تل‌آویو و واشنگتن به دنبال ایجاد مرزهای نوین در منطقه

۰۳ آبان ۱۳۹۳ | ۱۷:۳۵ کد : ۱۹۴۰۰۱۶ باشگاه خوانندگان
محمدرضا عبداله پور، دکتری علوم سیاسی در یادداشتی دکترین امنیتی هویت ساز و تعارض آمیز آمریکا در میدانهای خاورمیانه را بررسی می کند.
تل‌آویو و واشنگتن به دنبال ایجاد مرزهای نوین در منطقه

باید عنوان نمود که منافع آمریکا در کشورهای خاورمیانه ای بر بستر شکافهای قومی رشد می کند و از این روست که امریکا، گسلهای هویتی را در منطقه  فعال می نماید، چرا که با تضعیف حاکمیت ملی در میدانهای منطقه ای، خرده میدانها،  احزاب و زیر – قومیتها در آن فعال و عمق ژئوپلیتیک و ژئو استراتژیک برای آنها فعال می گردد. به نوعی که می توان گفت روند تحولات مناطق کردنشین در عراق و سوریه،  پازل کشمکشها و تلاشهای هویت گرایانه کردهای منطقه را تکمیل نموده است. این فعال سازی هویتی که توسط آمریکا صورت می گیرد سه شاخص ناسیونالیسم قومی ، سلفی گری محدود و گسلهای هویتی را شامل می گردد. با نگاهی گذرا و اجمالی سیاستهای اتخاذ شده از سوی آمریکا در سالیان  اخیر بوضوح در خواهیم یافت فرآیند مداخله جویانه ایالات متحده بر حسب اهداف و اولویتهای تعیین شده با توجه به مولفه های سیاستی این کشور به سمت فرآیند پنجگانه نخبه سازی، فرهنگ سازی، مذهب سازی که به یک ترسیم دولت سازی و ملت سازی معطوف به تامین منافع آمریکا می گردد در حال پراکتیزه شدن در مناطق مورد نظر در سیاست خارجی این کشور می باشد.

مع الهذا آنچه به عنوان سیاست گذاری و استراتژی آمریکا در منطقه اهمیت اساسی و بنیادین دارد به عوامل گوناگونی چون همسایگی این میدان با هویتهای غیر به عنوان دشمن ایدئولوژیک آمریکا، تحرکات تعرضی در حوزه اندیشه و اعتقادی اقوام، تفکیک هویتی تاریخی میان ناسیونالیسم های موجود و پرواندن جوامع دیاسپوریک در غرب در جهت تضعیف  و درگیر نمودن دولتهای  مرکزی در ایران،  عراق و سوریه به مسائل داخلی و فعال سازی گرایشات قومی،  ادامه سیاستهای هژمونی آمریکا و تثبیت قدرت آمریکا به عنوان هژمون جهانی می باشد. مع الوصف آنچه ایالات متحده آمریکا در این میدان بدنبال آن می باشد به نوعی یک رویکرد پوششی براساس رهیافتهای تعارض و ستیز با تسمک بر گزاره ها و شاخصهای هویتی و تشدید گسلهای تاریخی قومی ـ هویتی کردها با میدانهای همجوار چه در مختصات دولت ـ ملتها و چه در بافتهای انتزاعی عینیت یافته این میدانهای در حال ستیز و تعارض می باشد.

آنچه که علاوه بر موارد هویتی فوق به عنوان یک مولفه اساسی تعارض در میدان مذکور مورد توجه ایالات متحده آمریکا می باشد مولفه ای بنام سلفی گری محدود می باشد که این مورد ویژه نیز خود حاوی نوعی هویت تصنعی است که حامل مفاهیمی دست ساز از مبانی گفتمانی آمریکا در منطقه می باشد. در واقع امریکا از ابداع این هویت جدید در منطقه اهدافی چون تقابل ایدئوژیکی تشیع و تسنن، تعارضات میان گروهی میان گروههای مذهبی ـ سیاسی در میدان مذکور،تعارض میان گروههای هویت یافته  مذهبی در این میدان با دولت مرکزی در عراق و دامن زدن به اختلافات فرقه ای را دنبال می کند که به گونه ای در تامین منافع آمریکا موثر خواهند بود. آنچه که استراتژیستها و سیاست گذاران کاخ سفید در تدوین تصمیمات این کشور بدان توجه اساسی دارند وجود تعارضات منطقه ای در خاورمیانه در دهه های اخیر است که راه بر اعمال و اجرای سیاست قدرت این کشور در این میدان را هموار نموده است.

