مشارکت جامع استراتژیک پکن با اعراب

نسبت به توسعه روابط چین با کشورهای عربی هوشیار باشیم

۲۴ مرداد ۱۳۹۷ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۷۸۴۵۸ خاورمیانه انتخاب سردبیر
اسدالله کاوه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پس از خروج آمریکا از برجام، گمانه‌زنی‌های متعددی توسط برخی از ارگان‌های خبری- تحلیلی حزب کمونیست چین و سایر منابع خارجی مطرح شد که چین می‌تواند نقش پررنگ‌تری در مسائل و مشکلات محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران به عهده بگیرد. اما سؤال این است که آیا در شرایط موجود و با توجه به رقابت‌ چین و آمریکا، آیا پکن آمادگی ورود به مسائل غرب آسیا را دارد؟
نسبت به توسعه روابط چین با کشورهای عربی هوشیار باشیم

نویسنده: اسدالله کاوه- کارشناس مسائل آسیا و اقیانوسیه

دیپلماسی ایرانی: از ماه جولای گذشته، تحولات مهم و حساسی در روابط چین و اعراب رخ داده است: سفر امیر کویت به چین به دعوت رئیس جمهور این کشور، برگزاری هشتمین مجمع همکاری‌های چین و دولت‌های عربی در سطح وزرای امور خارجه در پکن و سفر رئیس جمهور چین به امارات متحده عربی. سیاست‌های اعلامی طرفین در هر یک از این ملاقات‌ها، یک نکته مشترک داشته است: مشارکت جامع استراتژیک. سؤال راهبردی در موقعیت حساسی که جمهوری اسلامی ایران با آن روبه رو است، آن است که آیا مشارکت جامع به اقداماتی علیه یک بازیگر مشخص در منطقه غرب آسیا منجر می‌شود؟

رئیس جمهوری چین در سخنرانی افتتاحیه مجمع همکاری چین و اعراب از عزم طرفین برای برقراری مشارکت استراتژیک برای همکاری جامع و توسعه مشترک خبر داد. آقای شی در سخنرانی خود، با تأکید بر نقش محوری ایده پهنه- راه در توسعه مناسبات، به آمادگی چین برای اعطای وام 20 میلیارد دلاری به کشورهای عربی برای توسعه اقتصادی و همچنین اختصاص 90 میلیون دلار کمک به کشورهای یمن، سوریه و اردن و 15 میلیون دلار به فلسطین اشاره کرد. رئیس جمهوری چین از تقویت اعتماد استراتژیک، ایجاد کنسرسیوم بانک چین و اعراب، افزایش واردات از کشورهای عربی طی 5 سال آینده به میزان هشت هزار میلیارد دلار، مبارزه با تروریسم و غیره به عنوان تمهیداتی یاد کرد که می‌تواند توسط طرفین برای بهبود و ارتقاء روابط پیگیری شود.

نگاه چین به اعراب خصوصاً کشورهای حوزه خلیج فارس، بر سه اصلِ تضمین امنیت انتقال انرژی (خصوصاً نفت خام)، صادرات کالاهای داخلی و ظرفیت سرمایه‌گذاری در این کشورها استوار بوده است و چین بدون انتخاب استراتژیک میان بازیگران عمده، روابط اقتصادی و تجاری را با همه طرف‌ها گسترش داده است. پس از خروج آمریکا از برجام، گمانه‌زنی‌های متعددی توسط برخی از ارگان‌های خبری- تحلیلی حزب کمونیست چین و سایر منابع خارجی مطرح شد که چین می‌تواند نقش پررنگ‌تری در مسائل و مشکلات محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران به عهده بگیرد. اما سؤال این است که آیا در شرایط موجود و با توجه به رقابت‌ چین و آمریکا، آیا پکن آمادگی ورود به مسائل غرب آسیا را دارد؟

