اعتراض مسلمانان چه تاثیری بر سیاست آمریکا در جهان عرب گذاشت؟

تلفیقی از محافظه کاری و تقابل با تندروها

۲۶ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۸:۴۹ کد : ۱۹۰۶۸۸۳ اخبار اصلی خاورمیانه
دکتر زامل سعیدی،‌تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که سیر تحولات اخیر در کشورهای اسلامی؛ واشنگتن را در لاک تدافعی و البته پوسته محافظه کاری فروخواهد برد
تلفیقی از محافظه کاری و تقابل با تندروها

دیپلماسی ایرانی : داستان رابطه ایالات متحده با کشورهای عربی و جهان اسلام روایتی مهیج و پرفراز و نشیب است. گاه واشنگتن نشین ها به واسطه دوستانی که در راس هرم قدرت در کشورهای اسلامی چون مصر داشتند، بازار مکاره سیاسی به راه انداخته و بهره برداری های خویش را کرده اند و گاه به فراخور مخالفت های عربی دست از دوستی های عمیق شسته اند.  تحولات جهان عرب  دیکتاتورهای عربی که دست در دست کاخ سفید نشین ها داشتند را کنار زده و دولت هایی مستقل تر را به روی کار آورد. امریکا با موج سواری در ابتدای آغاز ناآرامی ها در مصر و لیبی تلاش کرد در دولت های پس از دیکتاتوری هم جایی برای خود باز کند. با اینهمه تحولات چند روز اخیر در جهان اسلام و به خشونت کشیده شدن اعتراض ها به فیلم موهن توهین به پیامبر اسلام به امریکا و متحدان غربی اش نشان داد که در این روزهای جهان اسلام جای چندانی برای آنها بازنشده است.دیپلماسی ایرانی در گفتگو با دکتر زامل سعیدی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به بررسی علل شکل گیری حوادث اخیر و تاثیر آن بر رابطه امریکا با کشورهای عربی پرداخت. متن این گفتگو را در زیر می خوانید:

در ابتدا لطفا جزئیاتی از نحوه شکل گیری این ماجرا و چرایی شدت گرفتن عکس العمل ها به آن بگوئید؟

 قبل از پاسخ به این سؤال، به عنوان مقدمه باید بگویم که سبب اصلی این حادثه، انتشار فیلم ویدئویی توهین آمیز بر یوتیوب گوگل بوده که خشم مسلمانان را در سراسر جهان برانگیخته است. در مورد کشورهای عرب که موضوع صحبت ماست، این خشم که از لیبی آغاز شد، مرزهای مصر، سودان، تونس، بحرین، لبنان، سوریه، عراق، یمن و سرزمین های اشغالی، خصوصا قدس شریف را در نوردیده و بعضی از این مناطق به خون بعضی از تظاهر کنندگان که به دست مأموران امنیتی کشته شده اند (به عنوان نمونه در تونس تا کنون 4 نفر در جریان حمله به سفارت آمریکا و مدرسه آمریکایی در تونس کشته شده اند) رنگین شد.

در خصوص خود فیلم که گویا 13 دقیقه ای است و اینکه چه کسی آن را تهیه و کارگردانی نموده است، روایت های متناقضی در میان است. یکی از این روایت ها منسوب به نشریه المانیتور است که می گوید، تهیه کننده و کارگردان فیلم فردی بنام ‹ سام باسیلی › است که متولد اسرائیل می باشد و در بخش جنوبی کالیفرنیا دفتر معاملات ملکی دارد و برای به نمایش گذاشتن احساسات ضد اسلامی خود از حمایت مالی یکصد ثروتمند یهودی برخوردار بوده که مبلغ پنج میلیون دلار به او داده اند تا این فیلم ویدئویی را تهیه کند.

این شخص تبهکار پس از انتشار مطالب فوق، کل مراتب را تکذیب می کند و پس از آن نشریه آتلانتیک اعلام می کند که نام باسیلی مستعار بوده است. در همان موقع خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد که نام اول باسیلی ‹سام› نبوده، بلکه نیکولا می باشد و اصالتا قبطی مصری است و مدیر یک مؤسسه فیلمبرداری در کالیفورنیا می باشد.

از همین جا ماهیت موضوع عوض می شود و با اینکه حادثه از لیبی آغاز شده، اما توجهات در آمریکا و خارج از آن به مصر و اختلافات مزمن مسلمانان و قبطی ها و مآلا اختلافات اسلام و مسیحیت و نظریه هانتینگتن در خصوص برخورد تمدن ها معطوف می شود، تا حدی که المنصف المرزوقی، رئیس جمهور تونس به مردم کشور خود هشدار می دهد که این جنگ تمدن هاست که آغاز شده و باید برحذر باشند!

تحلیل شما از هویت افرادی که دست به حمله به سفارت امریکا در لیبی و کشتن سفیر زدند، چیست؟

اگر پرسش این است که چه کسی به کنسولگری آمریکا در بنغازی حمله کرد و سفیر آمریکا را کشت، باید ضمن در نظر داشتن این واقعیت که لیبی تنها نقطه شروع بحران بوده و نه مرکز آن، از قول مسئولان بلند پایه لیبیایی می توان نقل کرد که القاعده مسئول این کار بوده است. نکته جالب توجه اینکه در اکثر کشورهای عرب، از جمله لیبی که به سفارتخانه ها و مؤسسات آمریکایی حمله شد، پس از پایین کشیدن پرچم آمریکا، پرچم سیاه القاعده بجای آن برافراشته شد.