سیاست عملی و استراتژی آمریکا در خاورمیانه  این است که با دامن زدن به شکافهای قومی و فرقه ای زمینه گرفتار شدن سراسر خاورمیانه به برخوردهای خونین را فراهم آورند تا بر پایه آن فضای مناسب برای بازتعریف مرزهای ملی – همخوان با منافع قدرتهای بزرگ و اسرائیل آماده شود. باید عنوان نمود که گرچه در جوامع توسعه یافته نیز گوناگونی قومی و نزادی دیده می شود.

به طور کلی سیاست خاورمیانه ای واشنگتن و تل آویو، تلاش برای برانگیختن اقوام و فرقه ها و زمینه سازی برای مرزهای تازه می باشند.

از سوئی،  سیاستگذاری هویتی آمریکا در خاورمیانه،  همزمان،  یک دکترین هویت ساز و تعارض آمیزاست . هسته مرکزی آن نیز،    عبارت از تغییر وضع موجود مبتنی بر مفهوم تغییر هویت منطقه ای بود.

از همین رو نو محافظه کاران حاکم بر دستگاه سیاست خارجی آمریکا معتقد بودند دموکراسی سازی در خاورمیانه تنها از طریق مداخله خارجی حل خواهد شد. فراموش نکنیم این طرح،  به عنوان یک سازه در سیاست خارجی امریکا،  مطمع نظر دموکراتها و تیم سیاست خارجی اوباما نیز می باشد .

با وجود این مشخصه اصلی جدیدترین دکترین امنیت ملی آمریکا که توسط کالین پاول، وزیر امور خارجه آمریکا در زمان بوش پسر، مطرح شده است،  یعنی 5 ضلعی، ملت سازی، دولت سازی، نخبه سازی، فرهنگ سازی و مذهب سازی، کماکان عمیق ترین راهبرد امنیتی آمریکا در خاورمیانه است که همزمان هویت ساز و تعارض آمیز است و در بستر خود موجد تعارضات قومی، هویتی و مذهبی خواهد بود.

دکترین امنیتی هویت ساز و تعارض آمیز آمریکا:

آمریکا  در سالیان اخیر به این نتیجه رسیده که نیاز به یک چشم انداز و روایتی جدید برای منطقه دارد. با در نظر گرفتن عوامل هویتی و جامعه شناختی،  آمریکا ناچار شده است واقعیات خاورمیانه جدید که مبتنی بر هویت دینی است را پذیرفته و به سمت بازتعریف ساختارها و موازنه قدرت مبتنی بر امنیت بومی حرکت کند.

نظم کنونی در سطح جهانی، تک قطبی، سکولار و منفعت بنیاد است، اما به نظر می رسد نظم در حال تکوین در خاورمیانه، چند قطبی، اسلام گرا و هویت بنیاد خواهد بود . خاورمیانه،  مهد تمدن،  خاستگاه ادیان الهی و دارای یک جغرافیای خالق است . در منطقه ای که دین منبع مهمی در هویت شخصی افراد و الهام بخش اصلی رفتارهای سیاسی اجتماعی مردم محسوب می شود، نیاز به یک سیاستگذاری هویت دینی برای منطقه را نزد سیاستگذاران امریکائی برجسته می نمود .

از همین رو ایجاد موازنه هویتی میان نظم انقلابی شیعی، نظم اعتدالی لیبرال و نظم افراطی سلفی راهبرد کلان آمریکا در منطقه می باشد. امریکا متوجه شده  که به هیچ رو لااقل در رهیافتی کوتاه مدت امکان ایجاد اصلاحات و تغییرات سکولاریستی به دلیل ماهیت اسلامی منطقه وجود ندارد و پیگیری این اصلاحات نتایج خلاف منافع  داشته است به طوری که حرکت های اسلامی چه میانه رو و چه رادیکال بیش از بیش شروع به نضج داشته اند.

تعامل یا تقابل آمریکا با میدان های ذهنی سه قطبی هویت ساز در منطقه خاورمیانه :

نظریه میدان یک واژه به عاریت گرفته شده از نظریه الکترومغناطیس است که در آن جذب و دفع صورت می گیرد. و از آنجا که خاورمیانه و هویت آن خواه کلان و یا خرد در حوزه  جزر و مد میدانهای منطقه ای قرار دارد از این واژه استفاده می گردد . میدان بر خلاف وازگان مترادف خود تنها مانند (Realm , territory ,era, sphere ..)،  عرصه صرف ( action ) نیست،  بلکه توامان عرصه ( action & reaction ) می باشد همچنین در میدان ( dialogue) به جای (monologue  ) می نشیند و همین رجحان واژه میدان بر عبارات دیگر است . به طور کلی ،  میدان فضایی با موقعیتهای هدفمند است که بوسیله افراد،  گروهها و یا نهادها بوسیله توزیع ترکیبی سرمایه های اقتصادی،  سیاسی،  فرهنگی و نمادها،  تعیین می گردد.

