بیست و سومین بخش از مصاحبه عبدالسلام جلود با العربیه

به برژنف گفتم تو احمقی

۲۶ اسفند ۱۳۹۱ | ۰۳:۳۰ کد : ۱۹۱۴۰۱۰ اخبار اصلی خاورمیانه
به برژنف گفتم که تو جاهلی. تو می توانی به اعراب هر چیزی بگویی ولی نمی توانی بگویی که شجاع نیستند.
به برژنف گفتم تو احمقی

دیپلماسی ایرانی: "خاطرات سیاسی" مجموعه برنامه هایی است که شبکه العربیه از نیمه های اکتبر سال 2011 روزهای جمعه پخش آن را آغاز کرده است. در این برنامه، طاهر برکه، روزنامه نگار و خبرنگار لبنانی العربیه با چهره های سیاسی مطرح دنیا مصاحبه هایی را انجام می دهد که عموما بازگوکننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئولیتشان است. خاطراتی که با همراهی و تعاملشان با رهبران سیاسی مختلف جهان همراه است.

طاهر برکه، یکی از مهم ترین مصاحبه هایش را با عبدالسلام جلود، نفر دوم دوران حکومت قذافی انجام داده است. مردی که از زمانی که قذافی به قدرت رسید دوشادوش وی بود و در بسیاری از پرونده های داخلی و بین المللی لیبی نقشی تعیین کننده داشت. وی که متولد 15 دسامبر 1944 است، از سپتامبر 1969 تا 1992 مسئولیت های مهم متعددی را در حکومت قذافی بر عهده داشت. جلود در 19 اگوست 2011 هم زمان با آغاز انقلاب مردمی لیبی از حکومت قذافی جدا شد و برای نخستین بار در طول سال های کنار گذاشته شدنش از قدرت توسط قذافی در زنتان، یکی از شهرهای انقلابی لیبی نمایان شد و پس از آن به دوحه رفت و در همان جا ماندگار شد. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این سلسله مصاحبه ها را منتشر کند. اکنون بیست و سومین بخش از این مصاحبه ها پیش رویتان قرار می گیرد:

اما شما بعدا در کنار نظام سوریه و هم پیمانان فلسطینی آن علیه سازمان آزادیخبش ایستادید، آن زمان که هم پیمانی ها در لبنان شکل گرفتند؟

نه ببین مواضع ما.. مواضع ما روشن بود، ما یک موضع ثابت داشتیم مبنی بر این که مقاومت تنها راه صحیح برای آزادی فلسطین است. و این که این خط روشن جهادی و رو به جلوی ماست و هر کسی که با این خط ما همراه باشد با ماست، وقتی که دیدیم عرفات راه سازمان آزادیبخش را منحرف کرد با او مخالفت کردیم.. جورج حبش شکایت می کرد، شکایت و بحث می کرد، نایف حواتمه شکایت می کرد، جبهه نضال شکایت می کرد، همه شکایت می کردند، همه از مواضع عرفات شکایت داشتند. اما اگر در کنار سوریه ایستادیم برای موقعیت جغرافیایی آن بود. برای این که موقعیت جغرافیایی مهم است و نقش ایفا می کند، اگر ما موضعی مادی اتخاذ می کردیم و به نقش جغرافیایی توجه نمی کردیم، همه چیز را از دست می دادیم. سوریه نقشی مهم در این میان بازی می کرد اگر چه بعضی وقت ها با مواضع آن موافق نبودیم ولی خوب.. اگر آن مواضع سوریه نبود خیلی اتفاقات هم نمی افتاد.

ولی به رغم آن رابطه خود را با حافظ اسد حفظ کردید.

بله ولی خوب چون مسائلی بود که مهم بودند و بر اختلاف ها غلبه می کردند.

به احزاب متخاصم فلسطینی و لبنانی و حتی شاید سوری چقدر پول می دادید؟

به سوریه؟ (با تعجب)

بله؟

من دقیقا ارقام را نمی دانم اما حمایت مادی و نظامی و سیاسی و رسانه ای نامحدودی از سازمان آزادیبخش فلسطین و جنبش ملی لبنان به رهبری شهید کمال جنبلاط خدا بیامرز کردیم. از او حمایت نامحدودی می کردیم. شاید در سال بیش از 150 میلیون نمی شد، یعنی پول منظورم است..

150 میلیون دلار؟

150 میلیون دلار برای همه یعنی..

برای جبنش ملی لبنان؟

جنبش ملی و فلسطینی ها و جنبش آزادیبخش. البته بخشی از آنها شامل تصمیم های اتحادیه عرب بود. یعنی چیزی که اتحادیه عرب بر آن توافق می کرد. به علاوه سلاحی که می دادیم. یعنی سلاح و مهمات نظامی ای که می دادیم، یعنی حمایتی نامحدود دیگر..

