همدلی جنبش‌ها و همسوئی سلطه‌گران

۱۵ فروردین ۱۳۹۰ | ۰۳:۱۹ کد : ۱۰۸۶۹ اخبار اصلی
حجت الله جودکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: کاش رهبران کشورهای اسلامی تجربیات و خاطرات خوان کارلوس پادشاه اسپانیا را یک بار با دقت مرور کنند که چگونه توانست بر مرده ریگ نظام استبدادی فرانکو دموکراسی فعلی را پایه ریزی کرده و در نزد مردم کشورش جاودانه شود

ديپلماسى ايرانى: در این نکته شکی نیست همه کسانی که اکنون به سرکوب مردم کشور خود می‌پردازند، خاستگاه مردمی داشته و از میان مردم برخاسته و برای خدمت به مردم، نظام کنونی را بر اساس فکر و نگرش خود ایجاد کرده اند. هیچ کدام آنها یک شبه تغییر موضع نداده و لحن و شیوه خود را عوض نکرده­ اند. البته برخی از آنها وارث حکومت هستند، با این وجود آنها هم از روز نخستی که به قدرت رسیده­ اند، ستمگر نبوده ­اند.

دگردیسی در ایشان و نظامشان با دلیل و برهان انجام گرفته و از این رو خود آنها هم این دگردیسی را خیلی لمس نکرده ­اند. به همین دلیل آقای قذافی می­‌گوید: من یک مجاهد و یک مبارز هستم و خانه به خانه، وجب به وجب و.. این مملکت را از لوث وجود بیگانگان پاک خواهم کرد. قطعا هیچ کس و از جمله جنبش­‌هائی که اکنون و در پی بیداری پدید آمده­ اند، دوست ندارند وطنشان توسط بیگانگان ملوث شود!

وقتی آنها به قدرت رسیدند، ابتدا کسانی را به خدمت گرفتند که به آنها اعتماد داشتند و یا مثل آنها می‌اندیشیدند، طبیعی است که اینها فقط گروهی از مردم بودند. به مرور ایام، این گروه از مردم فاصله گرفتند و چون این فاصله خیلی زیاد نبود تعداد اندکی به نقد نظام حاکم پرداختند که به شدت سرکوب شدند. اکثریت مردم هم خیلی به این سرکوب واکنش نشان ندادند، زیرا هنوز ماهیت گروه حاکم را ضد مردمی ندانسته و از سوی دیگر منافع ایشان به صورت مستقیم به خطر نیفتاده بود! اما با گذشت روزگار این شکاف بیشتر شد، گروهی که در حاکمیت قرار داشتند، برای ماندن و استفاده از منافع این موقعیت، چشم و گوش خود را بستند و به موجودات چابلوس و ضعیف النفسی تبدیل شدند که بقای خود را در گرو بقای حاکم می­‌دانستند و از این‌رو همسوئی منافع ایجاب می‌­کرد تا آنان سربازان جان بر کف حاکمیت شوند. از قدیم گفته ­اند:

کبوتر با کبوتر باز با باز

کند همجنس با همجنس پرواز

ویژگی­‌های این گروه عبارت است از: فکر نکردن و عدم مطالعه، گوش کردن به سخنان مبلغان حکومتی، تمایل به اندوختن ثروت، یارگیری از میان افراد فامیل و کسانی که بتوانند مثل ایشان باشند، درست پنداشتن اقداماتشان با توجه به خاستگاه نخستین خود و..

نظام­‌ها وقتی به این صورت شکل و قوام می‌­گیرند، ابزار مورد نیازشان را هم فراهم می‌­نمایند. در سیاست خارجی به سراغ دوستانی می‌­گردند که از جنس خودشان باشند. با این رویکرد نظام­‌های ستمگر و همسو در عرصه بین الملل ظهور می­‌کنند، البته نباید فراموش کرد که این تغییر و تحولات با گذشت زمان و در طی داد و ستد فراوان پای گرفته است. شاید بتوان ویژگی نظام­‌های ستمگر همسو – نظام­‌های توتالیتر و یا دیکتاتوری و یا.. – را این گونه بر شمرد:

-         شکل گیری حزب واحد و یا احزاب فرمایشی بی ریشه تابع حاکمیت.

-         انتشار روزنامه و یا مجلاتی که بلندگوی حاکمیت باشند. از این‌رو با نشریات دگراندیش به شدت مقابله می‌­کنند.

