تهران با اتهام نقض حقوق بشر چه کند؟

لزوم به رخ کشی قدرت نرم ایران

۱۱ فروردین ۱۳۹۱ | ۱۹:۴۵ کد : ۱۸۹۹۴۱۴ اخبار اصلی
دکتر محمودرضا گلشن پژوه،‌ پژوهشگر سیاست خارجی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به نظرسنجی های اخیر موسسات گالوپ و پیو که نمایانگر افزایش نگاه منفی جامعه آمریکا به ایران بوده،‌ امیدوار است «تصویرسازی و مقابله با تلاش سازمان‌یافته غرب در تخریب وجهه نظام» چراغ راه دستگاه سیاست خارجی کشور در سال 1391 باشد.
لزوم به رخ کشی قدرت نرم ایران
دیپلماسی ایرانی:‌ مهم‌ترین کاستی ما در حوزه سیاست خارجی، نداشتن برنامه‌ای «منسجم»، «به‌روز» و از همه مهم‌تر «مبتکر و خلاق» در حوزه «تصویرسازی و مقابله با تلاش سازمان‌یافته غرب در تخریب وجهه نظام» است.

سال‌هاست که غرب در تلاشی برنامه‌ریزی شده، وجهه نظام جمهوری اسلامی را هدف گرفته و تلاش دارد تا با حرکتی آرام، گام به گام و کاملا بطئی، شان نظام را از مجموعه‌ای داعیه‌دار روش‌های مترقی و مبتنی بر آموزه‌های الهی برای زندگی انسان، به‌گونه یک بازیگر مشکل‌ساز، تهدیدکننده برای صلح و امنیت جهانی و همچنین بی‌توجه به سرنوشت و مصالح ملت خویش ترسیم نماید. برهمین اساس از همان آغازین روزهای انقلاب، موضوع ادعاهای نقض حقوق بشر در ایران را کلید زد و در طی بیش از سه دهه، با فرودهایی اندک و فرازهایی بسیار، اهرم ادعایی نقض حقوق بشر را در مقاطع مختلف علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به‌کار برد و باعث تحلیل بخش عمده‌ای از توان دیپلماتیک کشور گردید. از دیگر سوی، هر آنچه توانست از ادعاهای بی پایه و اساس در مورد حمایت ایران از تروریسم تبلیغ کرد و بعد این هجمه را با ابزار دروغ‌پردازی پیرامون برنامه‌های هسته‌ای ایران آغاز کرد و تا جایی پیش رفت که فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشور عامل نگرانی افکار عمومی جهانی، تهدیدکننده صلح و امنیت و بی‌ثبات‌کننده امنیت منطقه‌ای خوانده شد.

غرب تمامی این تحرکات را با بسیج هم‌زمان موضع‌گیری‌های رسمی و در کنار آن، ابزارهایی که بر افکار عمومی تاثیرگذار می‌باشند انجام داد و شاید بتوان مهم‌ترین عامل موفقیت نسبی آن در باوراندن برخی از موارد فوق به افکار عمومی جهانی را در استفاده به‌موقع و حساب‌شده از این ابزارها دانست.

غرب نوشت، فیلم ساخت، عکس گرفت، مصاحبه زنده انجام داد، نظرسنجی کرد و منتشر نمود و بسیاری فعالیت‌های دیگر و حاصل آن، طرح‌ریزی ساختاری عظیم و مجهز از جبهه‌ای بود که قرار بود ما طرف مقابلش باشیم. اما ما اغلب در فاز بیانات و موضع‌گیری‌های رسمی توقف کردیم. ما حتی سیاست تهاجمی را صرفا در بیان و به‌رخ کشاندن نقاط ضعف غرب معنی کردیم آن‌هم برای مخاطبی که او هم در معرض ابزارهای بسیار رنگ و لعاب‌دارتر غرب قرار داشت.

دراین میان یک اصل همواره مغفول مانده است و آن ظرفیت‌های استفاده نشده کشور در حوزه قدرت نرم است که اگر با مدیریت صحیح، مداراگر، صبور و خوش‌فکر توام شود، فضای فراوانی را برای دستگاه دیپلماسی کشور، همچنین تحرک عمیق‌تر نظام در لایه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی فراهم می‌آورد. من بیش از این نمی‌نویسم و صرفا توجه خوانندگان محترم را به چند گزاره‌ای که در ذیل می‌آید جلب می‌کنم. انشاالله نتیجه‌‌ای که در پایان اخذ می‌شود چراغ راهی باشد برای دستگاه سیاست خارجی کشور در سال 1391

1.     در تعریف کارشناسان چینی از قدرت نرم، هرآنچه تحسین افکار عمومی جهانی از فرهنگ و تمدن چین، همچنین تصحیح برداشت افکار عمومی نسبت به سیاست‌ها و رفتارهای چین در محیط بین‌المللی را سبب گردد، جزو ابزارهای قدرت نرم و اهداف اعمال آن خواهد بود. بر این مبنا تاسیس و هدایت بیش از 300 موسسه کنفوسیوس در نقاط مختلف جهان با هدف آموزش زبان و فرهنگ چینی به علاقمندان؛ سرمایه‌گذاری عظیم 4 میلیارد پوندی بر روی گسترش رسانه‌های دولتی خصوصا برای افزایش بخش انگلیسی‌زبان این شبکه‌ها، برنامه ده برابر نمودن کارمندان تلویزیون ملی چین تا سال 2016 و افزایش دفاتر محلی به 80 دفتر در نقاط مختلف جهان خصوصا آمریکا و آفریقا معنایی خاص پیدا می‌کند.

