پشت پرده افشای کمک های مالی سیا به افغانستان چیست؟

عشق و نفرت کابل - واشنگتن

۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۸:۳۲ کد : ۱۹۱۵۸۲۶ آسیا و آفریقا گفتگو
محمدرضا بهرامی، سفیر سابق ایران در افغانستان و کارشناس مسائل آسیای میانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به انتشار خبر کمک های سیا به دفتر کرزای از سوی رسانه های آمریکایی معتقد است که اختلاف زیرین دو کشور بر سر دولت آینده افغانستان و روند انتخاب آن است.
عشق و  نفرت کابل - واشنگتن

دیپلماسی ایرانی: روزنامه «نیویورک تایمز» اخیرا از کمک های مالی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به دفتر ریاست جمهوری افغانستان خبر داده است. نیویورک تایمز نوشته که طی یک دهه گذشته ده ها میلیون دلار توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در قالب چمدان، بسته و کیف های خرید پلاستیکی به دفتر حامد کرزی منتقل شده است. «حامد کرزی» رئیس جمهوری افغانستان روز گذشته گفت: «تائید می کنم که طی سال گذشته از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا کمک مالی دریافت کرده ایم. این کمک ها بسیار مفید و سازنده بوده و بابت آن تشکر می کنیم.» آیا انتشار این خبر را می توان در ادامه سردی اخیر در روابط آمریکا و دولت کرزی ارزیابی کرد؟ این سوالی است که با محمدرضا بهرامی، سفیر پیشین ایران در افغانستان و کارشناس مسائل افغانستان مطرح کرده ایم که در زیر می خوانید:

ارزیابی شما از انتشار خبر کمک های مالی سازمان سیا به دفتر کرزی چیست؟

اعلام رسمی این خبر که هفته گذشته از سوی رسانه های آمریکایی صورت گرفت و روز گذشته نیز اقای کرزی تایید کرد به نظر من به این معناست که این مسئله را نمی توان در قالب رابطه معمولی دولت افغانستان و کشورهای حاضر در افغانستان ارزیابی کرد. انتشار این خبر با توجه به منبع ارائه کمک را باید در قالب اختلافات افغانستان و آمریکا  و با هدف فشار بر دولت افغانستان و شخص آقای کرزی دید. بدیهی است که اعلام این خبر به لحاظ منبع ارائه دهنده آن  نمی تواند خبر مثبتی نزد افکار عمومی افغانستان باشد. البته این موضوع که دولت افغانستان از کشورهای خارجی خصوصا آمریکا کمک دریافت می کند، موضوع غریبی نیست اما این که سازمان اطلاعاتی به طور مشخص پرداخت کننده این کمک ها باشد و دفتر آقای کرزی دریافت  کننده آن چندان امر عادی و قابل پذیرشی برای افکار عمومی ممکن است نباشد . به نظر من اعلام این خبر با اهداف سیاسی می تواند صورت گرفته باشد.

شما انتشار این خبر از سوی رسانه های آمریکایی را در قالب اختلافات افغانستان و آمریکا ارزیابی کردید. این اختلافات به چه سمت و سویی می رود؟

برداشت کلی من این است که بین آمریکا و افغانستان در حال حاضر اختلافاتی جدی وجود دارد. یکی از دلایل این اختلاف این است که دولت افغانستان نسبت سیاست های پاکستانی واشنگتن که در ارتباط با افغانستان می باشد نگران  شده است . نشانه هایی از نزدیک شدن سیاست های آمریکا به پاکستان و پذیرش ملاحظات پاکستان در قبال افغانستان وجود دارد. این موضوعی بود که هرچند به طور رسمی و علنی اعلام نشده اما به نظر می رسد افغانستان نسبت به آن بسیار حساس است. برخی شواهدی که ظرف ماههای گذشته درباره نوع رویکرد آمریکا در قبال افغانستان وجود دارد نشان می دهد که در حالی که آمریکا قرار است تا سال 2014 قسمت اعظم نیروهای خود را از آمریکا خارج کند و صرفا در قالب پایگاه های نظامی در افغانستان حضور داشته باشندعلاقه مند نیست که تصویر شکست خورده ای از خود به جای بگذارد. آنها بر این تصور هستند که می توان با نزدیک شدن به پاکستان به نوعی امنیت در افغانستان را بیشتر از شرایط کنونی تامین کنند. از این منظر قصد دارند بیشتر از گذشته ملاحظات پاکستان را در مورد افغانستان مورد توجه قرار دهند. این مسئله محل نگرانی افغانستان واقع شده است. افغانستان نگران این است که تعامل بیشتر و نزدیک تر پاکستان و آمریکا موجب می شود که احتمالا منافع دولت افغانستان کامل مورد توجه قرار نگیرد.