میدان ذهنی ارتجاعی واپس گرا ( سلفی)

رژیمهای محافظه کار مانند عربستان سعودی همواره خواهان نهادینه شدن نظم سلفی در خاورمیانه و حتی جهان اسلام با مرکزیت خود بوده است در همین راستا از حمایت کشورهایی حوزه خلیج فارس به ویژه امارات و اردن و قطر برخوردار است چرا که آنها به شدت از قدرت یابی نظم انقلابی یا نظم اعتدالی در هراسند.در مجموع نظم سلفی در پی نوعی بازگشت گرایی و احیای مناسبات پیشین امنیتی در خاورمیانه و در رأس آنها قدرت برتر عربستان سعودی در منطقه، به ویژه در زیر مجموعه امنیتی خلیج فارس است و تلاش می کند این مهم را از طریق الگوی موازنه قدرت و یا کاربرد قدرت برای مهار قدرت تکوین بخشد. تلاشی که از پیش شکست خورده به نظر می رسد چرا که این جریان سلفی ضمن ناتوانی در در بازتولید گفتمان خود در مغایرت با شرایط نوین منطقه ای و جهانی نیز قرار دارد.

میدان ذهنی شیعی

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، تفکرات انقلابی شیعی به مثابه یک ایدئولوژی در منطقه ای که معروف به هلال شیعی است رشد و نضج یافته که در تقابل با اندیشه های لیبرال دموکراسی غربی و آمریکایی است. مع الهذا با فروپاشی حزب بعث،  احزاب و جریانات شیعی حاکم در عراق، متأثر از سیاستهای ایران بوده اند و به نوعی در پیروی از سیاستهای ایرن در عراق موجب تقویت ایدئولوژیکی نظم مزبور شده و شرایط را برای به چالش کشیدن هژمونی آمریکا در منطقه را شدت بخشیده است. از این رو آمریکا با علم به این ماهیت هویتی شیعی ایرانی محور در منطقه خاورمیانه و نیز عنایت به این امر که ایران به عنوان یک قدرت شیعی از قدرت یابی جهادگران سنی نگران است بسترهای متنی جغرافیایی را برای ایجاد و پیدایش سلفی گرایی محدود را در کردستان عراق به منظور فرآیندی چالشی در راستای منافع آمریکا و تهدید منافع مذهبی و هویتی ایران را فراهم آورده است. بنابراین میدان شیعی یکی از دغدغه های نظم مستقر لیبرال دموکراسی آمریکا است.

میدان ذهنی میانه رو لیبرال ـ دموکرات

نظم اعتدالی لیبرال نظمی است که ترکیه در چارچوب آن عمل می کند محتوای این نظم تأکید بر نوعی میانه روی اسلامی در چارچوب مذهب اهل تسنن است. مقصود از میانه روی در این رویکرد، اتخاذ مشی دموکراتیک اسلامی در سیاست داخلی در کنار پرهیز از ستیزه جویی در سیاست خارجی منطقه ای و جهانی را امکان پذیر کند و در عین حال فاقد تهدید امنیتی برای اسرائیل باشد (صالحی، ص ۹۸).

بنابراین با توجه به مطالب گفته شده و همین طور تحولات اخیر منطقه می توان به این جمع بندی دست یافت که مسائل و معضلات منطقه خاورمیانه در چارچوب نظم سه قطبی و روابط میان این سه قطب مدیریت خواهد شد.

آنچه که از فرازهای بیان شده و شکل فوق قابل رصد است، تعمیق تعارضات هویتی به عنوان یکی از ابزارهای سیاستی آمریکا در خاورمیانه دنبال می شود که مراتب هویتی مدنظر آمریکا از دو نظم ترسیمی (انقلابی شیعی و سلفی رادیکال ) به سوی نظم اعتدالی لیبرال تدوین و طراحی شده است. به بیان دیگر از برخورد و تصادم دو نظم انقلابی که به نوعی با تمام وجوه امنیتی، سیاسی، فرهنگی آمریکا در تعارض است با نظم سلفی که با نگرش های سیاسی و امنیتی آمریکا نزدیک بوده و از اسلام سیاسی نظم انقلابی فاصله پیدا کرده، نظم اعتدالی لیبرال به عنوان سنتزی که هم نگره های فرهنگی – هویتی و نیز امنیتی -سیاسی خروج می یابد با شکل شماره یک که در صفحات پیشین ارائه شده است همپوشانی پیدا می کند و خاورمیانه سکولاریزه شده  مورد نظر ایالات متحده محقق می گردد.

کلید واژه ها: خاورمیانه هویتی تعارض لیبرال سازی اعتدالی هویت ساز نظم انقلابی تعارضات میدانهای اعتدالی لیبرال نظم اعتدالی هویتی و و تعارض آمریکا در منطقه


نظر شما :