-         انتشار کتبی که پایه­‌های ایدئولوژیک حاکمیت را تقویت می­‌کند – البته به زعم خودشان – و سانسور کتب دگراندیشان. لذا در این نظام­‌ها انتشار کتاب و در پی آن کتاب خوانی به شدت افت پیدا می‌­کند و موضوع کتب منتشره نیز تکراری و ملال آور می‌­شود.

-         در این نظام­‌ها بیشتر بخش دولتی فعال است و بخش خصوصی جنبه صوری و فرمایشی دارد و یا اینکه بخش خصوصی هم به دوستان و طرفداران حاکمیت محول می­‌شود.

-         در این نظام­ها از رادیو و تلویزیون­‌های خصوصی خبری نیست و سرعت اینترنت و ارتباطات جهانی کند و حداقلی است.

-         هر گونه مخالفت و انتقادی ممنوع است و منشا آن در بیرون از مرزهای کشور پنداشته می­‌شود.

-         طرفداران حکومت عمدتا افرادی هستند با سطح ضعیف فرهنگی، برخوردهای خشن و بی ادبانه که خود را طلبکار مردم پنداشته و اقدامات ناپسند و نابخردانه خود را مجاز می­‌دانند.

-         فرار مغزها امری طبیعی است و کسی آنها را وطن پرست به حساب نمی­‌آورد، زیرا به زعم ایشان اگر خائن نبودند باید در کشور خود مانده و خدمت می‌­کردند.

-         افراد وابسته به حاکمیت در انجام کارهایشان آزادند و کسی پاسخگوی اعمال ایشان نیست.

اگر چه این حاکمان تمام تلاش خود را برای ایجاد آرامش قبرستانی در کشور به کار می‌­گیرند و برای رسیدن به مقصود گاهی خواب را هم بر خود حرام می­‌دارند، اما چون بر خلاف سنت­‌های خدا حرکت می‌­کنند، تلاش آنها نتیجه عکس می‌­دهد[1]. زیرا این تلاش‌­ها خفقان، سرکوب، غارت اموال مردم و بیدادگری را بیشتر می­‌نماید و همه اینها "پاشنه آشیل" حکومت می‌­شوند. لذا مردم تشنه آزادی بیکار نمی‌نشینند و برای رهائی به جان می‌­زنند. در کتاب فارسی دوران مدرسه شعری بود به نام چشمه و سنگ، سروده ملک الشعرای بهار، این شعر زبان حال مردم دربند نظام­‌های ستمگر است:

جدا شد یکی چشمه از کوهسار

به ره گشت ناگه به سنگی دچار

به نرمی چنین گفت با سنگ سخت

کرم کرده راهی ده ای نیکبخت

گران سنگ تیره دل سخت سر

زدش سیلی و گفت دور ای پسر

نجنبیدم از سیل زورآزمای

که­‌ای تو که پیش تو جنبم زجای

نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد

به کوشش در استاد و ابرام کرد

بسی کند و کاوید و کوشش نمود

کزان سنگ خارا رهی بر گشود

به کوشش به هر جای خواهی رسید

به هر چیز که خواهی کماهی رسید

برو کارگر باش و امیدوار

که از یاس جز مرگ ناید به بار

البته چند نکته دیگر از ویژگی ستمگران ناگفته باقی ماند: اول اینکه آنان از مطالعه تاریخ غافل هستند و از این‌رو به هیچ وجه عبرت نمی­‌گیرند. دیگر اینکه در سرکوب مردم از روش­‌های مشابه و نخ‌نما استفاده می‌­کنند. زنده یاد شریعتی در یکی از نوشته­‌هایش از "به سر عقل آمدن سرمایه داری" سخن می‌گوید، به هر حال سرمایه داران به سر عقل آمدند و برای جلوگیری از فروپاشی نظام­‌هایشان چاره اندیشی کردند، اما ستمگران جهان سوم و در حال توسعه همچنان غافل هستند!

با این مقدمه به بررسی همدلی و همنوائی جنبش­‌های کنونی و همسوئی ستمگران در کشورهائی می‌پردازیم که اکنون با خیزش توفنده مردمی روبرو شده­اند که بر اساس سنت خدا بساط همه ستمگران را در هم خواهد پیچید.