در جبهه‌بندی جدید دوران گذار روابط بین‌الملل، رقابت اصلی بین چین و آمریکا است و کنش و واکنش‌های این دو، آینده نظام جدید را شکل می‌دهد. از این رو، روابط چین و اعراب نیز از این دریچه قابل تفسیر است. نوع رفتار چین با ارکان نظم بین‌المللِ ساخته شده توسط غرب، گزینشی، پیچیده و گاه متضاد است؛ دلیل عمده، آن است که پکن از نظم اقتصادی موجود نفع می‌برد و از این طریق توانسته است به جایگاه دومین اقتصاد دنیا دست یابد. از سوی دیگر، با توجه به عدم ثبات در سیاست‌های دولت آمریکا از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، اعراب به رهبری عربستان، نیم نگاهی به استفاده از ظرفیت‌های چین برای دستیابی به اهداف منطقه‌ای دارند. روابط با پکن برای این کشورها، به دو دلیل جذابیتی بیش از گذشته دارد: توان بالای سرمایه‌گذاری چین و برخلاف آمریکا، عدم دخالت چین در امور داخلی کشورها. نکته حائز اهمیت آن است که اعراب در روابط با قدرت‌های بزرگ همواره تلاش دارند که با استفاده از لابی گری و پرداخت هزینه‌ها، سیاست‌های آن کشور را بر اساس منافع خود تغییر دهند؛ که نمونه مشهود آن، پرداخت هزینه‌ها همچون گاو شیرده به دولت ترامپ برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران است.

به نظر نمی‌رسد پکن، مطابق میل اعراب رفتار کند. شاید بتوان گفت که چین دکترین پنهان کردن استعدادها و توانایی‌های خود را کنار گذاشته است، اما این تغییر به معنی از بین رفتن احتیاط و صبر در سیاست خارجی چین نیست. چینی‌ها همچنان به بازی غربی شطرنج، بی میل هستند و به بازی باستانی خود یعنی وی چی که مبتنی بر احاطه مهره‌ها و نه حذف آنان است، علاقمندند. چین تنها در محیط پیرامونی که به عنوان حوزه نفوذ از آن یاد می‌کند، با استفاده از همه ابزارها، از سیاست تشویق و تنبیه همزمان برای تأمین حداکثری منافع استفاده می‌کند؛ و در سایر موضوعات و مناطق، نقشی سازنده، بی‌طرفانه و مسئولانه دارد. لذا اولویت چین در روابط با اعراب، روابط اقتصادی و تجاری است.

کوتاه سخن آن که، اولاً رقابت چین و آمریکا به عنوان رقبای اصلی نظام بین‌الملل در حال گذار، هنوز به حوزه غرب آسیا وارد نشده است و حوزه رقابت آنان علاوه بر مسائل کلان بین‌المللی (مانند جنگ تجاری، چند جانبه‌گرایی و غیره)، در منطقه آسیا- پاسفیک (و یا هندو- پاسفیک) با موضوعاتی مانند شبه جزیره کره، دریای جنوبی و شرقی چین و حضور نظامی چین در اقیانوس هند تعریف شده است. علی رغم آنکه چین به صلح و ثبات در غرب آسیا برای رسیدن به اهداف اقتصادی در قالب ایده پهنه- راه نیاز مبرم دارد و بر همین اساس رئیس جمهور چین در سخنرانی افتتاحیه مجمع چین و اعراب، برای چندمین بار به حل موضوع فلسطین اشاره کرد، اما این کشور با حزم و احتیاط و با توجه به شرایط باتلاق گونه غرب آسیا و با نگاهی به گذشته، از دخالت مستقیم در امور این منطقه اجتناب خواهد کرد.

ثانیاً در خصوص تأثیر روابط چین و اعراب بر منافع جمهوری اسلامی ایران، لازم به یادآوری است که نگاه ژئواکونومی چین از یک سو و فرصت طلبی اعراب از سوی دیگر، فرصت مهمی است که می‌تواند زمینه‌های همکاری چین و اعراب را فراهم کرده و موقعیت کشورمان را برای توسعه اقتصادی داخلی و منطقه‌ای به خطر اندازد. گسترش همکاری چین و کشورهای عربی، موجبات جبهه‌بندی علیه کشورمان را فراهم نخواهد کرد، اما در صورت از بین رفتن فرصت‌ها، منافع بلند مدت اقتصادی و نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا را به خطر می‌اندازد.

کلید واژه ها: چین اعراب شی جین پینگ


( ۶ )

نظر شما :

مهم نیست ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | ۲۰:۲۷
مشکل کشور های اسیای شرقی و غربی این است که چه از لحلظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی در کل در بعد ژئوپلیتیک با هم همکاری و متحد نیستند حتی برای منافع قاره نه کشور