2.     چین تلاش داشته وابستگی به منابع انرژی وارداتی را به مرور زمان کاهش دهد. بر اساس آمار چین در سال 2003 هیچ تکنولوژی خورشیدی‌ای نداشته، اما تنها در ظرف پنج سال، در سال 2008 بزرگترین صادرکننده سلول‌های باطری خورشیدی در جهان بوده است. در کنار منفعت اقتصادی، نکته ظریف‌تر آنست که چینی‌ها می‌دانند توجه و حساسیت افکار عمومی جهان به حفاظت از محیط زیست و استفاده از سوخت‌های پاک، خود می‌تواند بدیلی جهت محکومیت‌های پی‌درپی این کشور در استفاده حجیم از زغال‌سنگ باشد.

3.     ترکیه سرمایه‌گزاری عظیمی در صنعت سریال‌های تلویزیونی با هدف جلب افکار عمومی کشورهای منطقه و حتی آفریقا به فرهنگ خود نموده است. این کشور از سال 2005 تا سال 2011 مجموعا 36.675 ساعت برنامه تلویزیونی به 76 کشور جهان فروخته است. برای نخستین بار در سال 2011 برنامه‌های تلوزیونی ترکیه به کشورهای خارج از خاورمیانه هم فروخته شده که شامل کشورهای منطقه بالکان، سنگاپور ، ویتنام و برخی کشورهای افریقایی همانند نیجر، ساحل عاج ، سنگال و سومالی است. نکته جالب آنست که یونان هم درمیان کشورهایی است که فیلم‌ها و سریال‌های ترکیه را با زیرنویس یونانی نمایش می دهد و از دو شهروند یونانی یک نفر بیننده این برنامه های ترکیه است.

4.     هند سرمایه‌گزاری عظیمی روی مولفه‌های قدرت نرم خود انجام داده است. بالیوود در آسیا بسیار محبوب است؛ ورزش یوگا غیر از آن‌که گسترش جهانی یافته، عامل صدور بزرگی در فرهنگ هند می‌باشد، به گونه‌ای که در یک مثال کوچک صرفا 25000 معلم هندی در نپال دارد؛ هند تلاش وافری دارد تا با ارائه جهانی شناخت از غذاهای متنوع خود، همچنین صنایع دستی و لباس‌های رنگارنگ، به‌علاوه تبلیغ فرهنگ بردباری و هم‌زیستی موجود میان ادیان موجود در این کشور، بر جذابیت‌های خود افزوده و در این راستا از چین عقب نیفتد. نکته مهم آنست که در این جبهه، رقیبی مانند پاکستان حرفی برای گفتن ندارد و هند در تلاش برای این‌که نشان دهد می‌تواند مدلی برای همزیستی مسالمت‌آمیز عقاید مختلف برای جهانیان باشد، چشم به فتح جوامع اروپایی و آمریکایی نیز دوخته است.

5.      ایران سرزمینی است که از هر گوشه‌اش ظرفیت جذب، مدارا، مهربانی، زیبایی، نعمات پروردگار و آرامشی معنوی قابل استحصال است. ایران اسلامی مولفه‌های بسیاری برای فرهنگ جهان و انسان سرگشته عصر مدرنیته دارد. پیشرفت‌های علمی ایرانیان چه در طول تاریخ و چه در حال حاضر توسط جوانان مستعد این مرز و بوم می‌تواند منبع سرشاری از قدرت نرم برای کشورمان باشد. زیبایی‌های طبیعی کشور، ادبیات، فولکلور، موسیقی، سنن پسندیده، غذاهای سالم، نگاه ایرانیان به جهان و خدا و طبیعت، تمدن کهن، جلوه‌های بی‌بدیل تشیع و هزاران هزار عامل دیگر همه می‌تواند منابعی پایان‌ناپذیر برای متقاعد کردن طیفی از افکار عمومی جهان باشد که تحت تاثیر تبلیغات هدفمند رسانه‌ای ایران و ایرانی را مترادف با تهدید صلح و امنیت بین‌المللی می‌شناسند.

6.     در اواسط فوریه 2012، موسسات نظرسنجی گالوپ و پیو در آمریکا اقدام به برگزاری نظرسنجی‌هایی جداگانه نمودند که نتایج آن‌ها مدعی افزایش نگاه منفی جامعه آمریکا به ایران، خطر شمرده‌شدن جمهوری اسلامی برای صلح و امنیت بین‌المللی و از سویی دیگر، خستگی و آسیب‌پذیری مردم ایران از فشارها و تحریم‌های اقتصادی بود. فارغ از اهداف پشت‌پرده و تصویرساز اینگونه نظرسنجی‌‌ها، آن‌چه برای ما مهم است آنست که چرا رسانه آمریکایی باید بتواند ظرف مدت چند سال از ایران آن‌چنان تهدیدی برای شهروند آمریکایی خلق کند که در میان 32 کشور، ایران را بزرگترین دشمن امنیت ملی آمریکا برشمارد و ما صرفا در موضع‌گیری‌‌های رسمی‌مان بگوییم که این حرف‌ها از اساس دروغ و کذب است. چرا این فضا را به سایر بازیگران مدنی نمی‌سپاریم تا حتی با سعی و خطا، اما در نهایت بسیار عمیق‌تر و پایدارتر نشان دهند که قدرت نرم ایران از چه شکوه و عظمتی برخوردار است.

 

کلید واژه ها: افکار عمومی فرهنگ صلح و امنیت محمودرضا گلشن پژوه


نظر شما :