تونس، مصر، لیبی، بحرین، عربستان، سوریه، یمن، الجزایر، فلسطین، مراکش، عمان، موریتانی، عراق، اردن و.. جالب اینکه سقف خواسته­‌های این مردم در ابتدا محدود و ناچیز بود، اما پاسخ ستمگران با مشت آهنین به مطالبات معقول ایشان باعث شد باد به توفان بدل شود. اگر شعارهای ایشان را به دقت واکاوی کنیم، این خواسته‌­ها را به روشنی می­‌بینیم: مبارزه با فساد اداری، بیکاری، فقر، نابرابری، ایجاد نهادهای مردمی مثل سندیکاهای مختلف کاری، آزادی، عدالت، حتی نظام مشروطه سلطنتی به جای نظام سلطنتی. اما ستمگران و تمامیت خواهان در برابر این شعارها که با تظاهرات مسالمت آمیز همراه بود، چه کردند:

آنان را مزدوران اجنبی خواندند که از خارج دستور می­‌‌گیرند – قذافی مخالفان را متهم کرد که از قرص­‌های روان گردانی که القاعده در اختیار آنها قرار داده استفاده می­کنند و از این‌رو مسلسل را با اسباب بازی اشتباه گرفته­‌اند. تلویزیون لیبی چند نفر از جوانانی را نشان داد که در تظاهرات ضد قذافی دستگیر شده و اعتراف کردند که قرص­‌های روان گردان استفاده کرده­اند. این افراد پس از آزادی در مصاحبه با کانال تلویزیونی الجزیره گفتند که بعد از دستگیری به مدت 48 ساعت بدون آب و غذا در سلول انفرادی بودند و اجازه رفتن به سرویس بهداشتی را هم نداشتند و سپس بعد از ضرب و شتم از ما خواستند تا در مصاحبه تلویزیونی اعتراف کنیم تا آزاد شویم! و علی عبدالله صالح مخالفان خود را قاچاقچیان مواد مخدر ­نامید.

حکومت اردن اعلام کرد که تظاهر کنندگان از مراکزی در دمشق و قاهره دستور می­‌گیرند. حکومت سوریه تظاهرات در این کشور را فتنه و اغتشاش نامید و بیگانگان را متهم کرد که در ورای این ناآرامی­‌ها هستند. سخنگوی حکومت سوریه همچنین گفت: افرادی از درون تظاهرکنندگان به روی نیروهای امنیتی آتش گشودند و این نشان می‌­دهد که آنان سلاح مورد نیاز خود را از بیگانگان می­‌گیرند، در جریان آتش باری پلیس در شهرهای مختلف این کشور تاکنون بیش از 80 نفر کشته شده است.

با این وجود حکومت سوریه برای جلوگیری از گسترش بحران اعلام کرد: بزودی اصلاحات گسترده‌­ای در این کشور شروع می­‌شود. آنها همچنین تعداد 260 زندانی سیاسی را آزاد کردند – به قلع و قمع تظاهرات ایشان برخاستند و وقتی که با ادامه اعتراضات روبرو شدند، مزدوران خود را در قالب لباس شخصی و هواداران حکومت ساماندهی کردند تا به ایشان حمله کرده و آنان را سرکوب نمایند. عرب­‌ها برای این مزدوران، اصطلاح "بلطجی" یا "بلطجیه" را به کار می‌­برند که به معنای اوباش و جیره خوار و سفله است.

تقریبا این بلطجی‌­ها در اکثر کشورها مثل هم عمل می­‌کنند، در حالیکه عکس رهبر و یا رهبران حکومتی را در دست دارند، با سلاح سرد به مردم حمله می­‌نمایند. در مصر بلطجی­‌های شترسوار، در تونس بلطجی­‌های موتور سوار، در لیبی بلطجی‌­های ماشین سوار، در یمن بلطجی‌­های چماق دار، در بحرین و.. در برخی از این کشورها بعد از سرکوب خونین مردم، تظاهرات مسالمت آمیز دولتی در حمایت از حکومت و برای مشروعیت دادن به سرکوب مردم معترض به راه انداختند. در بحرین از نیروهای عربستانی و اماراتی جهت سرکوب قیام بهره بردند. جالب اینکه همه این ستمگران با این آیه قرآنی آشنا هستند و بارها آن را تلاوت کرده­اند: تعاونوا علی البر و التقوی و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان. یعنی انسان­ها باید در کار نیک و تقوی با هم همکاری کنند و در کار گناه و تجاوزکارانه با یکدیگر همکاری ننمایند. این دستور مستقم خداوند است و هر کس آن را نادیده بگیرد، باید تاوان آن را بپردازد. نتیجه این همه تلاش برای سرکوب مردم چه شد؟