البته جنبش ملی لبنان بیشتر از همه به شما نزدیک بود، اما چه نیرویی نزد این جنبش وجود داشت که شما احساس می کردید بیش از همه به شما نزدیک است؟

یعنی برای ما حقیقت این است که جنبش ملی لبنان بیش از همه به ما نزدیک بود. یعنی سه جنبش بیش از همه به ما نزدیک بودند، یکی ناصری ها بودند، دیگری ملی گرایان سوری و حزب سوسیالیست پیش رو. اینها..

بیش از همه به شما نزدیک بودند؟

بله.

از شما بارها نقل شده است که یک توطئه عربی – بین المللی علیه مقاومت فلسطینی و حرکت ملی در لبنان وجود دارد و نظام سوری برای اجرای این توطئه انتخاب شده است. این در حالی است که هم زمان شما با نظام سوریه هم پیمان بودید. این چطور می شود؟

قطعا، یک ضرب المثلی هست که می گوید در شر بهترین را انتخاب کن. یعنی..

ببخشید ضرب المثل چه می گوید؟

(با لبخند) می گوید در شر بهترین را انتخاب کن. یعنی میان دو شر آن یکی که از همه کمتر به تو ضرر می زند را انتخاب کن..

آها بله.

بله، در شر بهترین را انتخاب کن، یعنی نسبت به خود ما، باید یکی باشد که افکار و توجه سیاسی و حرکت های انقلابی اش صد در صد با ما باشد اگر نیست آن کسی که از هم بیشتر به ما نزدیک است را انتخاب می کنیم. یعنی باید مردم را همان طور که هستند قبول کنیم. از خدا می خواستیم که سوریه مواضعی که ما می خواستیم را اتخاذ کند اما خوب نمی کرد. نقش جغرافیایی سوریه، نقش خاص خودش را بازی می کرد، سوری ها دائما ما را متهم می کردند که شما از ما دور هستید. می گفتند بر شما افکاری مسلط است که از ما دورتان می کند در حالی که ما در جایی هستیم که..

در قلب معرکه هستیم.

بله، مثلا در اولین سفری که به روسیه رفتم، وقتی که داشتم با برژنف صحبت می کردم، ناگهان برژنف به من گفت بیا این جا عبدالسلام و مرا با خودش برد، در یک بالکن با هم نشستیم، در کرملین، به من گفت که آلمانی ها به 7 کیلومتری این جا رسیدند، ژنرال ها از ما خواستند که مسکو را خودمان محاصره کنیم، ما رد کردیم بعدا توانستیم آنها را عقب برانیم. بعد به من گفت شما از سلاح های ما سوء استفاده کردید، نه می دانستید چگونه از سلاح های ما استفاده کنید، نه می دانستید در کجا از آنها استفاده کنید، و او انتقادهای جدی از ما می کرد، یادم است که به او گفتم که تو استیوپید (Stupid) هستی و جاهلی.  تو می توانی به اعراب هر چیزی بگویی ولی نمی توانی بگویی که شجاع نیستند.

تو به برژنف گفتی که جاهلی؟

بله گفتم که تو استیوپید و جاهلی. حتی بعد از آن هر کس که  با او ملاقات می کرد به او می گفت که معمر همچنان با من درگیر است در حالی که من با او درگیر نیستم. به هر حال منظورم این است که حقیقت این است که بعد از 67 اعراب به سلاح های روسیه اعتماد کردند، در حالی که درگیری فقط میان دو سلاح نبود بلکه..

یعنی تلاش کردید که جنگ را به لبنان بکشید؟

نه، نه فقط لبنان، یعنی برای ما مهمترین چیز که اصل مواضع ما بود، این بود که مقاومت ادامه داشته باشد. در ساحل لبنان پایگاهی برای انقلاب فلسطینی تشکیل شد. ملت لبنان انقلاب فلسطینی و جریان های فلسطینی و سازمان آزادیبخش را به آغوش کشید، و این شخصی که این کار را انجام داد، جنبش ملی لبنان بود. ما به جنبش ملی لبنان نگفتیم که فلسطین را نزد خود بپذیرید، آنها قبل از ما آنها را پذیرفته بودند، قبل از 1967، آنها خودشان سرنوشتشان را با فلسطینی ها مرتبط کرده بودند. ما خودمان نظری داشتیم..

یعنی ملت لبنان فلسطینی ها را جزئی از خودشان دانسته بودند.

بله، ما به این نظر رسیده بودیم که فلسطینی ها خودشان به این رابطه و میزبانی لبنانی ها احترام می گذارند. در امور داخلی لبنان دخالت می کردند، یاسر عرفات دخالت می کرد..

ادامه دارد...

کلید واژه ها: عبدالسلام جلود


نظر شما :