وقت متحد شدن با ایران است

۲۰ تیر ۱۳۹۴ | ۰۶:۲۸ کد : ۱۹۴۹۷۷۵ سرخط اخبار
یکی از موضوعاتی که از مدت ها پیش در چهارچوب مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 مطرح بوده، این استدلال است که دستیابی به توافق هسته ای، راه را برای همکاری ایران و غرب در حوزه های منافع مشترک خود در خاورمیانه هموار می سازد. سفیر سابق انگلیس در آمریکا در مطلبی ضمن اشاره به این موضوع، از ضرورت همکاری و همراهی غرب با ایران در منطقه سخن گفته است.
 

به گزارش «تابناک»، کریستوفر مِیِر، سفیر سابق انگلیس در واشنگتن در مطلبی که برای روزنامه «تلگراف» به رشته تحریر درآورده، به اوضاع جاری در منطقه خاورمیانه پرداخته و چنین استدلال می کند، با توجه به اوضاع آشفته منطقه، اکنون وقت متحد شدن غرب با ایران است. به عقیده وی، منافع استراتژیک غرب، در تعامل با ایران است، نه عربستان سعودی.

میر در آغاز مطلب خود اشاره می کند که تقریباً دو سال پیش، نمایندگان پارلمان انگلیس با دادن رأی منفی، مخالفت خود را با همراهی انگلیس با آمریکا و فرانسه جهت حمله به سوریه اعلام کردند. این امر، به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز بهانه ای داد تا از توسل به اقدام نظامی خودداری کند و به این ترتیب، فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه در این ماجرا تنها ماند.

اما این دیپلمات سابق اشاره می کند که اکنون اوضاع نسبت به دو سال پیش تغییر کرده است: جنگ داخلی در سوریه همچنان بی وقفه ادامه دارد. افراد بسیاری در نتیجه این روند بی خانمان و به سوی اردوگاه های پناهندگان روانه شده اند. ممکن است فکر کنید این ماجرا دلیل قانع کننده ای برای بازنگری در تصمیم دو سال پیش و دست زدن به اقدامی قاطع علیه اسد است؛ اما اشتباه می کنید! حقایق تغییر کرده و این تغییر، به نفع اسد بوده است.

تا زمانی که دولت اسد از حمایت روسیه و ایران برخوردار است، بخت براندازی وی و علویان در سوریه در پایین ترین سطح قرار دارد. هیچ نشانه ای از کاهش حمایت این دو کشور از دولت سوریه نیز وجود ندارد. برای مسکو و تهران، سوریه یک اهرم کلیدی در بازی های قدرت در منطقه خاورمیانه است.

آنچه در این دو سال تغییر کرده، ظهور گروه افراط گرای داعش است؛ هرچند به نظر می رسد این گروه ناگهان از ناکجا ظهور اما این تصور به این دلیل است که ما در غرب، اوضاع را نمی بینیم. با اینکه تونی بلر این موضوع را انکار می کند، داعش به عنوان یک تفکر و جنبش، از زمان حمله آمریکا و انگلیس به عراق شروع به پیدایش کرد. 

اقداماتی از قبیل انحلال ارتش عراق که توسط انگلیس و آمریکا انجام شد، ظهور چنین گروه افراطی را اجتناب ناپذیر ساخت. داعش از نسل القاعده در عراق به وجود آمده است، حال آنکه در دوره پیش از حمله به عراق، القاعده به هیچ وجه در این کشور حضور نداشت. 

در حال حاضر، سیاست غرب در حالتی از آشفتگی کامل قرار دارد. مایکل فالون، وزیر دفاع انگلیس تلاش دارد تناقضات موجود در طرح حمله به داعش در عراق و سوریه را توجیه کرده و اعضای پارلمان را در این زمینه قانع کند. اما حتی در این صورت نیز سیاست ما در منطقه انسجام و تفکر منطقی لازم نخواهد داشت، زیرا سؤال اساسی این است که آیا ما اصولاً باید اقدام به حملات هوایی کنیم و یا تار و پود ارتش عراق را برای مبارزه با داعش تقویت نماییم؟

اگر تنها یک درس وجود داشته باشد که باید از مداخله خود در افغانستان و عراق آموخته باشیم، این است که حضور طولانی نیروهای نظامی غربی در جوامع اسلامی، تنها سبب اتحاد مسلمانان در نقاط مختلف خواهد شد که به شدت با ارزش ها و هنجارهای ما مخالفند. هم اکنون نیز شاهدیم که داعش از کشورهای مختلف، از جمله انگلیس عضوگیری می کند و این اعضا، با ایده مبارزه با ائتلاف آمریکایی به داعش می پیوندند.

خاورمیانه همچون یک مکعب روبیک است که پیچیدگی های آن تا حدی است که اتخاذ یک سیاست مداخله جویانه منسجم و مشخص از سوی انگلیس، عملاً غیرممکن است. در سوریه، هدف ما این است که بر خلاف منافع ایران، اسد را از قدرت کنار بزنیم. اما اسد، خود با دشمن ما یعنی داعش می جنگد. در عراق نیز ما از دولت شیعه این کشور که نزدیک به ایران است حمایت می کنیم. با توجه به ضعف ارتش عراق، وظیفه مبارزه با داعش در این کشور به دوش نیروهای نظامی شیعه و مشاوران نظامی ایرانی افتاده است. 

به این ترتیب، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، ما اکنون عملاً علیه داعش با دولت اسد در سوریه و همچنین ایران متحد هستیم. ایرانی که دشمن متحد دیرینه ما، یعنی عربستان سعودی به شمار می رود.

انگلیس و متحدانش در حال حاضر بین دو ماجرا گیر افتاده اند؛ جنگی داخلی در سطح کشورهای منطقه میان قرائت افراط گرایانه و معتدل اسلام از یک سو و رقابت ایران و عربستان سعودی از سوی دیگر. اثر جنبی این ماجرا این است که ما در غرب، بیش از ارتش عراق و کشورهای عرب سنی که دوستمان هستند، مشتاق به شکست داعش هستیم. 

در مجموع، غرب تنها می تواند یک رویکرد را به عنوان سیاستی منسجم پیگیری کند: توقف اقدام نظامی و فراهم کردن این امکان که منطقه، خودش مسائل خود را حل کند. این سبب نخواهد شد که داعش به عنوان تهدیدی در درون خاک انگلیس مطرح نباشد؛ اما باید با این گروه از طریق فعالیت های اطلاعاتی، پلیسی و نظارت های داخلی که برخی ممکن است آن را ناخوشایند بیابند، مبارزه کرد. 

در این میان، اگر داعش قادر باشد، بیش از پیش عرصه فعالیت خود را در خاورمیانه توسعه دهد، آیا ما به سمت این نتیجه گیری رهنمون نخواهیم شد که متحد استراتژیک ما در منطقه در قرن بیست و یکم باید ایران باشد؟

کلید واژه ها: ارتش عراق خاورمیانه


نظر شما :