به مرور شعارهای صنفی مردم سیاسی شد، سطح مطالبات ایشان بالا رفت، مردم خواستار کنار رفتن ستمگران گردیدند و سرانجام به این باور رسیدند که نظام حاکم باید ساقط و محاکمه بشود. ستمگران چرا نمی‌­فهمند و یا خیلی دیر می‌­فهمند؟ آیا این آیه در مورد ایشان صادق نیست: ختم الله علی قلوبهم و علی ابصارهم غشاوة. قتل عام می­‌کنند، وعده‌­های طولانی مدت می‌­دهند، یارانه توزیع می‌­کنند، قلم‌­ها را می‌شکنند، روزنامه­‌ها را می‌­بندند، خبرنگاران داخلی و خارجی را زندانی و یا اخراج می­‌نمایند، ارتش را که برای دفاع از کشور در مقابل دشمن خارجی است به خیابان­‌ها می­‌کشاند و با هواپیما، تانک و سلاح سنگین به مقابله با مردم وامی­‌دارند. زنده یاد شریعتی درست گفتند که سرمایه داران به سر عقل آمدند.

حداقل در غرب و کشورهای اروپائی، مردم کشور خودشان را به این شکل سلاخی نمی‌­کنند، بلکه در کشورهای دیگر دست به کشتار می‌­زنند. اما در جهان سوم "ولی نعمت"‌های خود را می­کشند و آنان را به غل و زنجیر می­‌کشند و انتظار دارند عاقبت به خیر شوند! فاعتبروا یا اولی الابصار.

نظام‌­های ستمگر و تمامیت خواه به دلیل استفاده از روش­‌های مغایر با شئون انسانی و اسلامی بر مشکلات خود می­‌افزایند. آنها تلاش می­‌کنند اقدامات خود را از چشم مردم پنهان نگه دارند، غافل از اینکه خداوند سمیع و علیم است و هیچ چیز از چشم او پنهان نیست و در نتیجه اگر کار خوب و یا بدی پنهانی هم انجام شود، از پاداش و کیفر معاف نخواهد شد.

البته آمدن وسایل نوین ارتباطی عرصه را تا اندازه­‌ای بر خلافکاران تنگ کرده، زیرا فیلم اقدامات آنها در تلویزیون­‌های غیر کشور خودشان و یا در محیط مجازی پخش می‌­شود. در یکی از فیلم­‌ها بلطجی­‌ها (اراذل و اوباش) خانمی را به باد فحش و ناسزا گرفته و تهمت­‌های ناروائی بر او وارد می‌­کردند و او هم قادر به دفاع از خود نبود، در حالیکه مهاجمان او را تهدید می‌­کردند و او تلاش داشت تا صحنه را ترک نماید. این فیلم به منزله مرگ اخلاقی حکومتی است که اوباش را به خدمت می­‌گیرد.

پیامبر خدا (ص) چهل سال قبل از بعثت تلاش و مجاهدت کرد تا مردم به او صفت امین دادند و این یکی از رموز موفقیت او بود. مردم اخلاقی بودنش را باور کردند و او هم فرمود: بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. اما تمامیت خواهان و ستمگران چه ارزان آبروی خود را می­‌فروشند و نمی‌­دانند که، یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدی المومنین. جالب است بدانیم نیروهای امنیتی مصر پس از کناره گیری مبارک، جهت پنهان کردن اقدامات خلافشان برخی از مراکز امنیتی را به آتش کشیدند، تا مبادا آفتاب پیروزی بر روی پرونده سیاه آنان بیفتد!

بشر رو به تکامل است، از این‌رو مردم در اقصی نقاط جهان از تجربیات یکدیگر استفاده کرده و با فکر و عمل خود همدیگر را در رسیدن به اهداف بلند انسانی یاری می‌­نمایند و این نیز از سنت­‌های خداوند است: والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. خداوند به عصر و زمان سوگند خورده که انسان – آنانی که سنت خداوند را نادیده می­‌گیرند – در زیان کاری است، مگر کسانی‌که ایمان آورده، کار نیکو کرده و یکدیگر را به حق و صبر توصیه کنند.