چرا چنین نگرانی وجود دارد؟

اگر کمی به تاریخ افغانستان نگاه کنیم می بینیم که از سال 1919 به بعد که دولت افغانستان رسما استقلال خود در حوزه خارجی را به دست آورد تا کنون سیاست های آمریکا در قبال افغانستان متاثر از یک عامل یا عنصر سوم بوده است. تا سال 1947 این عنصر سوم انگلستان بوده است.یعنی در این  زمان آمریکا سیاست های خود در افغانستان را با عینک انگلستان و با توجه به ملاحظاتی که انگلیس ها در منطقه داشته اند مورد بررسی قرار می دادند. اما از 1947 که پاکستان شکل گرفت این ملاحظه به ملاحظات پاکستان تغییر کرده است. یعنی به غیر از دوره محدود بوش دوم که سیاست های آمریکا در قبال افغانستان متکی بر خود افغانستان بود در سایر دوران ها به نوعی این سایه سنگین پاکستان بر سیاست های آمریکا در قبال افغانستان را مشاهده می کنیم. حتی در راهبردهای دولت اول اوباما نیز رگه هایی از این گرایش را می توان پیدا کرد. به نظر می رسد در دولت دوم اوباما نیز این گرایش در حال تشدید شدن است.

اخیرا شاهد نشست های سه جانبه بین افغانستان و پاکستان و طرف غربی از جمله آمریکا و انگلستان بوده ایم. آیا در حال حاضر اختلافی بین انگلستان و آمریکا در مسئله افغانستان وجود دارد؟

چنانچه اشاره کردم از 1947 که پاکستان تاسیس شد ملاحظات پاکستان بوده است که در مورد سیاست های افغانی واشنگتن موثر بوده است  . الان هم سیاست های پاکستان است که تاحدودی این مسئله را جهت می دهد. در مورد سیاستهای آمریکاو انگلستان هم به طور کلی بین سیاست های این دو در قبال افغانستان تفاوت فاحشی  نمی توان قائل شد.  البته درسالهای  2006 و 2007 این اختلاف تاحدودی وجود داشت. در آن زمان انگلسیی ها موافق تعامل با طالبان بودند و فکر می کردند که با توافق با طالبان می توانند در افغانستان به امنیت برسند. آمریکاییها با این ایده مخالفت کردند. اما ظرف سالهای اخیر آمریکا هم به این نقطه رسیده است. خصوصا از نظر آمریکا برای این که بدون جنگ نظامی، امنیت دست بیاورند حتما باید به سراغ گروههای شورشی به خصوص طالبان بروند. لذا از این زاویه بین انگلیس و آمریکا اختلافی نیست.

