قتل نیست. اکنون کشورهایی مانند کویت، عمان و عراق به خوبی با این مسائل آشنا هستند. لذا سعی دارند از شدت تنش در مناسبات تهران و واشنگتن بکاهند. اما  نکته بسیار مهم دال بر شکست تلاش های دیپلماتیک، نه به واسطه نگاه ایران، بلکه به واسطه تحرکات برخی بازیگران مانند بن سلمان، بنیامین نتانیاهو و به خصوص جان‌بولتون بوده است. در این خصوص من اطلاع دارم که یکی از مقامات دیپلماتیک کشورهای حاشیه خلیج فارس به صراحت عنوان کرد که تلاش های دیپلماتیک عمان در چند ماه گذشته به منظور برقرار کردن کانال ارتباطی میان ایران و آمریکا با تلاش‌های جان بولتون به یک بن بست و شکست رسیده است. لذا مسقط سعی می‌کند از بازیگران اروپایی مانند انگلستان به دنبال میانجی‌گری در این مسئله باشد. پس تا زمانی که کسانی مانند ولیعهد عربستان سعودی، نخست وزیر اسرائیل و جان‌ بولتون وجود دارند، نمی‌توان چندان امید داشت که این تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه از ژاپن و کشورهای اروپایی تا عراق، کویت و عمان به نتیجه برسد.

کلید واژه ها: محمدصالح صدقیان ایران آمریکا خلیج فارس ساقط کردن پهپاد آمریکایی عربستان سعودی امارات متحده عربی بحرین اسرائیل کویت عراق عمان


( ۵ )

نظر شما :