جنبش اخیر نتیجه بیداری ملت­‌ها نسبت به حقوق قانونی و انسانی آنهاست، از اینرو به مرز، رنگ، نژاد و دین خاصی محدود نمی‌­شود و در هر کجا که سرکوب، اختناق، فقر، بیکاری و نابرابری باشد، جنبش به آنجا سرایت می­‌کند و تنها راه واکسینه شدن نسبت به آن، شناخت ماهیت جنبش و تن دادن به خواسته‌های مشروع ملت است. به نظر می‌­رسد هر حاکمی که به جای اعتراف و به رسمیت شناختن جنبش، بخواهد در برابر آن عرض اندام کند، سقوط خود را جلو خواهد انداخت و اگر حاکمی از عقل استفاده کرده و زود هنگام به خواسته­‌های ملت احترام بگذارد، مردم نیز ناسپاسی نکرده و او را به عنوان همراه جنبش به رسمیت خواهند شناخت.

اما تاریخ نشان داده و ما نیز به عیان می‌­بینیم که ستمگران فقط به بقای خود می­‌اندیشند و در پی فرصت هستند تا بتوانند بار دیگر بر اوضاع مسلط شوند، همان گونه که آل خلیفه کردند! عبدالله صالح رئیس کنونی یمن ابتدا با قاطعیت اعلام کرد تا انتخابات سال 2013 در قدرت باقی خواهد ماند، سپس گفت که فقط با ساز و کارهای دموکراتیک و از طریق صندوق­‌های رای حاضر به ترک صحنه است. با فشار روز افزون مردم، وی اعلام نمود تا آخر امسال از قدرت کناره گیری می­‌کند و اکنون ادعا دارد که آماده کنار رفتن است، اما هنوز شخص صالحی را برای این کار نیافته و سرانجام شرط کناره گیری خود را در عدم پیگرد قانونی او و خانواده­‌اش توسط مردم بیان داشت!

معمر قذافی ضد امپریالیست که قرار بود با کتاب سبز آزادی بخشش، خلق­‌های جهان را نجات دهد و سال­‌ها با حمایت از جنبش­‌های آزادی بخش و حتی تروریستی در جهان به شهرت رسید و همواره اعلام کرده که فاقد مقام دولتی است، لیبی را به خاک و خون کشید و تمام سلاح­‌های خود را نه در جهت مبارزه با امپریالیسم که برای نابودی مردم خودش به خدمت گرفت!

بشار اسد که با تظاهرات مردم سوریه و قتل بیش از 80 نفر از شهروندانش از خواب غفلت برخاست، اعلام کرد به اصلاحات ریشه‌­ای دست خواهد زد، با تعدیل قانون اساسی نظام تک حزبی 50 ساله را به چند حزبی تبدیل می­‌کند. با این وجود وی خبر داد که به فتنه گران و اغتشاش طلبان اجازه نخواهد داد تا با آبروی سوریه که رهبری ضد صهیونیستی در جهان را بر عهده دارد، بازی شود!

کاش رهبران کشورهای اسلامی تجربیات و خاطرات خوان کارلوس پادشاه اسپانیا را یک بار با دقت مرور کنند که چگونه توانست بر مرده ریگ نظام استبدادی فرانکو دموکراسی فعلی را پایه ریزی کرده و در نزد مردم کشورش جاودانه شود، یا زندگینامه نلسون ماندلا را مطالعه کنند که چگونه قدرت را بوسید و کنار گذاشت و در اذهان جهانیان ماندگار گردید. یا حداقل کتاب طبایع الاستبداد مرحوم کواکبی را بخوانند که بیش از یک قرن از نگارش آن گذشته است. با همه اینها باید منتظر ماند و دید که ستمکاران منطقه در آینده نزدیک چه خواهند کرد؟ الیس صبح بقریب؟



[1] - خان ملک ساسانی که در دوران سلطان عبدالحمید دوم در استانبول بوده، در مورد سلطان عبدالحمید می­‌نویسد که شب­‌ها موقع خواب پاهای خود را به دیوار تکیه می‌­داد و چون بعد از مدتی پاهای آویزانش به زمین می­‌افتاد از خواب بیدار می­‌شد. وی دوباره همین کار را می‌­کرد تا خوابش سنگین نشود و کسی به ناگهان او را ترور نکند. وی همچنین هزاران پیراهن نو داشت که برایش هدیه آورده بودند و او از ترس اینکه مبادا آلوده به سم باشند، از پوشیدن آنها استنکاف می­‌کرد! خاطرات وی خواندنی است.



نظر شما :