آیا روابط افغانستان و پاکستان تاثیری بر روابط آمریکا و افغانستان نداشته است؟

وقتی روابط افغانستان و پاکستان را بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم لزوما نمی توانیم روابط افغانستان و پاکستان را به صورت مستقل ببینیم. همواره این روابط با یک عنصر سوم درگیر بوده است. این عنصر نقش هند در این منطقه بوده است. هند به دلیل اختلافات و رقابت های ریشه دار با پاکستان همواره تلاش کرده است با توسعه نفوذ خود در افغانستان ، پاکستان را تحت فشار قرار دهد. پاکستان تلاش کرده است نفوذ خود را در افغانستان توسعه دهد تا مانع از نفوذ هند در این منطقه  شود. البته پس از فروپاشی شوروی سابق توسعه حضور و ارتباط با کشورهای آسیای میانه هم برای پاکستان مهم شد هم از نظر ترانزیت و هم از نظر منابع انرژی موجود در آن منطقه . از این منظر پاکستان تلاش کرده است که دولتی در کابل بر سر کار باشد که روابط حسنه ای با دولت اسلام آباد داشته باشد. لذا می بینیم که لزوما برگزاری نشست های آمریکا و انگلستان با کشورهای  هندوستان و پاکستان و افغانستان الزاما نمی تواند نشست های تعیین کننده ای باشد. چرا که لزوما ماهیت شرایط موجود بین  افغانستان و پاکستان بسته به روابط پاکستان وافغانستان نیست و عنصر سومی در آن درگیر است.

در حقیقت این منطقه به نوعی در شرایط گذار به سرمی برد و  تعیین تکلیف آینده افغانستان می تواند در شکل گیری قدرت های موجود منطقه ای به نحو قابل توجهی موثر باشد. لذا همه کشورها تلاش می کنند با توجه به این ملاحظات استراتژی خود را تنظیم کنند و این یکی از عواملی است که موجب استمرار بحران شده است . دولت افغانستان ادعا می کند که مناطقی از پاکستان مامن شورشیان تندرو است و این شورشیان مورد حمایت پاکستان هستند و این ادعا قالبا با شواهد تایید آمیزی روبرو می شود. گفته می شود که این گروههای شورشی ابزار نفوذ پاکستان در افغانستان هستند. این ادعا را هند نیز در ارتباط با کشمیر دارد.

در چنین شرایطی سرنوشت قرارداد استراتژیک بین آمریکا و افغانستان را چگونه می بینید؟ آیا اختلافات بین دولت افغانستان و آمریکا می تواند این قرارداد را تحت تاثیر قرار دهد؟

وقتی به مصاحبه های مقامات افغانستان رجوع کنیم این نکته مشخص است که افغان ها با به امضای این موافقتنامه به صورت کلی مشکلی ندارند. البته همواره افغان ها اعلام کرده اند که نیازمند تضمین های لازم از سوی آمریکا هستند. این تضمین ها در سخنان مقامات افغانی به صورت های گوناگون تعریف شده است. از جمله تامین امنیت افغانستان و یا تقویت حاکمیت دولتی افغانستان. در برخی از موارد گفته شده است که حمایت از افغانستان در مقابل حملات کشورهای هسمایه تضمینی است که مقامات افغانی می خواهند که موضوعی به نظر من  کاملا غیر واقعی است. سوالی که مطرح این است که آیا واقعا همه موضوع اخذ چنین تضمین هایی است ؟ و یا لایه های پنهانی در روابط آمریکا و افغانستان وجود دارد که ناظر بر نوع شکل گیری دولت آتی افغانستان در 2014 است؟ به نظر می رسد تعارض دیدگاه در مورد چگونگی برگزاری انتخابات آینده و چگونگی انتخاب رئیس جمهور آینده افغانستان  به همراه نگرانی از پاکستانی واشنگتن در قبال افغانستان از نکاتی باشند که در لایه های پنهان رابطه افغانستان و آمریکا وجود دارد. بنابراین طرح مسائلی نظیر اخذ تضمین بیش از آنکه ابزاری اساسی در جهت مخالفت و موافقت با این معاهده استراتژیک باشد ابزاری برای افزایش چانه زنی به ویژه از سوی طرف افغانی محسوب می شود. به خصوص گزارشاتی وجود دارد نشان می دهد که طرف های افغانی اعلام کرده اند مخالفت کلی و اصولی با این موافقتنامه وجود ندارد. بنابراین اصل موافقتنامه به عنوان نقطه توافق بین آمریکا و افغانستان مطرح است ولی روندی که امضاء این موافقتنامه طی می کند به عنوان چالشی مطرح است که دو طرف تلاش می کنند در جهت اهداف خود از آن استفاده کنند.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16

انتشار اولیه: دوشنبه 16 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: دوشنبه 23 اردیبهشت 1392

کلید واژه ها: افغانستان آمریکا پاکستان


نظر شما :