آیا این حادثه تهدیدی برای انقلاب لیبی و اسلامی های آن کشور بشمار نمی آید؟

آمریکا در اولین واکنش خود دو فروند ناوشکن فعال در دریای مدیترانه خود را بسوی آب های ساحلی لیبی (نزدیک بنغازی در شمال شرقی لیبی) روانه کرد و با اعلام اینکه در صورت نیاز برای دفاع از نمایندگی های خود، از قدرت نظامی استفاده خواهد نمود، نشان داد که احتمالات مداخله  موجود است، اگر چه برای کاهش تشنج اعلام نمود که اعزام این واحدها لزوما به معنای انجام عملیات نظامی در آینده نزدیک نیست. مسئولان لیبیایی هم که حادثه بنغازی را محکوم کرده اند، گفته اند با هرگونه حضور نیروهای خارجی در خاک کشور مخالفند.

ولی اگر وصول 150 عنصر مارینز به سفارت آمریکا در صنعا (یمن) در روز شنبه 25 شهریور جاری، با انگیزه مشابه، را در نظر بگیریم، تهدید مداخله آمریکا به بهانه دفاع از نمایندگی هایش، حداقل بطور بالقوه باقی است.

واکنش رئیس جمهوری مصر به عکس العمل های متفاوت در کشورهای اسلامی چگونه بود؟

محمد مرسی، رئیس جمهور مصر بلافاصله بعد از واقعه بنغازی، ابتدا نشر فیلم توهین آمیز را به شدت محکوم کرد و خواستار رعایت احترام مقدسات در سراسر جهان شد و در عین حال، اعمال خشونت آمیز حاصل در بنغازی را محکوم کرد و آنرا مغایر با تعالیم اسلام که دین رحمت است، قلمداد نمود. ادبیات فعلی اخوان در همه کشورهای عرب همین است  که اعمال خشونت آمیز در این مورد ضرورت ندارد و باید ریشه فتنه را خشکاند، از طریق افشاء اعمال توهین آمیز و ابطال و امحای آنها و تعقیب و مجازات تولیدکنندگان.

بازتابهای حوادث اخیر بر روابط آمریکا با جهان عرب چگونه خواهد بود؟

از ژانویه 2011 که جهان عرب در قالب موج بیداری اسلامی شاهد جزر و مدهای سهمگین است که به تغییر رژیم های حاکم در تونس، مصر، لیبی و یمن منجر شده، آمریکا با از دست دادن حکامی که به مدت سی سال همسوی آن بوده اند، سعی می کند با قبول عمل انجام شده، به نوعی با جریان امور در منطقه عربی مماشات کند یا بزعم خود با امواج بهار عربی همنوا باشد.

اما کارشناسان آمریکایی می دانند که افکار عمومی جهان عرب در طی 60 سال اخیر هرگز با آنها نبوده است، حتی اگر مبارک با تمام اخلاص با آمریکائی ها همکاری می کرد، ملت مصر نه آمریکا را دوست داشت و نه رابطه با اسرائیل دست نشانده آمریکا را قبول داشت.

بعد از 11 سپتامبر 2001 آمریکائی ها سؤال مهمی را مطرح کردند با این مضمون ‹چرا اعراب از ما متنفرند؟› و با اینکه عرب ها حتی از خلال فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی به این سؤال جواب داده اند که حمایت کورکورانه شما از رژیم صهیونیستی و پشت پا زدن به حقوق مشروع ملت فلسطین، علت این نفرت است، هنوز هم آمریکائی ها تجاهل العارف می کنند و همین سؤال را مطرح می کنند.

از طرفی دیگر، هم گروه های تندرو اسلامی به رهبری القاعده و هم غیر مسلمانان جهان عرب به سرکردگی قبطی های مصر و همینطور سایر لیبرال ها و بقایای رژیم های سرنگون شده عرب در مصر، تونس، لیبی و یمن که از روی کار آمدن اخوان ناخرسندند، به نظر می رسد درصدد آن هستند که از حوادث پیش آمده حداکثر بهره را ببرند تا شکاف میان آمریکا و جهان عرب را عمیق تر نموده و بدین وسیله انتقام خود را از آمریکا بگیرند.

در مقابل چنین به نظر می رسد که آمریکا به خاطر منافع حیاتی که در منطقه عربی برای خود تعریف کرده است، از تعامل با حوادث اخیر و سایر حوادث مشابه، جانب خویشتنداری را رعایت خواهد کرد و لحظات بحرانی را با قدری تهدید و تطمیع، مدیریت خواهد نمود، خاصه اینکه آمریکا در فضای انتخابات ریاست جمهوری خود است و تا 6 نوامبر 2012 اقدام به هر گونه عمل بزرگ از سوی آمریکا، غیر ممکن به نظر می رسد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

کلید واژه ها: آمریکا لیبی مصر بنغازی تونس دكتر زامل سعيدي


نظر شما :